۱۳۹۷ دی ۲۶, چهارشنبه

نظام ایران غرقه در گرداب فروپاشی!




نظام غرقه در گرداب فروپاشی!




اظهارات فائزهٔ هاشمی، دختر رفسنجانی که در مصاحبه با روزنامهٔ مستقل از روزنامه‌های باند اصلاح‌طلب، از شکست روحانی و از فروپاشی رژیم سخن گفته بود، انعکاس قابل توجهی در باند اصلاح‌طلبان یافته است و مهره‌ها و رسانه‌های این جریان به اظهارنظر دربارهٔ حرفهای فائزهٔ هاشمی پرداخته و عموماً آن را تأیید کرده‌اند.
فائزهٔ هاشمی در مصاحبهٔ خود دربارهٔ فروپاشی حاکمیت آخوندی گفت: «فروپاشی محتوایی اتفاق افتاده است و تنها فروپاشی ظاهری و فیزیکی اتفاق نیفتاده است و خیلی احتمال می‌دهم که این اتفاق بیافتد».
وی همچنین در بارهٔ ناتوانی و شکست همه‌جانبه روحانی اضافه کرد: «آقای روحانی یک حرف‌هایی می‌زنند که انگار نه انگار رئیس‌جمهور هستند، بخشی از اینها در حیطه کاری دولت قرار دارد، یک جوری دارند حرف می‌زنند انگار اپوزیسیون هستند، خودتان باید بتوانید و عمل کنید، به چه کسی انتقاد می‌کنید؟!».
فائزهٔ هاشمی در مورد انتخابات آینده رژیم و این‌که باند کارگزاران آیا کاندیدایی معرفی می‌کند یا اصلاً در انتخابات شرکت می‌کند یا نه؟ افزود: «خودم هم دچار ابهام هستم، آیا باز هم باید برویم رأی بدهیم؟! آیا باز هم فعالیت کنیم؟!... چه فایده دارد که انتخاب یک چیز باشد و انتصابها و روش کار با این رأی سازگاری نداشته باشد. از سال ۹۲به این طرف از این رأی نتیجه عملی گرفته‌ایم؟!».

در ارتباط با این اظهارات یکی از مهره‌های اصلاح‌طلب به نام حسین قاضیان که از وی به نام استاد دانشگاه نام برده می‌شود، طی مصاحبه‌ای دربارهٔ مفهوم فروپاشی که فائزهٔ هاشمی بر آن تأکید کرد گفت: «باید اول بین فروپاشی سیاسی و فروپاشی اجتماعی تفاوتی قائل باشیم... آن جامعه از لحاظ اجتماعی در حال فروپاشی است. و این را به‌حالت خشم، اعتراض، غرزدن، نگرانی... و فعلاً با زور دولت، جامعه سر پاست».
واقعیتی را که نامبرده سعی کرد با ایما و اشاره و پرهیز از به‌کار بردن کلمات رژیم یا نظام بیان کند، یک مهرهٔ دیگر باند اصلاح‌طلبان، صادق زیباکلام، با صراحت بیشتری بیان کرده و از آینده نامعلوم و تاریک آن ابراز نگرانی کرد: «ببینید شما اگر بیایید در جمهوری اسلامی ایران... مردمانش امروز به فردا را خیلی اعتماد نداشته باشند».
اگر چه این مهره‌های حکومتی از سرنوشت جامعه حرف می‌زنند، ناگفته پیداست که این ابهام در مورد سرنوشت حاکمیت است که از امروز به فردایش معلوم نیست.

این معنا را در سخن یکی دیگر از مهره‌های این باند به نام عبدالله مؤمنی روشن‌تر می‌توان دید. او در حساب توئیتر خود نوشت: «بدون تردید وضع سیاسی امروز جامعه عادی نیست و نمی‌تواند ادامه پیدا کند. گفتمان اعتدال شکست خورده، دولت عملاً تعطیل شده و تنها دستاوردش یعنی برجام و سیاست خارجی هم شکست خورده و دیگر از این دولت بخاری برای تغییر جدی در وضعیت مردم و تغییر معنی‌داری در سیاست به نفع دموکراسی برنخواهد خاست».
نوه خمینی هم با بیان این‌که: «زیربنای یک جامعه احساس رضایت مردم است... هیچ تضمینی وجود ندارد که ما بمانیم و دیگران بروند.» اذعان کرد که هیچ تضمینی برای دوام نظام وجود ندارد.
حسین خمینی در زمینه بداقبالی حکومت آخوندی و دولت آخوند حسن روحانی گفت: «پاره‌پاره کردن مداوم جامعه، پخش مکرر کینه، انتشار مرتب نفاق، این‌که افراد در جامعه مجبور شوند شخصیت دوگانه داشته باشند و این‌که تک‌تک ما از صداقت دور شویم از نشانه‌های بداقبالی دولت‌ها(بخوانید بداقبالی رژیم و دولت در گل مانده آن) است.»(سایت جماران ۸دی ۹۷)
محمدرضا تاجیک مشاور آخوند محمد خاتمی در گفتگو با سایت اعتماد آنلاین رژیم را به کشتی تایتانیک تشبیه کرد که اسیر گرداب شده است.
او در زمینه بحران‌زدگی آن و سرگردانی باندها و مهره‌های درونی آن اعتراف کرد: «ایران امروز، سرحال نیست تا جایی که هر جمعیت، فرد و نهادی در حال جداشدن از کارکرد اصلی و ذاتی خود است».(سایت اعتماد آنلاین ۶دی ۹۷)
این اعترافات بیانگر شکست پروژه موسوم به اعتدال و همچنین بیانگر فرورفتن نظام در گرداب بحرانها و فروپاشی‌ آن است.
اظهارات مهر‌ه‌های شاخصی نظیر حسن خمینی، فائزه هاشمی و محمدرضا تاجیک از این لحاظ هم قابل‌ توجه است که همزمان با سالگرد قیام دیماه ۹۶ است، قیامی که لرزه بر ارکان رژیم انداخت و سردمداران آن، سران باندها و مهره‌های آنها را نیز به وحشت انداخت.
همچنین این اظهارات نمایانگر بن‌بستی است که مردم و مقاومت سازمان‌یافته حاکمیت را در دام آن انداخته‌اند.

این گرداب آن‌چنان مهیب است که حکومت آخوندی اساساً قادر نیست برای خروج خود از آن اقدام مؤثری بکند، آن‌چنان که دولت در گل نشسته نیز هیچ برنامه جدی هم برای مهار بحرانهای مختلف ندارد و هر اقدام آن برای این بحرانها باعث می‌شود روزبه‌روز حلقه‌شان را بر گردن حاکمیت و دولت آخوند حسن روحانی تنگ‌تر کند.
بزرگترین شاخص برای فروپاشی از یک طرف اعتراضات و خیزش‌های رو به صعود مردمی، و از طرف دیگر بن‌بست آن برای سرکوب است که این وضعیت روزبه‌روز آن‌را ضعیف‌تر کرده و به سمت اضمحلال پیش می‌برد.
در حال حاضر شرایط به‌گونه‌ای است و رابطه مردم با رژیم به جایی رسیده است که حکومت‌شوندگان نه تنها آن‌را نمی‌خواهند، بلکه عملاً درصدد نفی و براندازی آن هستند، در حالی‌که حکومت‌کنندگان نیز دیگر نمی‌توانند مانند گذشته به روش سرکوبگرانه خود ادامه بدهند و در این رابطه در بن‌بست هستند.
زیرا سرکوب به‌مثابه اهرم و دوام بقای آن، آن‌چنان کارکردش را از دست داده آن‌چنان شاخ‌شکسته شده است که مردم در کف خیابان با شعار علیه سردمداران آن و شخص خامنه‌ای با شعارهایی نظیر شعارهای مرگ بر خامنه‌ای!، مرگ بر روحانی!، آخوندها حیا کنید، مملکت را رها کنید! و... خواهان براندازی آن هستند.
این یک واقعیتی است که قیام‌آفرینان و مردم شورشی به کمتر از این رضایت نمی‌دهند و بر این اساس است که آتشفشان خروش خشم آنها هر روز بالابلندتر و گسترش‌یابنده است.
این واقعیت آن‌چنان است که نامبردگان را وادار به چنین اعترافاتی کرده که تعارف و مصلحت‌اندیشی را کنار بگذارند و بگویند آنچه را تاکنون جرأت بیان آن را نداشتند.
البته این اظهارات آنها نیز مفید فایده برای نظام نخواهد بود زیرا همان‌طور که به آن اشاره شد آب از س رآن و کار از کار گذشته است.


پیش بسوی قیام  سراسری ، ما بر اندازیم#   شهرهای ایران   اعتصاب # تظاهرات

 سرنگونی #  اتحادوهمبستگی     مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange