اسدالله لاجوردی؛ هیولای آدمخوار واشقی الاشقیای قرن که دوباره باید شناخت!
اسدالله لاجوردی؛ چهره واقعی حکومت ولایت فقیه
اول شهریور ۱۳۷۷صدای رگبار مسلسلی سکوت مرگبار حجرههای بازار تهران را در هم شکست. اسدالله لاجوردی کشته شد. کسی که لوله مسلسلش را به سمت لاجوردی نشانه گرفته بود، علی اکبر اکبری جوان ۲۰ ساله اهل ایلام بود که سه روز بعد زیر شکنجه جان باخت.اسدالله لاجوردی برای ایرانیان نسل دهه ۶۰ و ۷۰ چهره شناخته شدهای است. شاید نسل جدید ایران بخصوص دهه هشتادیها با این چهره آشنا نباشند. لاجوردی در مقام دادستان تهران و رئیس سازمان زندانها بعنوان یکی از بیرحمترین و خشنترین چهرههای سرکوب حکومت ایران در دهه۶۰ خود را نشان داد.
اسدالله لاجوردی پسر یک هیزم فروش در جنوب تهران در سال ۱۳۱۴ به دنیا آمد. سال دوم دبیرستان ترک تحصیل کرد و در کنار پدرش به کار مشغول شد.
لاجوردی و مالیخولیای انسان کشی
به دلیل بافت فرهنگی که لاجوردی در آن بزرگ شد به زودی جذب گروههای مذهبی مثل فدائیان اسلام شد. به همین دلیل دو بار در زمان شاه به زندان افتاد. یک بار ۱۸ ماه و بار دیگر ۳ سال در زندان ماند. در زندان با همان افکار ماورای راست خود مرز بندیاش را روی مذهبی و غیرمذهبی گذاشت و برای همین هم مارکسیستها و چپها را نجس میدانست و حاضر به همسفره شدن و معاشرت با مبارزان چپ نبود.
لاجوردی درسال ۵۶ از زندان آزاد شد. پس از به قدرت رسیدن خمینی به سرعت مدارج ترقی را طی کرد. دادستان تهران و رئیس سازمان زندانهای ایران شد. او در دهه ۶۰ فرماندهی پاسداران مستقر در اوین را به عهده داشت و در شکار مبارزان و حمله و هجوم به مجاهدان و مبارزان و ایجاد رعب و وحشت ید طولایی داشت. او در حقیقت چهره واقعی حکومت در دهه ۶۰ بود.
اقدام اصلی لاجوردی در سرکوب زندان و زندانیان بود. او در کنار سرکوب بیرحمانه جامعه، پروژههای هولناک تواب سازی در زندان را پیش میبرد. پروژه هایی مثل «خانههای مسکونی»، «قیامت»، «قبر» و تابوت از ابتکارات او و همکارانش برای تواب سازی زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز بود.
لاجوردی شخصا بسیاری از کشتارهای دهه ۶۰ را طراحی و سازماندهی کرده بود. این قتلعامها که از جمله کشتار نوجوانان و جوانان حتی بدون هیچ محاکمهای را در بر میگرفت، حتی مورد اعتراض افرادی از باندهای حکومت قرار گرفت که منجر به عزل وی در سال ۱۳۶۳ گردید. با این همه او در سال ۱۳۶۸ به مدیریت زندانها بازگشت و تا سال ۷۶ در سمت خود باقی بود.
اسدالله لاجوردی سرانجام در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۷۷ در محل کسب خود در بازار تهران، طی عملیاتی توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نامهای علیاکبر اکبری دهبالایی و علیاصغر غضنفرنژاد جلودار کشته شد.
اسدالله لاجوردی در نقش دادستان
لاجوردی در کنار مهدی عراقی و اسلامی از مسئولان انتظامات کمیته استقبال از خمینی بودند. در جریان رسیدگی به پرونده گروه فرقان او از ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ با نظر بهشتی، دادستان انقلاب تهران شد. حکم انتصاب لاجوردی به عنوان دادستان انقلاب تهران توسط علی قدوسی صادر شد.
بدین ترتیب پای لاجوردی به مدیریت زندانها و انجام کارهای اطلاعاتی و محاکمه مخالفان سیاسی باز شد. دیری نگذشت که وی ارتقاء جایگاه یافت و به چهره اصلی در برخورد با گروههای اپوزیسیون تبدیل شد.
یکی از زندانیان سیاسی بازمانده در مورد او میگوید: «در شهریور سال ۶۰ سلولهای زندان اوین مملو از زندانیان سیاسی بود. بیشترشان هم از مجاهدین بودند. روزی لاجوردی برای بازدید زندان آمد. خطاب به زندانیان مجاهد گفت: «تصور نکنین روزی سازمان میاد و در سلولها را به روی شما باز میکنه. قبل از چنین اتفاقی، همگی شماها مردین برای هر سلولی چند نارنجک در نظر گرفتیم. این همان چیزی است که در سال ۶۷ و قتل عام زندانیان سیاسی رقم خورد».
در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۳ وی به تدریج حاکم بلامنازع زندانهای سیاسی شد. در طول این دوران او همزمان سه پست سرپرستی زندان ها، دادستان انقلاب مرکز و ریاست اطلاعات دادستانی را بر عهده داشت.
عزل و نصب دوباره لاجوردی
در دی ۱۳۶۳ اسدالله لاجوردی توسط شورای عالی قضایی از تمامی مناصب برکنار شد. تا زمان مرگ خمینی هیچ پست دولتی نداشت. در سال ۱۳۶۸ اسدلله لاجوردی دوباره به مدیریت زندانها برگشت و ریاست سازمان زندانها را تا اسفند ۱۳۷۶ بر عهده داشت. در این زمان رئیس دفتر قوه قضاییه از اسدالله لاجوردی خواست که استعفا دهد.
برخی از کسانی که توسط لاجوردی به قتل رسیدند، افرادی بودند که وی آنها را از زمان شاه در زندان میشناخت و به سوابق و مبارزات آنها آشنایی داشت.
قتل شکرالله پاکنژاد
شکرالله پاکنژاد از مبارزان سوسیالیست بود که از زمان شاه در زندان با اسدالله لاجوردی آشنا بود. لاجوردی با دستگیری وی بخاطر مخالفتش با خمینی، انواع فشارها و شکنجهها را روی شکرالله پاکنژاد آزمایش کرد تا او را به ندامت در تلویزیون حکومتی بکشاند. اما شکرالله پاکنژاد به این کار، تن نداد. از این رو لاجوردی بهطور مشخص و بر خلاف قانون قضای مصوب خودشان، او را در مدت کوتاهی پس از دستگیریاش تیرباران کرد.
شهادت محمدرضا سعادتی
محمدرضا سعادتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق از زندانیان سیاسی شناختهشده زندانهای شاه بود .محمد رضا سعادتی پنجم اردیبهشت ۱۳۵۸، سه ماه پس از پیروزی انقلاب به اتهام جاسوسی برای اتحاد جماهیر شوروی بازداشت شد.
محمدرضا سعادتی از اردیبهشت ۵۸ تا تیرماه سال ۶۰ در اسارت و زندان بود.
پس از خرداد ۶۰ و شروع اعدامها اسدالله لاجوردی و گیلانی تصمیم به اعدام سعادتی گرفتند. گفته میشود اسدالله لاجوردی متوجه میشود که شاید رایزنیهایی در کار باشد که از اعدام سعادتی جلوگیری کند. همین اتفاق هم میافتد. شبی یکی از مقامات به اسدالله لاجوردی زنگ میزند و موضوع سعادتی را از وی پرس و جو میکند. لاجوردی بدون قطع کردن گوشی، دستور اعدام فوری سعادتی را به پاسداران میدهد. چند دقیقه بعد در ادامه تماس با مقام مزبور، لاجوردی اطلاع میدهد که سعادتی اعدام شده است.
قتل سعید سلطانپور
سعید سلطانپور شاعر فدایی در اواخر اردیبهشت سال ۶۰ در مراسم ازدواجش دستگیر شد. سعید سلطانپور را به اسدالله لاجوردی تحویل دادند. لاجوردی او را بدون هیچ محاکمهیی در زندان گروگان نگه میدارد. بعد از ۳۰خرداد ۶۰ اسدالله لاجوردی سراغ سعید سلطانپور میرود و او را بدون هیچ محاکمه و دادگاه قانونی، در ۳۱خرداد تیرباران میکند.
هزار سلول برای شکنجه
اواخر مهر ۶۱ به دستور اسدالله لاجوردی، یک دوره سرکوب در زندان قزلحصار شروع شد. آبان همان سال ساختن زندان گوهردشت به اتمام رسید و سلولهای انفرادی آن را آماده بهرهبرداری کردند. این بازسازی بهابتکار و با ایده اسدالله لاجوردی ساخته شد و اسم آن را «زندان هزار سلول» گذاشتند. ایده لاجوردی این بود که با انداختن زندانیان مقاوم در سلولهای انفرادی گوهردشت، مقاومت آنها را بشکند.
در تیرماه سال ۱۳۶۲ اسدالله لاجوردی به قزلحصار آمد تا برای شروع فصل جدیدی از فشار، آنجا را تصفیه کند. ابتدا در سلولها را بستند و رفت و آمد را محدود کردند. تنبیه رایج، ایستادن سرپا و بیخوابی بود. این شکنجه دستکم ۷۲ساعت بود و گاه تا زمانی نامحدود ادامه داشت. در همین دوره تعدادی از زندانیان دچار بیماریهای عجیب و غریب شده بودند.
تجاوز به زنان زندانی
رینالدو گالیندوپل فرستاده ویژه سازمان ملل در گزارش خود به گزارشات خانوادههای اعضای مجاهدین خلق اشاره میکند که مقامات رسمی زندان مدارک ازدواج دختر زندانیشان را به آنها دادهاند. مدارکی که به مفهوم تجاوز جنسی به دختران زندانی پیش از اعدام است.
روزنامه گاردین در گزارشی در سال ۱۹۸۹ مهمترین نوآوری اسدالله لاجوردی در زندانهای ایران را تجاوز جنسی به دختران باکره از طریق ازدواج اجباری آنها با زندانبانان ذکر میکند. این گزارش اضافه میکند: شاید این ابتکار برای رفع تردیدها در مورد ممنوعیت شرعی اعدام دختر باکره صورت گرفته باشد.
لاجوردی چهره واقعی ولایت فقیه
لاجوردی در اول شهریور ۱۳۷۷ کشته شد اما او نماد واقعی حکومت ولایت فقیه بود. حکومتی که تنها با تکیه به اعدام و شکنجه و زندان میتوانست سرپا بماند.
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7