۱۴۰۴ مرداد ۲۸, سه‌شنبه

"ادغام مرکز در حاشیه" : عادل عبیات


"ادغام مرکز در حاشیه" : عادل عبیات 

در نوشتارهای پیشین، صفحه‌هایی از پرونده‌ای را گشودم که نه برای تطهیر بود و نه برای تقبیح، که برای نگریستن، نگریستنی که نه از فاصله، که از دل زخم شکل گرفت، پرونده‌ای که خاک روی آن، نه نشانه‌ی فراموشی بود، که نتیجه‌ی ترسی‌ست که می‌خواست دیدن‌اش را از ما بگیرد.

نخواستم داور باشم، حتا نخواستم به‌جای مردم، گذشته را وزن کنم. خواستم به درون آن لحظه‌ها برگردم، جایی‌که تصمیم، هنوز تن داشت و سیاست از استخوان عبور می‌کرد، نه از تحلیل.

اکنون، در این نوشتار، صفحه‌ای دیگر را وا می‌کنم، نه از گذشته، که از انزوایی که دیگر سکوت نیست، که شکل تازه‌ای‌ست از سخن گفتن بدون خواهش، از موضع‌گیری بدون میزبانی، از نپیوستن، به‌مثابه‌ی شفاف‌ترین تصمیم ممکن.

در این‌جا نه برای تصفیه آمده‌ام، نه برای ریش‌سفیدی، نه برای بازخوانی خاطره، نه برای دعوت به آشتی. آمده‌ام که نشان دهم چگونه انزوا، اگر از دل ساختار برخیزد، دیگر نامش حاشیه نیست، که مرکز تازه‌ای‌ست، که با میدان زاده می‌شود، نه با مجوز.

هر رویداد را از گره‌گاه‌اش می‌بینم، هر تصمیم را از رحم زمانه‌اش می‌کشم بیرون و اگر واژه‌ها در این‌جا تیزند، اگر جمله‌ها گاهی بی‌رحم‌اند، برای آن است که واقعیت، دیگر تاب باندپیچی ندارد.

اینجا زبان دیگر برای توصیف نیست، که برای تشریح است و هر صفحه‌ای که باز می‌شود، نه بازگشت به گذشته، که بیرون کشیدن امروز از اعماق چیزی‌ست که هنوز از یاد نرفته.

مسئله این نیست که سازمانی با استخوان، با رهبر، با ساختار، با میدان، با گفتمان و با تصمیم، باید در پروژه‌ای حل شود یا با ائتلافی همراه شود که هنوز نه مرزش معلوم است، نه ابزارش، نه دشمنش و نه حتا آدرس‌اش.

 مسئله این هم نیست که جمهوری‌خواهی، به‌مثابه‌ی یک آرمان، باید از خود بگذرد و پیش‌قدم شود. بلکه مسئله این است که چه‌کسی دارد و چه‌کسی می‌خواهد داشته باشد.

پیش‌قدم شدن، یا تلاش در نزدیک شدن، یا خواب اتحاد، آن‌جایی معنا دارد که آن‌که در پی پیوستن است، رو به قدرتی بزرگ‌تر، ساختاری محکم‌تر، مسیری روشن‌تر ایستاده باشد. اما این‌جا، واژه‌ها جا عوض کرده‌اند، معناها چرخیده‌اند و نقش‌ها را از روی ترس نوشته‌اند، نه واقعیت. 

اینجا از سازمانی که بیش از چهل سال، مقاومت کرده، بدون دولت نظم ساخته، در محاصره‌ی رسانه‌ای صدا داشته، در حجم پروپاگاندا ایستاده، با تمام تحریم‌های زبانی خود را نگه داشته و بی‌آن‌که به قدرتی تکیه دهد، بی‌آن‌که وابسته به دولت یا بلوکی باشد، مشروعیت‌اش را هم در میدان به‌دست آورده، هم در حضور مداوم‌اش در مجالس جهانی، در صحنه‌های رسمی، در گفت‌وگوهای سخت و با بدنی که حتی در تبعید، ایستاده باقی مانده است. خواسته می‌شود که بیاید و بچسبد به پروژه‌ای که هنوز در تعریف خودش مانده، در شناخت دشمنش لکنت دارد، در ترس از ایستادن یخ زده و حتا برای اعلام موضع، باید دور میزهای بی‌موضع چرخ بزند.

اگر قرار باشد جریانی پیش‌قدم شود، این گام نه از موضع قدرت، که از وحشتی قدیمی برمی‌خیزد، وحشت از آن‌که چیزی هست که مستقل است، نه در قدرت حل شده، نه در صحنه پوسیده، نه برای دیده شدن آمده، که برای دوام، ساختاری که نیازی به لبخند ندارد، نه دنبال اجماع است، نه مشتاق پذیرش، نه لنگ محبوبیت. او فقط دشمن را نام می‌برد و همین کافی‌ست تا صحنه بلرزد.

آن‌که می‌پرسد چرا مجاهدین با جمهوری‌خواهان ائتلاف نمی‌کنند، پیشاپیش فراموش کرده که جمهوری‌خواهان هنوز شکل نگرفته‌اند و هیچ ساختار زنده‌ای، در پروژه‌ای حل نمی‌شود که هنوز پروژه است، نه نیرو. اگر کسی باید پیش‌قدم شود، آن دیگری باید میدان باشد، نه مفهوم.

 شاید مسئله، به‌راستی این نیست که چه‌کسی باید پا پیش بگذارد، بلکه این است که چه‌کسی جرأت عبور از توهم برابری را دارد و تن می‌دهد به ساختاری که نه از سر میل، که از سر توان ساخته شده است، ساختاری که از حذف عبور کرده، از تبعید گذشته، از مرگ‌های مکرر بازگشته و هنوز زنده است، نه برای گفت‌وگو، که برای پیروزی.

به باور من، مجاهدین اگر کنار ایستاده‌اند، نه از انکار، که از تشخیص است، تشخیص این‌که قدرت با رأی ساخته نمی‌شود، با شهرت هم نه، قدرت، از تداوم می‌آید، از ماندن، از وفاداری، از زخم‌هایی که تازه مانده‌اند، از واژه‌هایی که هنوز خون دارند.

و اگر پیوستنی در کار باشد، جمهوری‌خواهان باید به سازمانی بپیوندند که هنوز مانده، هنوز ساخته، هنوز زنده است و هنوز میل دارد که قدرت را تصاحب کند .

سیاست، با قدم اول آغاز نمی‌شود، با آخرین قدم شناخته می‌شود و اگر قراری در میان باشد، تنها آن‌که زنده مانده، آن‌که زخمش هنوز باز است، آن‌که زبان دارد، نه فقط شعار، حق دارد میز را نه فقط جدی نگیرد، بلکه خودش میز بسازد.


#عادل_عبیات   - #ادغام_مرکز_در_حاشیه


🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7