سخنرانی زینت میرهاشمی در همایش بزرگداشت پنجاه و چهارمین سالگرد رستاخیز سیاهکل
درود به همه شما و با درودهای فراوان به خانواده های شهیدان و زندانیان سیاسی به ویژه زنان زندانی سیاسی، همه ی آنهایی که زندگی را با مقاومت در برابر استبداد پیوند زده اند، آفرینندگان و ادامه دهندگان کارزار سه شنبه های نه به اعدام، زندانیان مقاومی که زندان را به کانون ستیز با استبداد و در حمایت و پیوند با جنبشهای مردمی تبدیل کرده اند.
امروز در این گردهمایی هستیم تا یاد مبارزان ماندگار و سترگی را گرامی بداریم که در دوره خفقان سلطنت پهلوی مانند آذرخش درخشیدند. انسانهای والایی با اندیشه های کمونیستی، از تحلیل شرایط روز و با عبور از خط قرمزهای رایج در میان کمپ چپ آن دوران، طرحی نو درافکندند. رستاخیز سیاهکل صحنه سیاسی جامعه ایران را به کلی دگرگون کرد و نام و نشان خود را بر تاریخ ایران زمین به عنوان یک نقطه عطف به ثبت رساند. تولد جنبش فدایی و چپ مستقل در ایران، تولد جنبش نوین کمونیستی ایران در برابر قدرت مطلق حکومت، کشف حلقه مفقوده برای محک زدن تئوری در عمل بود. هدف رزمندگان سیاهکل آزادی، استقلال، دموکراسی، برابری، صلح و سوسیالیسم بود و برای تحقق این آرمانهای انسانی از همه چیز خود گذشتند و جانهای شیفته خود را فدا کردند.
در مورد تاثیرات رستاخیز سیاهکل و زنده نگاه داشتن ارزشهای آن، بستگی به این که هر کس در کدام سمت تاریخ جنبش ضد دیکتاتوری از دوران انقلاب مشروطه تا حال، ایستاده و چه نقشی در سپهر سیاسی ایران و در جدال قدرت حاکم و مردم داشته، شرایط مشخص و ضرورت را چه دیده است، این رویداد ارزیابی می شود.
ما با ایمان به اهداف رفقایمان یعنی آزادی، استقلال، دموکراسی، برابری، صلح و سوسیالیسم، انقلاب پیروزمند ضد سلطنتی سال 1357، کسب قدرت توسط بنیادگرایی اسلامی، رویدادهای طی 45 سال جمهوری اسلامی، صف بندی نیروهای سیاسی در این 45 سال، تعیین مرزهای همکاری با نیروهای انقلابی، پیوستگی با جنبشهای جاری از نیروهای کار، زنان، محیط زیست و.. شکل تبلیغات و چشم انداز رسیدن به این اهداف، همه ی آن چیزی که هویت ما را بیان می کند بر مبنای همین اهدافی است که در بالا گفته شد.
حظور فعال در دیرپاترین ائتلاف، یعنی شورای ملی مقاومت ایران، همکاری با سازمان مجاهدین خلق و فعالیت برای برقراری جمهوری دموکراتیک بر مبانی آزادی، دموکراسی، جدایی دین از دولت در ادامه همین هدف است که به طور مستمر در نبردخلق، بیانیه شورای عالی سازمان و امکانات رسانه ای روزانه مان به آن پرداخته ایم.
پس با توجه به موضوع صحبتمان «پیکار برای انقلاب، دمکراسی و سوسیالیسم» من سعی می کنم در این چارچوب صحبت کنم و بعد در بخش گفتگو به تبادل نظر بپردازیم.
به چهار نوع سیاست در برابر هماوردی جنبشهای انقلابی و قیام آفرینان با رژیم اشاره می کنم.
ویژگی این شرایط: بحران انقلابی در حامعه، بحران سرنگونی در بالا و بروزر خیزشها و قیامهای پی در پی در ستیز با حکومت از یک سو و از سوی دیگر سرکوب بی رحمانه از اعدام، شکنجه و تحمیل فقر به مردم، مجبور کردن مردم برای حفظ شرایط موجود و جنگیدن برای نان تا دورنگاه داشتن از سرنگونی به هر قیمت. این خلاصه ای از شرایط است.
نگاه اول: همراه و در کنار نیروهای انقلابی و حمایت و یاری برای به ثمر رساندن جنبش انقلابی، یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی با همه نهادهای حکومتی.
نگاه دوم: متوسل شدن به راه حلهایی مانند کودتا، دخالت نظامی نیروهای امپریالیستی، ساخت و پاخت با بخشهایی از حکومت، تکیه بر نهادهای سرکوبگر مانند سپاه تروریستی پاسداران و ارتش و بسیج که همگی در حفظ این رژیم نقش دارند. خروجی این نگاه، ایجاد مانع برای رشد انقلاب و نیروهای انقلابی و شعارهای هدفمند آن. طیفهای سلطنت طلبان و جریاناتی که رویایشان بازگشت به گذشته و نبش قبر از دیکتاتورهای سابق است دقیقا همین نقش را در مهار جنبش به زیان مردم پیش می برند، و در همین چارچوب می گنجند. این نگاه رویای رهایی از دیکتاتوری و رسیدن به آزادی را به کنار رفتن چند راس از ملاهای عمامه دار محدود می کنند. اما تردیدی نیست که جامعه به عقب بر نمی گیرد و همانگونه که «بازگشت به عصر طلایی امام» توهمی بیش نیست، بازگشت به دوران سلطنت شاه هم توهمی بیش نخواهد بود.
نگاه سوم: سازشکاران، فرصت طلبان، توابان انقلاب ضد سلطنتی سال 57، دل به تغییر و تحول از درون نظام ولایت فقیه بسته اند و تلاش می کنند دره ی عمیق از خون و جنایت بین رژیم با مردم را با اغتشاش خواندن عمل انقلابی مردمی در خیابان را به سود تقویت خشونت دولتی پر کنند. این نگاه فریبکارانه سرکردگان شریک در قافله جنایتهای حکومتی در 45 ساله را با تقسیم خوب و بد و امید کذایی ایجاد کنند برای تغییر رژیم از درون. این عمل دقیقا در برابر بازتولید شجاعت و جسارت برای سرنگونی رژیم است.
نگاه چهارم، راه حل رژیم است. مردم را دشمن می داند و با خشونت تمام این راه حل را پیش می برد و البته با شیوه های نرم افزاری آشکار و پنهان راه حل دوم و سوم را تقویت می کند.
ما با تجربهِ بروز توفان خشم توده های مردم، از هزاران جنبش، شورش و قیام، حرکتهای اعتراضی در کف خیابان و سر به دار شدن آگاه ترین جوانان در کهکشان پرستاره و زیبای ایران، شرایط ایران را شرایطی انقلابی و مهیا برای به ثمر رساندن یک انقلاب دموکراتیک ارزیابی می کنیم.
البته باید تاکید کرد که تاریخ را مردم می سازند. انقلاب را مردم به ثمر می رسانند. رویدادهایی که شرایط بحرانی ایران امروز را رقم می زند که به آن شرایط انقلابی یا بحران انقلابی می گوییم مانند ساختمانی با بلوکهای از پیش ساخته شده نیست. این جنبشهای اجتماعی برون آمده از زیر پوست جامعه، این شرایط را به وجود آورده اند. پس تاکید می کنیم که جامعه برای تغییر بنیادین از جنس سرنگونی به پا خواسته است.
پس در این شرایط که سرنگونی در نزدیک ترین موقعیت است. دو قطب اصلی در این راه وجود دارد. وسط معنا ندارد. قطب جنبش تغییر بنیادین و سرنگونی رژیم و قطب دیگر حاکمیت با همه دسته بندیها و باندها و کسانی که در حفظ این رژیم منافع دارند. بله هر ایرانی می تواند در یک جبهه ثبت نام کند و بسته به این که خود را در کدام صف ببیند، چشم انداز خود را تصور کند.
رویدادهایی که طی یک سال اخیر اتفاق افتاده که به وضعیت رژیم و فرصتهایی که در برابر جنبش انقلابی برای سرنگونی بر می گردد مهمترین آن اشاره می کنم
سلسله رویدادهایی از جمله سرنگونی حکومت اسد، بیرون رانده شدن خفت بار مزدوران سپاه قدس و حزب الله و کارگزارن رژیم از سوریه. ضربه های کاری به نیرویهای نیابتی رژیم در منطقه
پایان دیکتاتوری ۵۴ ساله خاندان اسد، فرار بشار اسد، ضربه به «محور مقاومت» رژیم ایران و نقش برآب شدن آرزوهای بلندپروازانه خامنه ای بود. تا جایی که به مردم ایران برمی گردد، این رویداد ضربه ای کلان به رژیم ایران و تقویت امید و اراده مردم برای سرنگونی ولایت فقیه است. از این منظر این رویداد برای مردم ایران اهمیت مهمی داشت.
زیرا سرنگونی هر دیکتاتوری، شکستن حَلقه ای از زنجیر بردگی و رهایی از اسارت و گامی به سوی تغییر، همراه با ایجاد فرصتهای جدید برای ساختن ویرانه های استبداد است. ،
در مورد سوریه سازمان اطلاعیه داد. آینده مردم سوریه به عوامل مختلفی بستگی دارد که در صدر آنها به جریان افتادن پروسه های دموکراتیک و سکولار (نظام غیر دینی) در ساختارهای سیاسی، قضایی، انتخابی و در تنظیم مناسبات بین گروههای اجتماعی و ملی در سوریه قرار دارد.
در مورد مردم محروم فلسطین... ما مرتب می گوییم که نتانیاهو و خامنه ای دو روی یک سکه هستند. مردم فلسطین متاسفانه قربانی سیاستهای تروریستی رژیم هستند. رژیم هم با فقیرکردن مردم ایران به سود تروریسم عمل کرده است. خامنه ای با خون کودکان فلسطینی و مردم محروم و ستمدیده فلسطین، خودش را تغذیه می کند. همه ی عملهای او طی این 4 دهه به سود راست ترین جریان اسرائیلی و به ویژه نتانیاهو بود است از این منظر هر دو مثل هم هستند و شریک جنایات در حق مردم فلسطین هستند. نقش رژیم با ایجاد نیروهای محور تروریستی در منطقه برای امنیت نظام در برابر بحران سرنگونی در داخل ایران است.
در مورد داخل ...
خامنه ای بعد از شکست یکدست سازی حکومت، به پزشکیان، بی خاصیت ترین فرد کاندیدای رانده شدگان از ریل حکومت، ذوب شده در ولایت و فرد معتمد خود، مجبور شد تن بدهد. پزشکیان مناسب ترین فرد برای تحمیل شدن به خامنه ای بود. اما بهار تبلیغات درمانی پزشکیان و دلبستگان به تغییر از درون رژیم زودتر از تصور زمستان شد. کابینه وفاق امنیتی نظامیها نه تنها مشکل را حل نکرد بلکه شکاف درون حکومت را تشدید کرده تا جایی که این جنگ درون حکومتی به رسانه های آنها و خیابان کشیده شده است. دلار اندک اندک به مرز 100 هزار تومان رسید. معیشت و روزگار مردم به جایی رسیده که بروز آتشفشان گرسنگان در چشم اندازی نزدیک از طرف اکثر کارشناسان حکومتی مطرح می شود. بیش از دو سوم جمعیت زیر خط فقر هستند و شرایط فلاکتباری که هستن همه آگاهید.
با نگاهی به آنچه که در کف خیابان می گذرد، تغییر حکومت ضرورتی اجتناب اپذیر شده یعنی به خواست همگانی تبدیل شده است. رژیم نه توانایی حل بحران اقتصادی مانند سیاه چاله شده است را دارد و نه قادر به حل آن است. از مجموعه خیزشهای انقلابی، حرکتهای اعتراضی و شعارهای معترضان و .... می توان فهمید که راهکار رهایی از بحران در سرنگونی حکومت با همهِ دسته بندیها و باندهای درونی آن و افکندن طرحی نو است.
در مورد عادی سازی روابط رژیم با جامعه بین الملل، برداشتن تحریمها که در برآمدن پزشکیان وعده داده شد
در رابطه با این موضوع حکومت دو قطبی شده است. عده ای طرفدار مذاکره و عده ای مخالف. با تاکید بر این که خامنه ای تعیین کننده سیاست بوده و خواهد بود به مواضع اخیر او نگاهی بیاندازیم.
موضع گیریهای متناقض خامنه ای، از ساده سازی مذاکرات، باز کردن گوش و چشم مذاکره کنندگان و سر دادن شعار «مرگ بر آمریکا» در نشست مداحان تا «نه هوشمندانه، نه عاقلانه و نه شرافتمندانه» دانستن مذاکره، گمانه های متفاوت و برداشتهای گوناگون ایجاد کرده است.
زوایای پنهان و نامتعارف بودن حرفهای ولی فقیه با تحرکات پایوران تیم پزشکیان، روشن نیست. هنوز آن چه که در پشت پرده و ملاقاتهای یواشکی و پیامهای پنهانی اتفاق افتاده، معلوم نیست؟ اما روشن است که سیاست یواشکی و پنهان کاری رژیم ایران روی ترامپ کارساز نیست.
دوگانگی و تکرار همیشگی مذاکره برای مذاکره و تبدیل تهدیدها به فرصت است، سیاست رژیم در این مورد است. هدف رژیم خرید فرصت و بازی در شکاف کشورهای غربی با همدیگر است. فرصتی برای سرکوب و حفظ نظام
در برابر ماله کشان نظام که می خواستند پزشکیان را به جبهه عظیم تحریم کنندگان شعبده انتخابات تحمیل کنند این ملیجک خامنه ای بعد از حرفهای خامنه ای در رد مذاکره گفت «دشمنان فکر می کنند با تحریم از گرسنگی خواهیم مرد اما اینطور نیست؛ ما قادریم با قدرت به قله برسیم و در همه حوزهها در منطقه اول باشیم بنابراین همه باید خون دل بخوریم. باید زحمت کشید.»
شیوه پزشکیان علاوه بر «ناله درمانی»، رونمایی از بحران و فلاکت معیشت مردم، اما انداختن تقصیر بر دوش مردم است. راه حل او، تقویت فساد حکومتی، چپاولگری و از خودگذشتگی مردم در قبال این حکومت است. مردم «خون دل بخورند» اما امپراطوری خامنه ای، باندهای مافیایی فاسد و در کل قبیله ولایت فقیه به چپاول ادامه دهند. چنین مباد!
هرگونه مذاکره ای با رژیم ملاها از طرف دولتها و نهادهای بین المللی که در کانون آن موضوع منافع مردم ایران (قطع بازوهای تروریستی مداخله گری در منطقه) و ملزم کردن رژیم به رعایت حقوق بشر در چارچوب اعلامیه جهانی حقوق بشر نباشد، بی فایده و علیه منافع ملی مردم ایران است.
بستر جامعه و حرکتهای اعتراضی نشان می دهد که پزشکیان راه حل بحران نیست. و هر مهره ای حتا یک صندلی هم جای او را بگیرد قادر به مقابله با حکومت فاسد و مافیاهای ان نیست.
با مذاکره چه بی مذاکره، چه با نرمش زبونانه و هر جنس دیگر، آنچه که رویدادها را رقم می زند از به پیایان رسیدن حکومت حکایت می کند.
پیرامون ستیز رژیم ولایت فقیه با منافع مردم و کشور به ابر بحرانهایی چون بیکاری، اختلاف کلان طبقاتی، فاجعه آب، آلودگی هوا، فرونشست زمین، حجاب اجباری و تبعیض جنسیتی، ملی، مذهبی، غارتگری حکام، بازداشت، شکنجه و اعدام آزادیخواهان و مخالفان و... می توان ورود کرد و با استناد به اخباری که در رسانه های حکومتی و منابع مستقل منتشر شده نشان داد که رژیم حاکم در ستیز با منافع ملی مردم و کشور ایران است و افراد و جریانهایی که این مرز سِتَبر را مخدوش می کنند، آگاهانه یا ناآگاهانه در جبهه استبداد علیه مردم ایستاده اند. ما در جهت بالندگی این ستیز حرکت می کنیم.
و در پایان
استبداد دینی ولایت فقیه با رهبری خمینی میوه دیکتاتوری سلطنتی و بند و بست قدرتهای استعماری با خمینی است. همه کسانی که این میوه فاسد را به حساب نیروهای چپ و انقلابی و به ویژه به حساب فدایی ها و مجاهدین می گذارند، اگر مغرض و یا کارگزار نهادهای امنیتی رژیم و یا سرویسهای بیگانه نباشند، در خوشبینانه ترین ارزیابی افراد نااگاهانی هستند که تاریخ را به میل خود تفسیر و تحلیل می کنند.
آنهایی که با فریاد «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «مرگ بر خامنه ای» و «زنده باد آزادی»، اقتدار ولی فقیه را به سخره گرفته اند، آنها که برخلاف سازشکاران و فرصت طلبان دل به تغییر و تحول از درون نظام ولایت فقیه نبسته اند، آنهایی که تن به حقارت ندادند و بر طناب دار بوسه زدند، درس حماسه و رستاخیز سیاهکل را به روز کردند.»
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7