مقاله ای نویسنده و فعال سیاسی عبیات در مورد خانم #مريم_رجوى : در ستایش آنکه در بیابان سیاست هنوز ایستاده است
مریم رجوی را نه میتوان با زبان اپوزیسیون لیبرال فهمید و نه با گفتمان چپگرایی کلاسیک توصیف کرد. او بهمثابهی یک سوژهی سیاسی، در شکاف میان دو دوران ایستاده است، از یکسو میراثدار سنتهای ارتجاعستیزی و ضدسلطنتی دههی ۵۰ خورشیدی، و از سوی دیگر کنشگری سازمانیافته در عصر انفعال، پراکندگی، و استراتژیهای سلفی–سلبریتی اپوزیسیون ایرانی.
پرسش اصلی دربارهی مریم رجوی این نیست که چه کرده، بلکه چگونه زیسته است در مقام یک سوژهی تشکیلاتی در جهانی که تشکیلات را دفن کرده است. در روزگاری که بازبودن ارزش مطلق است و سازمانیافتگی مساوی با آزادی تلقی میشود، او ایستاده است بهمثابهی بدنِ بسته، بدنِ مقاوم، بدنِ در حصار انضباط. و این ایستادگی دقیقاً آنجایی آغاز میشود که دموکراسی کاذب فرو میریزد و نمایشها پایان مییابند.
نقدهایی که متوجه مریم رجوی و سازمانش میشود، اغلب از منظرهایی صادر میشوند که خودشان فاقد سازمان، استراتژی و تاریخ مقاومتاند. آنها که از فرقهگرایی میگویند، ناتوان از درک ضرورت بستهماندن در دل زیست امنیتیاند. در جهانی که نفوذ و استحاله از نفسِ مشارکت سُر میخورد، بستن نه عقبنشینی، که پیشدستی است. تشکیلات بسته در این معنا، نه انکار امر سیاسی بلکه صورتبندی رادیکال آن است. صورتبندیای که به قیمت حذف از رسانههای رسمی، بایکوت از دایرهی گفتمان غالب، و تقلیل در چشم طبقهی متوسطِ مهاجر تمام شده است.
مریم رجوی اما، از جنس آن سیاست نیست که با توییت آغاز و با خشم دیجیتال پایان یابد. او بازماندهی یک ساختار است، اما نه به معنای سنتگرایانهی آن. او بدل شده است به سازهای گفتمانی که در آن زن صرفاً هویت جنسیتی نیست، بلکه فرم فرماندهی، فرم انضباط، فرم وفاداری است. در عصر پستمدرن، جایی که اقتدار همیشه متهم است، مریم ایستاده بهمثابهی اقتداری که از دل خون، زندان، شکنجه و تبعید، مشروعیت میسازد، نه از رسانه، رأی، یا روایت.
در سطح بینالمللی نیز، مریم رجوی بدل به نقطهی تمرکز آلترناتیو شده است، از سیاستمداران محافظهکار آمریکایی تا سوسیالدموکراتهای اروپایی، از مدافعان صلح تا نخبگان آکادمیک. این نه بهخاطر آن است که او سخنران خوبیست، یا سازمانش لابی نیرومندی دارد، بلکه از آن روست که او – برخلاف اکثر بازیگران صحنهی اپوزیسیون – دولت در تبعید را نه شعار، که ساختار کرده است.
چون او ایستاده است – در برابر انحلال، در برابر فراموشی، در برابر تبدیل شدن به یک هشتگ.
بله، انضباط اگر بیپرسش بماند، میپوسد. اما پرسشگری در متن جنگ، یا درونیست و سازنده، یا بیرونیست و تخریبگر. تفاوتِ نقد و نفوذ، مرزیست باریک. و مجاهدین، بهای این مرز را با هزار جان پرداختهاند.
پس وقتی از فرقه مینویسید، به یاد آورید که این فرقه در مقابل جمهوریای ایستاده که دولت نیست، که سازمان است، سازمانی از مرگ، سازمانی از حذف. و اینجا، جنگ هنوز تمام نشده.
و او، آنکه ایستاده است – نه پرچم است، نه نماد، نه مادر. او نتیجه است. نتیجهی چهل سال ایستادن در بیابان سیاست ایران، بیآنکه به بَزَک رسانهای تن دهد، بیآنکه باخت را به نام گفتوگو بزک کند. او باقیمانده است، چون ایستاده، باقی مانده است. نه بهجای همه، بلکه در جای خودش. بلکه در جای خودش!
🌴براندازیم #تيك_تاك_سرنگوني #قیام_تنها_جوابه
🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران # کانونهای شورشی
🌳# MaryamRajavi # IranRegimeChange
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7