شصتو پنجمین محکومیت!رژیم ضد بشری مجمع عمومی مللمتحد در نیویورک،
وز پنجشنبه ۲۴آبان، اجلاس کمیته سوم مجمع عمومی مللمتحد در نیویورک، با صدور قطعنامهای وخیمتر شدن وضعیت حقوقبشر توسط رژیم آخوندی را محکوم کرد. به گزارش رسانهها این قطعنامه شصتوپنجمین قطعنامهٔ محکومیت دیکتاتوری آخوندی است که از سوی ارگانهای مللمتحد بهخاطر نقض حقوقبشر و اعدامهای وحشیانه به تصویب رسیده است. این قطعنامه از سوی کانادا پیشنهاد شده بود و در ماه آینده(دسامبر) در صحن مجمع عمومیسازمان مللمتحد به رأی گذاشته میشود. این محکومیت انعکاس زیادی در جهان داشت و رژیم هم که بهرغم تلاش بسیار نتوانسته بود جلو آن را بگیرد، با سوزوگداز از مجاهدین نسبت به آن واکنش نشان داد. خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران، ضمن استقبال از تصویب قطعنامه با آرای مثبت ۸۵کشور جهان گفت: «تصویب شصتوپنجمین قطعنامهٔ ملل متحد در محکومیت نقض سیستماتیک و وخیم حقوقبشر در ایران، ضرورت ارجاع پرونده نقض حقوقبشر توسط فاشیسم دینی حاکم بر ایران به شورای امنیت مللمتحد را ایجاب میکند».
خانم رجوی افزود: «دیکتاتوری آخوندی که رکورددار اعدام در جهان به نسبت جمعیت است باید از جامعه جهانی طرد شود و سردمداران آن بهخاطر جنایت علیه بشریت در قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ باید محاکمه شوند».
آبشخور این محکومیتها و پرسشهایی پیرامون آن
این محکومیتها آیا یک جریان روتین و خودبهخودی و به عبارت دیگر نتیجهٔ طرد و انزوای بینالمللی رژیم است؟ محکومیت امسال چه تفاوتی با محکومیت سالهای گذشته دارد؟ این محکومیتها چه نتیجه و تأثیری در وضعیت رژیم دارد؟ و چرا رژیم با استفاده از امکانات و لابیهایی که دارد، مانع صدور قطعنامه یا نرمتر کردن لحن آن نمیشود؟
محکومیت امسال رژیم بهخاطر نقض حقوقبشر، چه تفاوتی با محکومیتهای هر ساله که هر سال ۲بار شاهد آن هستیم، دارد؟
تکراری غیرمکرر!
این محکومیتهای هر ساله که این بار شاهد شصتوپنجمین بار آن بودیم، تکرار نیست، بلکه هر کدام گامهایی است که هر آن، مقاومت ایران را یک گام به هدف نهایی خود نزدیک و نزدیکتر میکند و رژیم را هر سال بیش از سال پیش مطرود و منزوی میسازد. این را هم میتوان در تعداد آرای کشورها دید و هم در لحن هر قطعنامه، کمااینکه در جمعبندیای که در این قطعنامه آمده، گفته شده که وضعیت حقوقبشر نسبت به گذشته وخیمتر شده و این بهخصوص در شرایط کنونی که رژیم تلاش میکند با مظلومنمایی، در تحریمها شکاف ایجاد کند و در این رابطه سنگ مردم را به سینه میزند، اهمیت زیادی دارد. کما اینکه رژیم امسال بیش از سالهای گذشته تلاش و تقلا کرد و همهٔ امکانات و لابیهای خود را با صرف هزینههای کلان بهکار گرفت که یا جلو صدور قطعنامه را بگیرد یا لحن آن را نرمتر کند یا چیزی در رابطه با تحریمها از موضع حقوقبشر مردم ایران در آن وارد کند یا لااقل جمله و عبارتی ولو بهصورت اشارهٔ تلویحی علیه مجاهدین و مقاومت ایران در آن وارد کند. اما موفق نشد.
باز هم قطعنامه، بهرغم تلاشهای رژیم و شرکای دیکتاتور و حامیان مماشاتگرش!
نکتهٔ دیگری که لازم است به آن اشاره شود این است که این محکومیتها هرگز یک امر روتین یا خودبهخودی نیست. درست است که سیاست مماشات به محاق رفته، اما اگر پیگیری و سختکوشی مجاهدین و مقاومت ایران نباشد، قدرتها و دولتهایی که از قبل معامله و رابطه با رژیم منافع کلانی دارند، میتوانند به کمک رژیم بیایند و جلو صدور قطعنامه را بگیرند یا مفاد آن را به نفع رژیم نرم کنند.
تاثیر این قطعنامهها
پرسش دیگر این است که: این محکومیتها چه نقشی و چه تأثیری بر وضعیت رژیم دارد؟ این نکته از این جهت مهم است که رژیم همچنان به اقدامات خودش در جامعه و در زندانها و در رابطه با مخالفان ادامه میدهد.
در این مورد نیز میتوان گفت: نباید انتظار داشت که رژیم تا آخرین روزی که بر سر کار است، دست از اعدام و سرکوب بردارد. چون سرکوب مانند اکسیژن برای این رژیم حیاتی است. همچنین این انتظار که این محکومیتها به سرنگونی رژیم بیانجامد، واقعبینانه نیست. اما افشاگریهای جهانی مقاومت و این محکومیتها، بهای سرکوب را برای رژیم هر چه سنگینتر میکند و رژیم را وامیدارد که در مواردی عقبنشینی کند؛ کمااینکه در زمینهٔ سرکوب اجتماعی ناچار شده گشت سرکوبگر موسوم به ارشاد را فعلاً دپو کند، یا از بهکار بردن قهر و سرکوب عریان علیه حرکتهای اعتراضی اقشار به جان آمده خودداری کند. و اگر این روزها شاهد ضعف رژیم و متقابلاً اوج و گسترش حرکتها و خیزشهای اجتماعی هستیم، بخشی از آن ناشی از دستبستگیای است که همین محکومیتهای بینالمللی برایش ایجاد کرده است.
نقش این عنصر افشا و محکومیتهای بینالمللی را در قفلشدگی رژیم در کنش و واکنشهای بینالمللی هم میتوان دید. مثلاً اینکه چرا رژیم از تأسیس دفتر اتحادیه اروپا در تهران اینقدر میترسد و چرا هیچیک از کشورهای اروپایی نمیپذیرد که دفتر سازوکار اروپایی در خاک کشورش تأسیس شود؟
پیام مریم رجوی
بهدنبال این محکومیت، خانم مریم رجوی در پیامی خواستار مطرح شدن پرونده رژیم در شورای امنیت ملل متحد و محاکمه سردمداران رژیم بهخاطر قتلعام ۶۷ شدند؛ این خواستهها در حال حاضر چقدر عملی هست؟
روشن است که مقاومت ایران و رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت تا بهحال بسیاری چیزها را که ابتدا نامتصور مینمود محقق کرده است:
از خارج کردن نام مجاهدین و مقاومت ایران از لیستهای تروریستی هم آمریکا و هم کشورهای اروپایی،
از درهمشکستن کودتای ننگین ۱۷ژوئن،
از هجرت بزرگ و یکپارچه مجاهدین و ارتش آزادیبخش از خاک تحت حاکمیت رژیم و مزدورانش در عراق به اروپا و...
درباره همین حقوقبشر هم نامتصور بود که پس از ۲۹سال موضوع قتلعام سال ۶۷ در سازمان ملل و توسط گزارشگر ویژه و دبیرکل ملل متحد و ضرورت پیگیری آن مطرح شود، ولی دیدیم که شد و این جریان رو به پیش است.
همانطور که خانم مریم رجوی گفته اند:
«تجربه مقاومت نشان داده است که آخوندها تنها زبان قاطعیت و قدرت را میفهمند. زمان آن است که قدرتهای بزرگ، دست از مماشات و امتیاز دادن به استبداد خونریز دینی، بانکدار مرکزی تروریسم و رکوردار جهانی اعدام بردارند و حق مردم ایران برای مقاومت و آزادی را بهرسمیت بشناسند».
مطالب مارا در وبلاک خط سرخ مقاومت ودر توئیتربنام @bahareazady دنبال کنید
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# شهرهای ایران اعتصاب # تظاهرات#
سرنگونی # اتحادوهمبستگی مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange