سایت سازمان مجاهدین خلق ایران - سخن روز :«فرصتسوزی اروپا» و »امید واهی» رژیم
در حالی که رژیم و مشخصاً دولت روحانی تمام امید خود را در این مرحله به اروپا دوخته، اما بهنظر میرسد اروپا بیشازپیش از رژیم و توقعات آن در مورد برجام فاصله میگیرد.
چشم انداز بستهٔ اروپایی یا آنچه که به آن سازوکار اروپا میگویند چیست؟ بالاخره آیا چیزی دست رژیم را میگیرد؟ و آیا رژیم میتواند با این بسته یا سازوکار خودش را از خفگی اقتصادی نجات بدهد؟
فراز و نشیبهای بسته اروپایی
از اردیبهشتماه که آمریکا از برجام خارج شد و رژیم اعلام کرد که در برجام میماند و با کمک شرکای اروپایی برجام، از مواهب برجام بهرهمند میشود تا امروز موضوع اتحادیه اروپا و اینکه همکاری برجامیاش با رژیم به کجا میرسد بارها مطرح شده و در این مدت هم یکی از موضوعات ثابت مخاصمات درونی رژیم بوده.
در این ۶ماه که تحریمها شروع شده، این رابطه هم چندین بار متحول شده است. ابتدا روحانی با توپ پر و البته برای مصرف داخلی گفت حداکثر چند هفته بیشتر به اروپاییها فرصت نمیدهیم که راهکار حفظ برجام را بیاورند. و شرط و شروط هم برای اتحادیه گذاشت که در این راه کارشان باید فروش آزاد نفت، رابطهاش با بانکهای جهانی و گردش پولش تضمین شده باشد والا از برجام خارج خواهد شد.
اما چند هفته مهلتش به ۲ماه که رسید و دید خبری نشده باز گفت ما زیاد نمیتوانیم صبر کنیم.
مدتی بعد که اعلام شد اتحادیه اروپا یک بسته برای رابطه با رژیم تهیه کرده، بدون اینکه بگوید داخل این بسته چیست، روحانی گفت: «این بسته خواستههای ما را برآورده نمیکند»! اما جالب آن بود که روحانی از طرف دیگر هم زیر فشار دلواپسها بود که میپرسیدند پس بسته اروپایی چه شد؟
۲بار خود خامنهای به این موضوع در حضور روحانی اشاره کرد که حمایت بدون اقدام عملی معنی ندارد. با این حال روحانی در یکی از جدیدترین موضعگیریهایش در مورد اتحادیه اروپا گفت: «سنگ تمام گذاشتند»!
آنچه که در واقعیت و در عمل از این بسته به رژیم رسیده، یک کمک مالی ۱۸میلیون یورویی هست که آن را هم به رژیم ندادند بلکه در حسابی ریختند تا رژیم بتواند از خود اتحادیه اروپا کالاهایی که کاربرد انساندوستانه دارد و تحریمها را نقض نمیکند، بخرد! که این موضوع خود نیز بنزینی شد بر آتش جنگهای باندی. برخی گفتند این کار توهین به نظام است، تحقیر نظام است و خلاصه اینکه همانطور که در گزارشهای رسانهیی هم منعکس شده عملاً چیزی دست رژیم را نگرفته و بسته یا سازوکار اروپا برای رژیم حاصلی نداشته است.
ورای این تفاسیر مختلف، بسته اروپایی چیست؟
این سازوکار که میگویند مدتی است اتحادیه اروپا تصویب کرده و منتظر اجرایی شدنش هستند، همان است که قرار بود تا قبل از ۱۳آبان شروع دور جدید تحریمها اجرایی شود و چند روز بعد از ۱۳آبان روی کاغذ و بهلحاظ سیاسی تصویب شد اما اجرایی کردن آن را به اواخر زمستان موکول کردند و دور جدیدی از جنگهای باندی در درون نظام بالا گرفت. برای نمونه روز دوشنبه ۲۱آبان ۹۷ روزنامههای رژیم بهنقل از حبیبی، سردمدار باند مؤتلفه، نوشتهاند که «فرصتسوزی اروپایی اظهر منالشمس است» و بعد هم با طعنه به روحانی گفته: «هشدار رهبری به کسانی که دل در گرو سازش دارند یا احتمال میدهند میشود با آمریکا گفتگو کرد و آنها را سر عقل آورد جدی است».
نفت در برابر غذا
در چنین زمینهای اینک روشن است و باندهای حکومتی هم همه اذعان کردهاند که این «سازوکار» اروپا در واقع همان نفت در برابر غذاست. کاری برای لغو تحریمها صورت نگرفته. تازه همین «سازوکار» هم به گفتهٔ رسانههای حکومتی بهقدری توی هواست که هیچ کشور اروپایی از ترس تحریمهای آمریکا حاضر نشده دفتری برای تبادلات این سازوکار در کشور خودش تأسیس کند.
اینک این سؤال پیش میآید که: پس وقتی «سازوکار» واقعیت ندارد، چرا رژیم اینقدر شکست آمریکا و دورزدن تحریمها از این طرق را در بوق میکند؟
پاسخ را در یک کلام خود روحانی با توصیهٔ «امیددرمانی» به رسانهها و مقامات رژیم داده. رژیم در بحران بیراهحلی الآن در فکر این است که چطور شب را صبح و صبح را به شب برساند است. تنها راهحلی که برای رژیم باقی مانده است وعدههای پوشالی است و بس! که از قضا نسبت به این روش رسانههای باند خودش هم به روحانی هشدار دادهاند. همین دیروز نصرتالله تاجیک دیپلمات بازنشسته همسو با باند روحانی گفته بود: «باید بدانیم در این میان قدرت اروپا مطلق نیست در ادامه راه گفتاردرمانی مطلوب نیست و حکومت و دولت باید طرحهای اجرایی برای کشور داشته باشند».
چون الآن رژیم به جایی رسیده که هیچ راهحلی از درونش برای حل معضلات اقتصادی در نمیآید. معضلات اقتصادی هم یک قلمش بهقول خودشان، سونامی بیکاری فارغالتحصیلان است،
یک قلمش سونامی تعطیلی کارگاهها و کارخانههاست و بسیاری مصایب دیگر از این دست!
رژیم برای پاسخگویی به مطالبات مردم عملاً راهحلی ندارد و ناگزیر رو به داخل کشور و نیروهای خودی، روی به گفتاردرمانی و امیددرمانی آورده است.
و رو به خارج هم چشمش را به اتحادیه اروپا دوخته است. چون بحرانهای اقتصادی این رژیم به درجهیی رسیدهاند که کلید حلشان راهحلهای اقتصادی نیست، سیاسی است. دیروز علی خرم، کادر سابق وزارتخارجه رژیم، از ضرورت تغییر روش صحبت کرده بود.
داستان فرار شرکتها از ایران
قبل از تحریمهای آمریکا شاهد بودیم که شرکتهای زیادی هجوم آورند تا بازارهای رژیم را بگیرند، ولی بعد از مدتی دیدیم که یکی یکی برگشتند و الآن چیزی نمانده. آیا ترس از تحریمها دلیل رفتنشان بود؟
واقعیت اینکه: قبل از تحریمها که شرکتها هجوم آوردند هجومشان برای بررسی زمینه سرمایهگذاری در رژیم بود.
هیچکدام برای سرمایهگذاریهای استراتژیک و طولانیمدت نیامده بودند. همه بهدنبال سرمایهگذاریهای سودآور کوتاهمدت بودند. اما در عمل دیدند که در این رژیم اساساً زیرساخت سالمی برای سرمایهگذاری وجود ندارد. فساد سرتاپای سیستم بانکی و بازرگانی را مانند سرطان گرفته است، دزدیهای نجومی همراه با پولشوییهای سیستماتیک در این بانکها و کلاً ساختار غیراستانداردشان در اثر قطع رابطه با سیستم بانکداری جهانی باعث شد که این شرکتها یکییکی برگردند و از خیر سرمایهگذاری در رژیم بگذرند. روز شنبه ۲۰آبان ۹۷ روزنامه حکومتی جهان صنعت نوشته بود:
«ما نه به توسعه اقتصادی دست یافتیم نه توسعه سیاسی. اقتصاد کماکان بدون فروش نفت ورشکسته است». روشن است که در چنین وضعیتی یعنی اقتصادی مبتنی بر فساد و رانت، تصور هر گونه گشایش اقتصادی ولو با فرض رفع تحریمها هم برای رژیم متصور نیست.
مطالب مارا در وبلاک خط سرخ مقاومت ودر توئیتربنام @bahareazady دنبال کنید
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# شهرهای ایران اعتصاب # تظاهرات#
سرنگونی # اتحادوهمبستگی مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange