وحشت خامنهای از قیام و گسترش کانونهای شورشی و استفاده از مزدوران دونپایه برای شیطان سازی
جنگ روانی و عملیات بهتان زنی و تهمت پراکنی که رژیم پیوسته از آن علیه مخالفانش بخصوص مجاهدین استفاده میکند یک ابزار بسیار جدی رژیم برای اعمال حاکمیت است. مجاهدین سالهاست که با استناد به شواهد و مدارک بسیار، نشان دادهاند که سرنخ همه این دروغها و لجنپراکنیها علیه مخالفان و مقاومت مردم ایران در دست آخوندها و وزارت بدنام اطلاعات است. تابهحال رژیم آخوندی با مغشوش کردن فضا و سوءاستفاده از سیاست مماشات قدرتهای استعماری سعی کرده بیشترین استفاده را علیه مجاهدین به عمل بیاورد و به همین خاطر مأمورانش در داخل و خارج کشور را با صرف هزینه بسیار وارد این کارزار دروغپراکنی کرده است تا با ایجاد تعدد منابع اینگونه القاء کند که اینیک فضای واقعی و همگانی در مورد مجاهدین است، درحالیکه منشأ تمامی آنها وزارت منفور اطلاعات است.
در مورد این کارزار دروغپراکنی، بهویژه در فضای مجازی طی ماههای اخیر گزارشات مفصل زیادی توسط کمپانیهای بزرگ مانند توییتر، گوگل و فیسبوک… منتشرشده و گزارشات مفصل و مستندی هم توسط خبرگزاریهای بینالمللی انتشاریافته که گزارشات مفصل آن در سایتهای خبری مقاومت و ازجمله سایت ایران افشاگر منتشرشده است.
چرا رژیم اینگونه دیوانهوار دست به چنین اقداماتی میزند؟ دلیل را باید در شعلهورتر شدن و رادیکالیزه تر شدن قیامی دید که از دیماه ۹۶ شروعشده و سراسر ایران را درنوردیده و آتش آن هرروز از یک نقطه میهن شعله میکشد. شعارهای معترضان در این قیام سراسری، تمامیت رژیم را هدف قرار داده و درنتیجه این قیام شاهد گرایش روزافزون جوانان انقلابی و اقشار آگاه به مجاهدین و برنامههای شورای ملی مقاومت هستیم. این واقعیت را سران رژیم و بخصوص ولیفقیه ارتجاع بارها اذعان کردهاند. شخص ولیفقیه در سخنرانیش در تاریخ ۲۱آذرماه۹۷ به این واقعیت با وضوح کامل اشاره میکند:
«هدف و نقشهٔ آمریکا با این کارهای اخیر -این کارهایی که در اینیکی دو سال گذشته کردند که قلم درشتش تحریم همهجانبهٔ اقتصادی است- و کارهایی که دارند میکنند، توطئههایی که دارند میکنند که مأمورین مخصوصی برای مقابلهٔ با ایران میگذارند، به دشمنان گوناگون ایران -منافقین و امثال اینها- کمک میکنند، این است که بلکه بتوانند به کمک تحریم و به کمککارهای ضدّامنیتّی و مانند اینها در جمهوری اسلامی، در کشور عزیز ایران اسلامی ما دودستگی و اختلاف و جنگ داخلی و مشکلات ایجاد کنند؛ هدفشان این است، همهٔ تلاش خودشان را هم در این راه مصرف کردند… من همعرض میکنم اینکه اینها گفتند در سال ۹۷ ما چنین میکنیم، چنان میکنیم و نقشههایی را برای جمهوری اسلامی ابراز کردند -یعنی درواقع نقشهشان لو رفت- این ممکن است فریب باشد؛ ممکن است جنجال را برای سال ۹۷ بکنند، نقشه را برای سال ۹۸ بکشند»
به همین خاطر است که رژیم در وحشت از این تحول و چشمانداز پیش رو تمام همّ و غم و امکانات خودش را برای مقابله با مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک و جایگزین مردمی شورای ملی مقاومت که پرچمدار خط سرنگونی و سمت دادن به قیام و کانونهای شورشی است، گذاشته و تلاش میکند تا از طریق کارزارهای شیطان سازی، ازیکطرف با اقبال اجتماعی جوانها و اقشار محروم و تحت ستم به مجاهدین مقابله کند و از طرف دیگر زمینه را برای اقدامات تروریستی و ضربه زدن به مقاومت به وجود بیاورد.
تولیدات بخشنامهای دروغ و جعلیات:
یکی از شیوههای جنگ روانی و شیطان سازی رژیم علیه مجاهدین تولید انبوه جعلیات در مورد موضوعاتی است که در ارتباط تنگاتنگ با پیروزیهای مجاهدین است و سعی میکند با دروغپراکنی و جعلیات با کمیت بالا و از طریق منابع گوناگون آنها را واقعی جلوه بدهد. در این شیوه رذیلانه وزارت اطلاعات دستورالعمل مشخصی رابین مأموران داخل و خارج کشوریاش توزیع کرده است؛ اما بعضاً این موارد آنقدر زیاد و گسترده است که کنترل از دست خودش هم خارجشده و یک متن دیکته شده از طرف وزارت اطلاعات به رسانهها و مأمورانش عیناً در سایتهای مختلف (ظاهراً بدون ارتباط باهم) منعکس میشوند، درحالیکه فقط اسم نفرات در آنها عوضشده است بهعنوان نمونه در آذرماه امسال شبکه تلویزیونی ویژن پلاس آلبانی، رپرتاژ مستندی از دیدار خبرنگارش از اشرف ۳ پخش کرد که برملا کننده جعلیات دستگاه تبلیغات وزارت اطلاعات از طریق خبرنگاران خریداریشدهاش در رسانههای غربی بود. به دنبال پخش آن، وزارت اطلاعات برای خنثی کردن این افشاگری مأمورانش را بسیج کرد تا با نامهنویسی به آقای سکول بالا مدیر این شبکه، او را تحتفشار قرار بدهند. ولی از فرط گیجی ناشی از ضربه این مستند روشنگر که بهطور گستردهای مورد استقبال مردم آلبانی قرار گرفت، آنچنان دستپاچه شد که حداقل ظواهر را هم رعایت نکرده و بند را آب داد.
بر اساس دستورالعمل دیکته شده توسط وزارت بدنام، سایتهای زنجیرهای وزارت اطلاعات در نقاط مختلف مأمور انتشار این نامهها شدند تا جنگ روانی لازم را علیه ویژن پلاس و خبرنگار مربوطه ایجاد کنند اما یکدستی مطالب، همزمانی و بعضاً متون واحد، دستهای پشت پرده رژیم را نشان میداد و نشان میداد که آنها بر اساس خط مشخصی که از مرکز واحد به آنها دادهشده عمل میکنند. دریکی از این موارد، نامه دو نفر از مأموران وزارت اطلاعات به نامهای غفور فتاحیان و محمود سپاهی در دو سایت مختلف تنها با یک اختلاف جزئی منعکسشده که نشان میدهد بخشنامه وزارت مربوطه، عیناً منتشرشده است.
یک نمونه دیگر از این جعلیات بخشنامهای وزارت اطلاعات را در جریان بیست و سومین گلریزان همیاری با سیمای آزادی در آذرماه گذشته مشاهده میکنیم. رژیم آخوندی که دروغپردازیهایش در مورد منابع و استقلال مالی مجاهدین به خیرهکنندهترین وجهی خنثیشده بود اقدام به مقابله با آن کرد و آن را طی یک دستورالعمل به شبکه مأموران داخل و خارج کشوری خود و سایتهای پوششی وزارت اطلاعات ابلاغ کرد.
این نمونهها بهصورت تولید فلهای اراجیف برای وانمود کردن حجم بالای آنها در سایتهای زنجیرهای وزارت اطلاعات بهوفور منتشر شد.
اطلاعات کامل تر از این بریده مزدور خارجه نشین بنام سلطانعلی شیرزادی کلیک کنید
پادوهای پیشبرد خط جنگ روانی:
پادوهای پیشبرد خط جنگ روانی:
جنگ روانی وزارت اطلاعات البته مجریان و عواملی هم دارد. برای پی بردن به میزان فلاکت و خالی بودن دست وزارت و پوشالی بودن ادعاهای ولیفقیه ارتجاع خوب است به دو مورد از مجریان خط وزارت در این کارزار دروغپراکنی توجه کنیم:
یکی از این آلت فعلهای کارزارهای شیطان سازی رژیم یک مأمور خارج کشوری وزارت بنامسلطانعلی شیرزادی است، این مستخدم دونپایه وزارت بدنام که نرسیده به دیار فرنگ دامن از کف داده، جز نشخوار اراجیف وزارت اطلاعات علیه مجاهدین در سایتهای وزارتی کار دیگری ندارد. او در مورد هتل مهاجر در بغداد که در زمان حضور مجاهدین در عراق نیروی تروریستی قدس از آن بهعنوان مرکز استخدام مزدور از بین بریدهها و خائنین استفاده میکرد اینطور باآبوتاب تعریف میکند:
«وقتی به هتل رسیدم فردی بنام ابو مصطفی مرا تحویل گرفت… و گفت همین اتاق بمان تا ابو کرار بیاید… سه روز بعد ابوکرار گفت سجاد میخواهد با تو صحبت کنه سجاد آمد پیش من چند موضوع را با من در میان گذاشته و صحبت کرد… هیچ کاری با ما نداشتند… وقتی هم میخواستم ازآنجا خارج شوم هم ابو مصطفی وهم ابوکرار از بنده تشکر کردند…»
لازم به توضیح است که مسئولیت این هتل ابتدا با دژخیمی بنام غلامعلی رشادتمند معروف به حاج علی، مأمور وزارت اطلاعات در سفارت رژیم در بغداد بود. این مسئولیت سپس به یک عنصر وزارت اطلاعات به اسم «کیان مهر» بانام مستعار «سجاد» منتقل شد که قبلاً مأمور به خدمت در «اداره نفاق»، یعنی (بخش ویژه مجاهدین در وزارت اطلاعات) بود. سجاد رسماً در سفارت رژیم در بغداد کار میکرد و کار اصلیاش استخدام مزدور در هتل مهاجر بود و با مأموران وزارت اطلاعات آخوندها در برخی کشورهای دیگر ازجمله آلبانی نیز ارتباط مستمر داشت. پس از دستگیری یکی از جاسوسان دستپرورده سجاد در آلمان و محاکمه و محکومیت او، سجاد نیز تحت تعقیب دادستانی آلمان قرار گرفت. همچنین ابو مصطفی و ابوکرار که سلطانعلی به آنها اشارهکرده از عناصر عراقی استخدامی سجاد در هتل مهاجر بودند.
پاسدار دانایی فر سفیر سابق رژیم در عراق در مورد این سرپل وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس در بغداد که تحت کنترل تروریستهای سفارت رژیم در عراق قرار داشت؛ آشکارا گفته بود:
«بیشترین خدمت ما بهعنوان سفارت، خدمات کنسولی است، این افراد، شهروند خارج از ایران هستند، بعدازاینکه گفتند ”ما میخواهیم برویم “، وسایلی را فراهم کنیم که جایی دیگر بروند و قدم اول هم در اعطای پاسپورت متجلی میشود و همچنین در اختیار گذاشتن مقداری پول و هزینه بین راه که بتوانند خود را به آن جای دلخواهشان برسانند؛ حتی افرادی در هتلهایی در بغداد مستقر هستند که ما هزینهشان را پرداخت میکنیم، حاضر نیستیم که آواره و سرگردان باشند، در هتلها تقریباً ۱۰۰% هزینهها را ما داریم میدهیم، بیشتر از این چه کمکی بکنیم؟ اما واقعاً بخش قابلتوجهی به ایران میآیند. یک بخش قلیل هم به خارج خواهند رفت» (روزنامه اعتماد رژیم، ۲ تیر ۹۰)
سلطانعلی شیرزادی فرومایگی و پستی را بهجایی رسانده که در رابطه با قیام دیماه گذشته درراستای حمایت از قاتلان مردم معترض و بهجانآمده به انجاموظیفه پرداخته و در یک وارونهگویی رذیلانه گناه خشونت و سرکوب توسط نیروهای جنایتکار رژیم و کشتار حدود ۳۰ زندانی در سیاهچالهای وزارت اطلاعات را که رژیم به اسم خودکشی مطرح میکرد را به مجاهدین نسبت داده و مدعی است: «بیایید جواب ملت را بدهید به چه دلیل تظاهرات مسالمتآمیز ملت را به خاک و خون کشیدید و با ایجاد هرجومرج سرش را در گل فروکرده و نگذاشتید حق خود را بگیرند…»
مأمور دیگر وزارتی که وظیفه اجرای دستورالعملهای وزارت مبنی بر نامهپراکنی یا انتشار مطالب سفارشی در داخل را به عهده دارد مزدوری است بنام بخشعلی علیزاده. این مأمور وزارت اطلاعات نیز بهمحض رسیدن به دیار فرنگ وارفت و بهسرعت مسیر خیانت را طی کرد او در آلبانی جذب لانه جاسوسی آخوندها و سفارت رژیم شد و در مراوداتش با مأموران اطلاعاتی سفارت ازآنجاکه باید ندامت و خیانتش را با لگدزدن به مجاهدین اثبات میکرد ابتدا برای اجرای مأموریت و اثباتبیشرافتی به آلمان اعزام شد و در آنجا هم با نشان دادن چاکرمنشی و اینکه حاضر به هر ذلت و خودفروشی است، بعد از گذراندن امتحان خیانت، به عضویت شبکه وزارت اطلاعات درآمد
لازم به ذکر است که خانواده او هم در داخل سالهاست که در ارتباط مستمر با عناصر وزارت اطلاعات قرار دارند و از شرکتکنندگان در سیرکهای وزارتی اطراف اشرف در عراق برای زمینهچینی حمله به مجاهدین بودند. بهاینترتیب این مأمور اجازه ادامه زندگی حقارتبار و ننگین تحت حاکمیت آخوندها را دریافت کرد که البته قیمتش فحاشی و لجنپراکنی روزانه علیه مجاهدین است. درحالیکه مردم ایران با عبارت: «ننگ ما، ننگ ما، صداوسیمای ما» سیمای ضدمردمی رژیم را فریاد میزنند، وی بعنوان پادوی وزارت اطلاعات در فیلمهای سفارشی بکار گرفته شده تا حرفهای ۱۰۰ بار مصرف شده را بازنشخوار کند.
واقعیت این است که رژیم آخوندی در بنبست بحرانهای فزاینده ناشی از شتاب و گسترش روزافزون قیام در داخل و تشدید انزوای بینالمللی بسیاری از حربههای خودش علیه مقاومت ایران را ازدستداده و چارهای ندارد جز اینکه به مشتی وامانده جیرهخوار خودش بیاویزد که البته خود این موضوع بالاترین گواه شکست او در رویارویی با مقاومتی است که درصحنه بینالمللی بهعنوان تنها هماورد و بدیل سیاسی این حکومت شناختهشده است و روزبهروز بر اعتبار و حمایتش افزوده میشود. مقاومتی که در داخل کشور هم با گسترش کانونهای شورشی سمت دهی قیام مردم ایران را در دست دارد. امری که به یمن سازمانیافتگی و سرسختی و تسلیمناپذیری این مقاومت میرود تا سرنوشت تابناکی را برای آزادی، دموکراسی و پیشرفت و رفاه مردم ایران رقم بزند.
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# شهرهای ایران اعتصاب # تظاهرات#
سرنگونی # اتحادوهمبستگی مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange