سایت مجاهدین خلق ایران - سخن روز :امواج بحرانها و «سختترین سالها»
حسن روحانی رئیسجمهور رژیم آخوندی در ادامهٔ سفر استانی خود، گوشههای دیگری از بحرانهای فراگیر رژیم را مورد اشاره قرار داد.
ترسیم شرایط مطلقاً تیرهٔ رژیم
روحانی که روز سهشنبه ۲۱آبان در کرمان سخنرانی میکرد، شرایط کنونی رژیم را «سختترین سالهای» ۴۱ساله جمهوری اسلامی عنوان کرد و گفت: «ما در یک شرایط عادی و سادهای در کشور نیستیم. شرایط ما یک شرایط سخت و پیچیدهای هست... در این ۴۱سال سختترین سالها، این روزهای اخیر و این ماههای اخیر بوده».
روحانی که چند ماه پیش لاف میزد که نفت ما را نمیتوانند تحریم کنند... هفت راه برای دور زدن تحریمها داریم و اگر یک راه را ببندند، ۶راه دیگر داریم، این بار آه و ناله میکردکه: «شما بگویید از اول انقلاب تا حالا کی بوده که ما برای فروش نفت و حرکت یک کشتی نفتکش از بندرهای ایران بهدنیا این همه مشکل پیدا کنیم!».
رئیسجمهور ارتجاع که تا پیش از این در دروغدرمانیهای معمول خود مدعی بهبود شاخصهای اقتصادی بود، این بار با فراموش کردن همهٔ آن ادعاها بهروشنترین وجهی بهورشکستگی، خزانهٔ خالی دولت و تقریباًً به صفر رسیدن درآمد نفتی رژیم اعتراف کرد و با نهایت درماندگی و بیچارگی گفت: «بالاترین مالیاتی که پیشبینی میکنیم ما میتوانیم سال آینده بگیریم، ۱۵۰هزار میلیارد تومان است. بقیه چی؟ ۳۰۰هزار میلیارد تومان دیگر را از کجا بیاوریم؟» اعتراف بهکسری دوسوم مبلغ بودجه کشور، هیچ معنایی جز ورشکستگی تام و تمام رژیم ندارد. کما اینکه روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت (۲۲آبان) نیر مینویسد: «اغراق نیست اگر بگوییم دوئل نفتی ایران و آمریکا کشور مان را در آستانه شکستی بزرگ در جنگ تمامعیار اقتصادی قرار داده است. دستگاه دولتی که پیش از این نسخه مقاومت در برابر تحریمها را تجویز میکرد، امروز روایتگر تصویر غیرعادی و پیچیدهای شده که اداره امور کشور را با دشواریهای بسیاری همراه کرده است».
سوار شدن بر موج نفرت عمومی از نظام
بههر حال سخنان روحانی در کرمان چنان که انتظار میرفت همچون سخنان قبلی روحانی در یزد، حملات و واکنشهای خشمگینانهٔ باند رقیب را در پی داشت. یکی از رسانههای این باند اظهارات روحانی را «گرا دادن به دشمن برای افزایش فشارها» توصیف نمود و یادآوری کرد روحانی در «۲۲مهر ۹۲و دو روز مانده بهآغاز مذاکرات ایران و ۱+۵در دانشگاه تهران بر تحت فشار بودن دولت تأکید داشت و این اظهارات بهامیدواری کشورهای غربی برای تحت فشار قرار دادن ایران افزود» (سایت صراط ۲۱آبان).
کیهان خامنهای نیز توپ همهٔ این شکستها و فضیحتها را به زمین روحانی بازگرداند و نوشت: «کسانی که محبوبیت و مقبولیت آنها نزد ملت به صفر نزدیک شده و دستاوردی جز «نعش برجام»، «خسارت محض» و «دستاورد هیچ» و «تعطیلی مسکن مهر» و «مصیبت خواندن یارانههای مردم» و «حقوقهای نجومی» و «اختلاسهای اطرافیان» ندارند که به ملت عرضه کنند تلاش دارند خود را از تیغ عدالت برهانند و در روند مبارزه با فساد شک و تردید ایجاد کنند».
بیتردید روحانی خوب میداند که این حرفها، بهنقطهٔ حساس و دردناک باند ولیفقیه خورده و واکنشهای سخت آنها را در پی خواهد داشت، پس سؤال این است که چرا «خودزنی» میکند؟ چرا دارد زیر پای رژیم را خالی میکند؟ مگر او حافظ تمامیت رژیم و بقای آن نیست؟
البته روحانی جزو جدایی ناپذیر نظام است و طبعاً نمیخواهد تیشه بهریشهٔ نظام بزند؛ اما شگرد روحانی سوار شدن بر موج منفوریت اجتماعی از ولیفقیه است. این اولین بار نیست که روحانی از این شگرد استفاده میکند؛ در سرفصل نمایش انتخاباتی سال۹۶هم موضوع ۳۸سال زندان و اعدام را مطرح کرد و بساط مهندسی انتخاباتی خامنهای را بههم زد؛ اکنون در آستانهٔ نمایش انتخابات آتی مجلس ارتجاع، او دوباره با همان شگرد به صحنه آمده است. تا نفرت اجتماعی از خلیفه ارتجاع را سرمایهٔ سیاسی باند خود کند و دست باند رقیب را در قلع و قمع بیدنده و ترمز در نمایش انتخاباتی پیش رو ببندد.
از سوی دیگر، اگر چه روحانی حافظ تمامیت رژیم است، اما در عینحال و شاید بیش از آن حافظ منافع خود و باند خودش است. روحانی میداند که اگر در این جنگ باندی قافیه را ببازد نه تنها در نمایش انتخاباتی اسفند ماه آینده از صحنهٔ سیاسی جارو میشود، بلکه چه بسا همان معاملهیی که با برادرش کردند، با خودش هم بکنند و او هم بهسرنوشت رئیسجمهورهای سلف خود دچار شود؛ بنابراین او تلاش میکند جا پای محکمی در نمایش انتخاباتی آتی که موعد تقسیم سهام حکومت از قدرت و غارت است، بهدست بیاورد.
اما مهمتر و تعیینکنندهتر از دلایل بالا که مشابه آن را با شدتی کمتر، در نمایشهای پیشین انتخاباتی نیز میتوان دید، شرایط جدید نظام است که به اعتراف رئیسجمهور رژیم سختترین سالها و روزهای رژیم طی عمر ۴۱ساله رژیم است.
حاصلضرب بحرانها و توسل بههمهٔ حامیان
این شرایط دهشتناک، حاصلضرب انواع بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است که اکنون بحران ناشی از قیام عراق، فروپاشی عمق استراتژیک و ایجاد شکاف ترمیمناپذیر در یکی از ستونهای نگه دارندهٔ نظام، آن را در شرایطی قرار داده که رژیم بحرانزی ولایتفقیه تاکنون مشابه آن را تجربه نکرده است. این وضعیت از یکسو منجر به بحران درونی و جنگ قدرتی در بالاترین سطوح رژیم شده و از سوی دیگر، رژیم را واداشته تا با تمام توش و توان خود به صحنه بیاید و تمام امکانات خود را به صحنه بیاورد و از تمام حامیان مماشاتگر خود مصرانه بخواهد در شرایط کنونی از رژیم حمایت کنند و بهنیابت از رژیم، اپوزیسیون برانداز، یعنی مجاهدین را هدف قرار دهند؛ چرا که رژیم خوب میداند که جنگ اصلی نه جنگوجدال میان شرکای قدرت و غارت و این یا آن باند حاکم، بلکه جنگی است میان رژیم و مردم ایران و میان رژیم با مجاهدین و مقاومت ایران!
در سرفصلهای قبلی، وقتی بحران درونی رژیم اوج میگرفت و موقعیت ولیفقیه ارتجاع متزلزل میشد، او راه برونرفت خود را از طریق ضربه زدن به مجاهدین جستجو میکرد. بعد از زهر آتشبس، خمینی با قتلعام ۳۰هزار مجاهد و مبارز زندانی تعادل خود را بهدست آرود و جامعه را طلسم کرد، طی سالهای گذشته نیز که مجاهدین در عراق تحت محاصره بودند، با حمله و کشتار در اشرف یا با موشکبارانهای جنایتکارانه در لیبرتی، بهتعادل میرسید. اما امروز که دستش از چنین ضرباتی کوتاه شده، بهاستمداد از لابیها و حامیان سنتیاش، امثال آیتالله بیبیسی متوسل شده تا با شیطانسازی مجاهدین از یکسو برای مخدوش کردن چهرهٔ مقاومت ایران تلاش کند و از سوی دیگر برای اقدامات تروریستی علیه مجاهدین زمینهسازی کند.
ورود آیتالله بیبیسی (رادیو بیبیسی۴و سرویس جهانی) به صحنه، یعنی بهکار گرفتن مأموران اطلاعات رژیم آخوندی تحت عنوان مفتضح «اعضای سابق مجاهدین»، خود شاخصی از میزان وخامت وضعیت سخت رژیم است. کما اینکه اگر آیتالله بیبی سی هم اینچنین بیسر و دستار برای امداد رساندن بهنظام ولایت بهمیدان شتافته، خود شاخص دیگری از شنیدن بوی سرنگونی آخوندهاست
در توئیتر با نام Bahar iran ما را دنبال کنید
Bahar iran پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# کانونهای شورشی در شهرهای ایران #
اعتصاب واعتراض و تظاهرات# سرنگونی رژیم # اتحادوهمبستگی
مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange