نگاهی به تبلیغات رژیم فاشیستی هیتلر و دیکتاتوری آخوندی خمینی و خامنهای ، هیتلر قبل از به قدرت رسیدن در تبلیغات حزبی خودش را به سان فرشتهای توصیف میکرد که اگر در انتخابات پیروز شود همه شیطانها از آلمان بیرون خواهند رفت. خمینی در مصاحبههایش در پاریس وعده آزادی برای همه را میداد و ایجاد بهشت روی زمین در ایران و سفرههای پْر و عدالت و برابری و از بین رفتن ظلم و شکنجه و بیدادگری.
به فرمان هیتلر پس از به قدرت رسیدن: ابتدا کتابها سوزانده شدند و سپس آدمها در کورهها. به فرمان خمینی پس از به قدرت رسیدن: ابتدا دانشگاهها بسته شد و روزنامهها توقیف و میتینگها ممنوع و سپس کشتار خلقها و دستگیری و شکنجه و قتلعام زندانیان آغاز گردید.
در تبلیغات حزب فاشیست، هیتلر فردی هنرمند و صلحدوست توصیف میشد و طرفدار حیوانات. در تبلیغات آخوندی، خمینی فردی روحانی و طرفدار معنویت توصیف میگردید که آزار وی حتی به یک مگس هم نرسیده است.
هیتلر پس از به قدرت رسیدن شعله جنگی را در دنیا برافروخت که ۶۱ کشور درگیر آن شدند، بیش از ۶۰ میلیون کشته و میلیونها زخمی و معلول و دهها کشور با صدها شهر ویران از خود برجای گذاشت و خمینی آتش جنگ خانمانسوزی را به راه انداخت که بیش از ۲ میلیون کشته و زخمی و معلول و ۵۰ شهر و ۳۰۰۰ روستای ویران و ۷۰۰۰ مفقودالاثر و ۴ میلیون آواره و بیخانمان از خود برجای گذاشت.
خمینی و بازماندگانش در راستای صدور ارتجاع و بنیادگرایی کل منطقه از عراق و سوریه و یمن و فلسطین و… را به آتش و خون کشیدند، رسیدن به سلاح هستهای به هر قیمت را بعنوان استراتژی حفظ بقای رژیم ننگینشان انتخاب کرده و همه سرمایه و هست و نیست کشور را در راستای این کار هزینه میکنند.
هیتلر در تبلیغاتش وانمود میکرد که جنگ چیزی نیست جز وسیلهای برای احیای حقوق و افتخارات آلمانیها. برای دفاع از وطن باید تهاجم کرد و «حق آلمانیها را از حلقوم غرب به درآورد.» خمینی تبلیغ میکرد، جنگ یک موهبت الهی است و راه رسیدن به قُدس از کربلا میگذرد و جنگ جنگ تا فتح اسلام و جنگ جنگ تا پیروزی.
هیتلر بهجز عقیده خود و حزب خودش، هر عقیده دیگری را جرم میدانست و اندیشمندان، روشنفکران و آزادیخواهان مخالف فاشیسم و جنگ را در ماشین تبلیغانی خود خائن به وطن معرفی کرده و سپس دستگیر، شکنجه و اعدام میکرد. خمینی با شعار «حزب فقط حزبالله رهبر فقط روحالله» هر انسان روشنفکر و آزاده با عقیده دیگری بهجز عقیده خود و حزب چماقدارش را با انواع مارکها از قبیل منافق، محارب، تروریست، جاسوس بیگانه و جدائیطلب دستگیر، شکنجه و اعدام کرد.
هیتلر حداکثر استفاده از قدرت تأثیرگذاری فیلم را در جهت اغفال اذهان آلمانیها در تبلیغاتش بکار میگرفت. او زمانی که انسانهای بیگناه به دستور وی در آتش کورههای آدمسوزی خاکستر میشدند و جنگ ویرانگرش تمام دنیا را فراگرفته بود، با وارونه جلوه دادن حقایق توسط فیلمسازان مزدور خود اینطور وانمود میکرد که او پیشوای انساندوستی است که برای نجات نوع بشر، مجبور به این جنگ تحمیلی شده است.
خمینی در تبلیغاتش برای اغفال مردم در فیلمهایی که توسط فیلمسازان خودفروختهاش ساخته و پخش میشد خود را یک روحانی معنوی نشان میداد و زمانی که دستهدسته کودکان دانشآموز را با کلیدهای پلاستیکی بهشت به میدانهای مین میفرستاد، آن فیلمسازان از او چهرهای به نمایش درمیآوردند که گویی بالاجبار جنگ مقدسی را برای دفاع از اسلام ادامه میدهد.
هنرمندان خودفروخته در خدمت فاشیسم و دیکتاتوری
یکی از عوامل مؤثر در فریب دادن و اغفال مردم آلمان نسبت به جنایات فاشیسم تولید فیلمهای مختلف تبلیغاتی با وارونه جلوه دادن حقایق توسط هیتلر بود که او اینگونه فیلمها را برای تحمیق تودهها در همهجا پخش میکرد.
سفارش تهیه این فیلمهای تبلیغاتی بهفرمان هیتلر بهوسیله وزیر تبلیغات وی گوبلز به فیلمسازان مزدور آلمانی داده میشد تا آنها با صرف بودجههای کلان فیلمهایی با سناریوهای متفاوت برای پرقدرت نشان دادن هیتلر و آلمان نازی و خائن و مطرود معرفی کردن آزادیخواهان مخالف جنگ بسازند. بدین ترتیب بود که «هانتس روهمان» یکی از محبوبترین هنرپیشههای مرد آلمان در آن زمان را در ارتش نازی به خدمت گرفتند. کار وی در ارتش تهیه فیلمهایی بود که جنگهای فاشیستی هیتلر را تبلیغ کند. او در اینگونه فیلمها همواره در نقش سرباز شجاع وطنپرست آلمانی بر دشمنان پیروز میشد و سیاستهای جنگطلبانه هیتلر را توجیه میکرد.
«هانریش گورگه» هنرپیشه دیگری بود که در انواع فیلمهای تبلیغی از اهداف نازیها تعریف و تمجید میکرد. او دریکی از فیلمهایش نقش کمونیستی را بازی میکرد که از عقایدش ابراز ندامت و توبه کرده و به صفوف ارتش نازیها پیوسته است. او در این نقش سفارشی و مبتذل سینمایی خود، به نحو مشمئزکنندهای جریانات روشنفکری مخالف جنگ آن زمان را لجنمال میکرد.
ازدیگر فیلمسازان آلمانی که هنر خود را در خدمت اهداف جنگطلبانه و ضدبشری هیتلر قرارداد، یک زن آلمانی بنام «لنی ریفنشتال» از بهترین کارگردانان دنیا در آن زمان بود. هیتلر به او مأموریت داد تا فیلم تبلیغاتی «پیروزی اراده» را برای تبلیغ حزب هیتلر بسازد. این کارگردان مزدور در این فیلم سینمایی توانست با استفاده از بهترین تکنیکها و زوایای فیلمبرداری تأثیر بسیار تخریبکنندهای بر اذهان مردم جهت جذب شدن آنها به سمت حزب فاشیستی هیتلر بگذارد. «لنی ریفنشتال» خودفروخته تا پایان جنگ جهانی دوم بهطور بیوقفه و با سرسپردگی کامل به هیتلر، انواع فیلمهای تبلیغاتی فاشیستی را با بهترین تکنیکهای آن زمان برای ارتش نازی میساخت. در فیلمهای او ستایش نژاد آریایی و حکومت هیتلر و ضدیت با یهودیان به تصویر درمیآمد. او حتی در فیلم «سرزمین پست» ساخته خودش، ۶۰ تن از زندانیان قربانی اردوگاه مرگ نازیها را در یکی از سکانسهای فیلم برای طبیعی نشان دادن صحنهاش در مقابل دوربین فیلمبرداریاش قرار داده بود. این کارگردان مزدور تمامی هنر خود را در خدمت اهداف ضدبشری فاشیسم هیتلری قرار داده بود، طوریکه بهخاطر تأثیرگذاری فوقالعاده مْخرب تبلیغاتی فیلمهای «لنی ریفنشتال» در خدمت فاشیسم و اغفال اذهان مردم، او را بزرگترین سلاح هیتلر نامیده بودند.
در دیکتاتوری آخوندی نیز خمینی و خامنهای همچون فاشیسم هیتلری برای باقی ماندن در حاکمیت ضدبشری خود علاوه بر سرکوب، شکنجه و اعدام، بهترین راه را برای فریب اذهان و اغفال مردم و شیطانسازی از مقاومت، استفاده از تبلیغات دروغین به شیوه گوبلز وزیر تبلیغات آلمان نازی تشخیص داده و آن را بکار گرفتند. از آن پس ساختن فیلمهایی در ستایش خمینی و خامنهای و دیگر آخوندهای دژخیم در دستور کار فیلمسازان خودفروخته رژیم قرار گرفت. در اینگونه فیلمهای تبلیغاتی ـ سفارشی وزارت اطلاعات، جلادان و شکنجهگرانی از قبیل لاجوردی، مهربانترین و دلسوزترین انسانهای جامعه معرفی میشوند و پاسداران و بسیجیان سرکوبگری که دستشان تا مرفق به خون مردم آغشته است، بهعنوان خدمتگذار و خیرخواه مردم. در مقابل، مجاهدین و مبارزین و آزادیخواهان بهعنوان خائن و تروریست و کسانی که مردم بیگناه را به قتل میرسانند، نشان داده میشوند.
وزارت اطلاعات آخوندها، سازنده همه فیلمها و سریالهای ضد مجاهدین
وزیر اطلاعات رژیم، محمود علوی جنایتکار، در مصاحبهای چگونگی استفاده وزارت اطلاعات از فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی برای پیشبرد اهداف شیطانسازی رژیم علیه مجاهدین را اینگونه عنوان کرد و گفت: «من سوابق گستردهای در حوزه امنیتی دارم و رئیسجمهوری با توجه به شناختی که از من و سابقه من داشتند، مسئولیت را به من پیشنهاد داد… با تجربیات خود، وزارت اطلاعات را وارد کار ساخت فیلم و سریال کردیم تا افزون بر آموزش عمومی و صیانت در برابر جاسوسی، اهداف اطلاعاتی را محقق کنیم. فیلمهای روباه، ماجرای نیمروز، سیانور، امکان مینا، روز صفر، شبی که ماه کامل شد و سریالهای پازل، تعبیر وارونه یک رؤیا، سارق روح و خانه امن محصول این رویکرد بود». (روزنامه آرمان (رژیم) ۹۹/۱۱/۲۳)
به این ترتیب، وی اعتراف میکند، اینگونه فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی به سفارش وزارت اطلاعات و توسط فیلمسازان مزدور و خودفروخته از قبیل محمدحسین مهدویان، بهروز شعیبی، کمال تبریزی، جمال سامان، جلال اشکذری و… برای رژیم تهیه و ساخته میشوند. فیلمهای سینمایی از قبیل «ماجرای نیمروز» و «رد خون» و سریالهای «به نام خلق» در ۲۸ قسمت و سریال «پایانی برپایان» در ۵۰ قسمت و یکی از جدیدترین سریالهای ساختهشده تلویزیونی بنام شاهرگ با بیش از ۳۰ قسمت، از این نمونه سفارشهای وزارت اطلاعات است که از ابتدا تا انتهای تمامی سکانسهای آنها، سراپا دروغ و تحریف حقایق و تنها وارونه جلوه دادن وقایع در جهت شیطانسازی علیه مجاهدین و مقابله با اقبال گسترده و روزافزون مردم و بهویژه جوانان به مجاهدین، طراحی، تهیه، تولید و پخش میشوند.
ساختن بیش از ۳۷۰ فیلم علیه مجاهدین و انبوه سریال تلویزیونی، کتاب، جزوه، مجله، سایت و صحبت بر سر هر منبر و نمازجمعه چیزی نیست جز تلاش مذبوحانه عوامل رژیم برای جلوگیری از گسترش روزافزون پیوستن جوانان دلیر مردم ایران به مجاهدین و متشکل شدن آنها در کانونهای شورشی در سراسر میهن که لرزه سرنگونی را بر جان ولیفقیه جنایتکار و پاسداران و مزدوران سرکوبگرش انداخته است.
هدف اینگونه فیلمهای سفارشی وزارت اطلاعات رژیم علیه مجاهدین، همچون فیلمهای تبلیغی گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر علیه آزادیخواهان ضدجنگ، ساختن چهرهای مخوف و قاتل مردم بیگناه از مجاهدین است تا همانند گشتاپوی آلمان که پس از زدن مارک خائن با دستباز به اعدام آزادیخواهان میپرداخت، با اینگونه شیطانسازی علیه مجاهدین، بتواند زمینه را برای کشتار و اقدامات تروریستی علیه مجاهدین توجیه کرده و از پیوستن نیروهای جوان و شورشی به آنان جلوگیری کنند.
سازندگان اینگونه فیلمها نهتنها فیلمساز و هنرمند نیستند، بلکه دست در دست دژخیمان و شکنجهگران رژیم، توجیهگر تمامی کشتارها و جنایات و غارت حرث و نسل مردم توسط آخوندهای جنایتکار حاکم بر میهن اسیرمان هستند. پاسداران در دفاع از حاکمیت آخوندی، با سرکوب و اختناق و شکنجه و کشتن ۱۲۰ هزار نفر از بهترین فرزندان ایران، در خدمت رژیم هستند.
اینگونه فیلمسازان طی این سالها همواره با سرهم کردن دروغ و جعل و تحریف، به توجیه جنایات پاسداران و آخوندها و ولیفقیه دژخیمشان برای در حفظ حاکمیت آنها مشغول بودهاند.
اما اینگونه فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی به هیچوجه نتوانسته است چهره پاک مجاهدین را بین نسل جوان ما مخدوش کند. جوانان ایران با شناخت عملکرد شیطانسازی رژیم و پیبردن به حقایق در مورد مجاهدین، هم اینک دستهدسته مثل همان میلیشیاهای فاز سیاسی به مجاهدین میپیوندند و خود را در کانونهای شورشی در سرتاسر کشور برای سرنگون کردن رژیم ضدبشری و دیکتاتوری جهل و جنایت آخوندی، سازماندهی و آماده میکنند.
دور نیست روزی که همچون فیلمسازان مزدور آلمانی و سران حکومت فاشیستی هیتلر که در دادگاه نورنبرگ محاکمه و به سزای اعمال جنایتکارانه خود رسیدند، این فیلمسازان مزدور خودفروخته همراه سردمداران رژیم، در دادگاههای عادلانه مردم ایران محاکمه شده و پاسخ جنایتها و خیانتهای خود به خلق محروم و تحتستم ایران را دریافت کنند.
علی مقدم – فروردین ۱۴۰۰
❤️# بر اندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
️❣️ # ️ ️️️ مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi #IranRegimeChange
🌻🍒🌳 پیوند با حساب توئیتری BaharIran@7