۱۳۹۶ اسفند ۱۴, دوشنبه

نامه سعید شیر زاد از گوهردشت کرج به زندانی سیاسی دراعتصاب غذا گلرخ ایرانی در قرچک ورامین



نامه سعید شیر زاد از گوهردشت کرج به  زندانی سیاسی دراعتصاب غذا گلرخ ایرانی در قرچک ورامین  
نامه #سعیدشیرزاد به #گلرخ_ایرایی دراعتصاب غذا

راوی درد و نداری، توسری‌های پدر و برادر، فقر، جنگ، جسم بی‌اختیار مرد بودن و انسانیتی که بر باد رفت و باران بلایی که از آسمان بر سر بارید…
راوی آن‌کس که به خاطر عشقبازی پنهان‌اش اگر سر از گورستان برنیاورد و رهسپار شهری پر از شب‌پرست و شهوت‌پرست شد…
رفیق نازنینم گلرخ جان
گرسنگی‌ات را پایان ده، برای آنکه تو باید تفسیر دردهای دوباره‌‌ی احمد شاملو باشی که در این بن‌بست ابراهیم را در آتش کیفر می‌دهد و مرثیه‌ی مرده‌گان، سرود آواره‌گان و ترجمان فاجعه‌هاست و ترانه‌های تاریک غریبانه و شبانه خطابه‌ی تدفین انسان ماه بهمن برای آنکه برفت و آن‌کس که بر جای ماند و در جدال آیینه و تصویر از قفس و از مرگ سخن نگفت و دخترای ننه‌دریا که در برابر بی‌کرانی ساکن میان ماندن و رفتن گریزانند و در هرگز نهراسیدن‌‌ات از مرگ در سفر و در آستانه و در زندان و جوشان از خشم شکنجه‌ای مضاعف حریقِ سرد شعرِ ناتمامِ مرگِ نازلی را به افق روشن فردا تا شکوفه‌ی سرخِ پیراهن میلاد آنکه عاشقانه بر خاک مُرد و در برخاستنِ زنِ خفته و پدران و فرزندان فصلِ دیگر…
 سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶

سعید شیرزاد – زندان گوهردشت

مطالب مارا درتو ئیتر بنام @ bahareazady ودر وبلاک خط سرخ مقاومت  دنبال کنید