۱۴۰۳ آبان ۱۲, شنبه

چرا راه حل مسئله ایران، سرنگونی دیکتاتوری است! عبدالرحمن گورکی


                                      چرا راه حل مسئله ایران، سرنگونی دیکتاتوری است!  عبدالرحمن گورکی

نگاهی به مبانی «کارنامه‌ها» در رابطه با ایران!

اندک زمانی است که اخبار مربوط به فعالیت‌های دیکتاتوری حاکم بر ایران در مورد انرژی هسته‌ایی و گفتگوهای آن با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و جامعه بین‌الملل فروکش کرده و به حاشیه رفته است. آیا رژیم ولایت فقیه از تلاش برای دستیابی به بمب اتمی عقب نشینی کرده یا تحولی در این رابطه صورت گرفته است؟ایده «عقب‌نشینی رژیم مذهبی حاکم بر ایران از سلاح اتمی» سرابی بیش نیست. زیرا که این رژیم، از آغاز، به‌دنبال این بوده که جامعه بین‌الملل و سرنوشت مردمان کشورها را از این طریق به گروگان بگیرد و خود را بقاء ببخشد!

نیروی افشاگر ِدیکتاتوری در ایران!

پروژه‌های اتمی این رژیم برای نخستین بار توسط مقاومت ایران افشاء‌ شد. زیرا رژیم می‌خواست با تلاش‌های «مخفیانه» این پروژه را به‌سرانجام برساند و جامعه بین‌الملل را در معرض «کار انجام شده» قرار دهد. اما مقاومت ایران جلوی این رژیم پیچید و آن را فاش ساخت و جامعه بین‌الملل را روی خط آورد که علیه این فعالیت خطرناک رژیم بایستند.  رژیم مذهبی ایران از این اقدام مقاومت خشمگین‌تر شد!

به موازات خشم دیکتاتوری مذهبی در ایران از این اقدام افشاگرانه مقاومت، ما شاهد فعالیت‌های مداخله‌گرانه رژیم ولایت فقیه در کشورهای جهان و به ویژه کشورهای منطقه بودیم.

اینجا نیز، این مقاومت ایران بود که اعلام کرد:‌ «دخالت رژیم  آخوندی در امور داخلی کشورهای منطقه، صدبار خطرناک‌تر از بمب اتمی رژیم است!». جامعه جهانی فکر می‌کرد که با ایستادن در برابر پروژه‌های اتمی رژیم ایران و به‌ویژه دادن امتیاز به این رژیم، می‌تواند رژیم را از تولید بمب اتم متوقف سازد. اما این استراتژی هم «سراب» بود!

سر مار جنگ‌طلبی در تهران است!

آن‌چه اکنون در خاورمیانه می‌گذرد، محصول بلافصل سیاست و استراتژی  جنگ‌افروزی رژیم ولایت فقیه آخوندی است که منطقه را نه‌تنها به آتش کشیده است، بلکه تهدید به نابودی کرده است. کسانی که قدری واقع‌بین و منصف باشند این فرمول مقاومت ایران را گواهی خواهند داد که «سر مار جنگ‌طلبی و آشوب و بنیادگرایی اسلامی در تهران است!».

وضعیت منطقه در چند سال اخیر در سوریه، عراق، یمن، و اکنون آن‌چه در لبنان می‌گذرد، محصول بلافصل تفکر «ولایت فقیه» است که از سال ۱۹۷۹بر ایران حاکم شده و در تلاش بوده تا آن را گسترش دهد و حداقل بر این بخش از جهان مستولی گردد!

هدف رژیم ایران!

رژیم دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران، هر آن‌چه رو به خارج از مرزهای ایران انجام داده یا می‌دهد، برای حفظ موجودیت خود در ایران است. مردم ایران از آغاز،  چنین رژیمی را نخواسته و نمی‌خواهند. آن‌ها دیکتاتوری شاه را سرنگون کردند، به این امید که به حقوق حقه خود برسند و آزادی و دمکراسی در این سرزمین کهن بردمد.!

اما نه‌تنها چنین نشد بلکه دیکتاتوری بدتری حاکم گردید که سوءاستفاده از احساسات مذهبی مردم و دخالت در امور کشورها و توسعه‌طلبی از ویژگی‌های بارز آن است. این رژیم به یمن سیاست‌ها و استراتژی‌های غلط دولت‌های غرب و جامعه بین‌الملل هنوز بر ایران حکومت می‌کند.

جنگ اصلی!

دیر زمانی است که مقاومت ایران این آدرس را به دولت‌ها می‌دهد که «سر مار ولایت فقیه در تهران است». مردم ایران برای «کوبیدن سر مار ولایت به سنگ» بارها به خیابان‌ها ریخته و قیام کرده و تاکنون ده‌ها هزارتن از فرزندان رشید خود را فدا کرده‌اند! آن‌چه لازم است مورد توجه مردمان منطقه قرار بگیرد این واقعیت است که «رویارویی مردم ایران با دیکتاتوری ولایت فقیه، جنگ اصلی است».

از این منظر، هم لازم است به حق مشروع مقاومت برای مردم ایران به‌طور رسمی اعتراف گردد و آن‌ها را در این امر مهم یاری رسانند، و هم خود از تجاوزات چنین هیولایی در امان باقی ماند. جز این، راه حل نیست و هرچه هست، جری‌شدن این هیولاست که بی‌مهابا، به جنایت خود ادامه داده و می‌دهد. تا این جنگ تعیین تکلیف نشود، گستره جنگ در خاورمیانه هر روز ابعاد وسیعتری به‌خود می‌گیرد. آن‌چه اکنون در خاورمیانه جریان دارد، تابعی از این جنگ اصلی است.

مردم و مقاومت ایران به کمین «سر مار» در تهران نشسته‌اند تا این پدیده شوم را از صفحه روزگار حذف کنند. آن‌ها از جوامع و دولت‌های دیگر می‌خواهند که به امدادرسانی به دیکتاتوری مذهبی ایران خاتمه دهند. این «تنها» خواسته مردم ایران از دولت‌ها و تمام چیزی است که می‌خواهند.

پاسخ به سوال!

اکنون به سوالی که ابتدای مقاله کردم برمی‌گردم. رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران، به مثابه پدیده بدخیمی است که به پیکره جامعه جهان رسوخ کرده و نباید اجازه بقاء بیابد. گذشت 45 سال  از حاکمیت شوم و جنایات و غارتگری‌ها و دخالت‌های این رژیم کافی است تا این پدیده «ریشه‌کن» شود و به حق مشروع مردم ایران برای برچیدن این رژیم اعتراف گردد.

مردم ایران از آغاز روی کار آمدن این رژیم از مقاومتی برخوردار بوده که هیچ‌گاه در برابر دیکتاتوری سرخم نکرده و هم‌چنان بر این باور است که «ایران جای دیکتاتوری نیست. جای دیکتاتوری زباله‌دانی تاریخ است». مقاومتی که ریشه در اعماق جامعه ایران داشته و دارد و از یک دیپلماسی موفق در سطح بین‌المللی برخوردار بوده و در این مسیر قیمت بسیار داده است.

فعالیت‌های این رژیم در زمینه اتمی، مانند فعالیت‌های دیگر آن، برای بقاء و بر سر کار ماندن است. به یمن وجود چنین مقاومتی است که این رژیم در همه پهنه‌های داخلی و خارجی ایران، دچار بحران شده و راهی جز «سرنگونی» پیش روی ندارد. بنابراین، یگانه راه حل برای مسئله ایران «سرنگونی دیکتاتوری» از طریق حمایت از مردم و مقاومت ایران است!

عبدالرحمن گورکی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی