تاریخ ایران در کنار مقاومتها و جنبشهای افتخار آمیزش، انباشته از حاکمیتهای منحطی است که دریوزگی بیگانه را کردند و یا برای نجات قدرت خود و نه کشور ایران، خاک پاک ایران را به فروش رساندند. حاکمیتهای وطن فروش، وقتی در تنگنای فشار همه جانبه داخلی و خارجی قرار میگیرند، به دلیل نامشروع بودنشان و اینکه نمیتوانند به جانب مردمشان روی بیاورند، به بیگانه چشمک میزنند. و البته برای بدست آوردن دل آنان، خاک و ثروتملی و منابعملی را به حراج میگذارند. قراردادهایی مثل «گلستان»، «ترکمنچای»، «دارسی» و «گلداسمیت» در ۲۱۰ سال گذشته از این جملهاند.
نمونههای عبرت آموز از تاریخ ایران
اکنون حکومت ولایت فقیه در شرایط مشابه دست به وطن فروشی زده است.
در قرارداد گلستان که به دنبال جنگ بین ایران و روسیه صورت گرفت، ضعف دولت مرکزی یعنی فتحعلیشاه قاجار باعث شد که انگلستان به جای ایران تصمیم گیرنده متن توافق با روسیه باشد. براساس این عهدنامه، ۲۲۰هزار کیلومتر مربع خاکی و ۱۲۰هزار کیلومتر مربع آبی از شمال غرب ایران جدا شده و به روسیه تحویل داده شد. و به خاک آن کشور ملحق شد.
در قرارداد خفت بار« ترکمانچای» که در سال ۱۲۰۶ خورشیدی آن هم در زمان فتحعلیشاه امضا شد، دو شهر بزرگ نخجوان و ایروان و نواحی آنها توسط دولت قاجار به روسیه تحویل داده شد. در مقابل روسیه قول داد که از عباس میرزا حمایت کند! براساس این عهدنامه، مستشاران روسی حق داشتند که در ایران ساکن شوند و در امور مالی و تجاری و بازرگانی ایران فعالیت و دخالت کنند. دولت ایران حق هیچگونه دخالتی در کار آنان نداشت.
در قرارداد دارسی که در ۱۲۸۰در زمان مظفرالدین شاه امضا شد، محور کانونی قرارداد نفت ایران بود. براساس این توافق، امتیاز اکتشاف و استخراج و فروش نفت را به کمپانی انگلیسی داد. انگلیس هم موظف شد که تنها ۱۶درصد از درآمد فروش نفت را به ایران بدهد.
در قرارداد «گلداسمیت» که بین انگلستان و دولت قاجار در سال۱۲۵۴ خورشیدی انجام شد، استان سیستان و بلوچستان ایران سه قسمت شد. دو قسمت آن را از ایران جدا کردند که بعدها کشور افغانستان و بخشی از پاکستان شد. علت آن هم حفظ منافع انگلستان در هندوستان بود.
قرارداد ۱۹۳۳ بین انگلستان و ایران در زمان رضا شاه نیز از همین جنس توافق بود. ظاهر این قرارداد الغای قرارداد دارسی بود اما در عمل این قرارداد به شکل دیگری تمدید شد.
موقعیت ولایت فقیه در امضای توافق
طبعا هر توافقی محصول همسویی منافع دو طرف است. اکنون نگاهی به منافع حکومت ایران و خامنهای در توافق ۲۵ساله با چین میاندازیم:
۱. حکومت ایران یک حاکمیت اشغالگر است. یعنی ایران را در یک فریب تاریخی و زد و بند استعماری اشغال کرده است. بنابراین طبیعی است که هیچ عرق ملی و میهنی در حاکمان ایران وجود نداشته باشد. ایران در نظر آنان غنیمتی است که تا فرصت هست باید از آن خورد و مصرفکرد. لذا تمام سرمایههای انسانی و طبیعی آن را در معرض حراج گذاشتهاند.
۲. حکومت ولایت فقیه این سرمایه ملی ایران را هم صرف بقای خود میکند و هم صرف توسعه و گسترش تروریزم و بنیادگرایی در دیگر کشورها که البته آن هم در خدمت بقای اوست.
از طرفی این توسعهطلبیهای تروریستی موجب حسابرسی دنیا از وی شده که در تحریم سیاسی و مالی متبلور شده است. از این رو هم در سیاست و هم در اقتصاد، هر روز ضعیف و ضعیفتتر میشود. بنابراین اصلا نباید تعجب کرد به چین روی میآورد که در جبهه بندی جهانی در کنار دیکتاتورهاست.
وضعیت متناقض ولایت فقیه
نکته قابل توجه آن است که بحران اف.ای.تی. اف مانعی جدی برای حکومت ایران در تکیه دادن به چین خواهد بود که تحولات آینده، این تأثیرگذاری را روشنتر خواهد نمود. ولی آنچه از هماکنون هویداست، این است که چین با وجود تحریم حکومت تهران و مانع اف.ای.تی. اف، باید منافع فوق کلان از سرمایهگذاری در خاک و آب ایران نصیبش شده باشد که پای امضای این قرارداد آمده است.
۳. حاکمیت ولایت فقیه دیگر هیچ پشتوانه و مشروعیت مردمی و اجتماعی ندارد. تمام ذخایر استراتژیکش را تاکنون هزینه کرده است. هر دو باند قدرت به این حقیقت اذعان کردهاند که دیگر امیدی به کسب پشتوانه مردمی ندارند. پس ناچارند به قدرت خارجی تکیه کنند. انتخابات پیش روی ۱۴۰۰ یکی از تلههای مرگبار برای حاکمیت خامنهای خواهد بود.
آنچه در همین چند روز پس از امضای این توافق شاهدیم، خشم و نفرت مردم از توافقی است که نام آن «فروش ایران» شده است. خشم مردم در کرج و تهران و اصفهان و گیلان تنها طلیعه این خشم فروخورده است.
لذا باید به خامنهای یادآور شد که توافق ۲۵ ساله با چین علامت احتضار حکومت توست. این را تاریخ نشان داده است که خائنان بزرگ، سقوط و انحطاط بزرگ خواهند داشت.
🌹# بر اندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوانه
️❣️ # ️ ️️️ مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi #IranRegimeChange
🌻 پیوند با حساب توئیتری BaharIran@7