
وقتی خامنهای با غربال آب می پیماید! - خامنهای در سخنرانی اخبر خود چه گفت؟
مطابق آن چه که در سایت خامنهای درج شده است وی روز یکشنبه ۲ شهریور در دیدار با جمعی از ایادی خودش سخنانی ایراد کرد. سخنرانی امروز خامنهای بعد از ۲۶ روز سکوت کامل صورت گرفته است و او تلاش کرده است با غیبت طولانی خود را از شر موضعگیریهای ضروری خلاص کند. به گفته کارشناسان امور ایران سخنرانی امروز خامنهای بیش از آنکه نشانی از قدرت و اعتمادبهنفس داشته باشد، تصویری آشکار از درماندگی و هراس او بود. او در این سخنرانی کوشید تا با روایتهای وارونه از تاریخ و سیاست، شکستها و بحرانهای نظامش را در قالب “پیروزی و عزت” معرفی کند. او تلاش کرد تا با تکرار دشمنتراشیهای همیشگی و دعوت به “اتحاد ملی”، شکاف عمیق میان حکومت و مردم را انکار کند. اما همین سخنرانی نشان داد که نظام به نقطهای رسیده که برای بقا، چارهای جز توسل به دروغ و تحریف ندارد.
جعل تاریخ و وارونهنمایی واقعیت
خامنهای در آغاز سخنانش مدعی شد که “ملت ایران در جنگها و بحرانها با قدرت ایستاد و عزتی نوین یافت”. این جمله، نمونهای روشن از جعل تاریخ است. آنچه مردم ایران در چهار دهه گذشته عمر این حاکمیت جعلی تجربه کردهاند نه عزت، بلکه فقر، انزوا، سرکوب و مهاجرت اجباری بوده است. جنگ هشتساله ایران و عراق، ماجراجوییهای منطقهای و تحریمهای فلجکننده همه محصول سیاستهای بنیادگرایانه و تروریستی رژیم ولایت فقیه است، نه خواست ملت ایران.
خامنهای با مصادره مقاومت و رنج مردم، تلاش میکند فاجعههای ناشی از تصمیمات خودش را به “افتخار ملی” بدل کند. در حقیقت، ملتی که مجبور به تحمل فلاکت شده، به عنوان سپر انسانی نظام به دنیا عرضه میشود.
دشمنتراشی دائمی برای توجیه سرکوب
خامنهای بار دیگر پای آمریکا و اسرائیل را به میان کشید و همه مشکلات را به “دشمنی چهلوپنجساله” آنان نسبت داد. این ترفند نخنما در واقع کارکردی جز پنهان کردن بحرانهای داخلی ندارد. هرگاه فساد، ناکارآمدی یا اعتراضات مردمی سر باز میکند، خامنهای دشمن خارجی را بهانه میکند تا از پاسخگویی طفره برود.
واقعیت این است که عامل اصلی فلاکت اقتصادی، بیکاری و سرکوب آزادیها نه تحریم و توطئه خارجی، بلکه فساد ساختاری و ناکارآمدی مدیریتی درون همین حکومت است. دشمنتراشی تنها ابزاری است برای مشروعیتبخشی به سرکوب داخلی و بستن دهان مخالفان.
دروغ بزرگ “اتحاد ملت با حکومت
خامنهای بارها در سخنرانیاش تأکید کرد که “امروز ملت ایران متحد است” و “مردم پشت نظام ایستادهاند”. این گزاره آشکارا در تضاد با واقعیتهای جامعه ایران است.
در نمایشهای انتخاباتی سال گذشته، مشارکت به پایینترین سطح در تاریخ رژیم رسید؛ مردم با رأی ندادن، بیاعتمادی کامل خود را به نظام نشان دادند. از آن زمان تاکنون بحرانهای اجتماعی و فقر و فلاکت سرعت بیشتری گرفته است و طبعا نارضایتی از وضع موجود به مرحله کیفیتری بالغ شده است.
درجریان قیامهای سراسری مردم ایران در ۱۴۰۱ و آبان ۹۸ میلیونها نفر در خیابانها شعار دادند: «مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» آیا این سنجه خوبی برای محبوبیت پوشالی خامنهای نبود.
شکاف میان نسل جوان و حکومت به اندازهای عمیق است که حتی تبلیغات حکومتی نیز قادر به پنهان کردن آن نیست.
این “اتحاد” تنها در رسانههای تبلیغاتی حکومتی و سخنان خامنهای وجود دارد، نه در کوچه و خیابان و نه حتی در رسانههای به شدت محدود شده حکومتی. در واقع، هر چه خامنهای بیشتر از اتحاد بگوید، نشاندهنده نگرانی عمیقتر او از سرنگونی است.
مظلومنمایی در لباس قدرت
خامنهای در سخنان خود کوشید تا رژیم را قربانی “تهاجم دشمنان” معرفی کند و از “مشت محکم ملت” سخن گفت. اما هیچ اشارهای نکرد که چرا اصلاً رژیم به میدان درگیریهای منطقهای کشیده شده است.
سیاست خارجی ولایت فقیه طی چهاردهه گذشته بر حمایت مالی و نظامی از گروههای نیابتی در لبنان، یمن، عراق و سوریه بنا شده است. میلیاردها دلار از منابع ملی ایران خرج جنگهایی شده که کوچکترین سودی برای ملت نداشته و تنها باعث افزایش دشمنی جهانی و فشار اقتصادی بر مردم شده است.
حکومتی که خود آتشافروز بحرانهاست، نمیتواند در جایگاه قربانی بنشیند. مظلومنمایی خامنهای تلاشی است برای فرار از پاسخگویی به همین سیاستهای مخرب.
برچسبزنی به مخالفان؛ منطق شکستخورده دیکتاتورها
خامنهای در بخشی از سخنانش هر ایرانی منتقد را خائن و مزدور دشمن معرفی کرد. این منطق چیزی جز تکرار سرنوشت دیکتاتورهای پیشین نیست. شاه نیز مخالفانش را “وابسته به بیگانه” میخواند و تصور میکرد با برچسبزنی میتواند حقیقت را پنهان کند. نتیجه آن سیاست روشن است: سقوط سلطنت در ۵۷ بود.
امروز هم چنین برچسبهایی دیگر اثری ندارد. جامعه ایران آگاهتر از آن است که فریب این تقسیمبندیهای سادهلوحانه را بخورد.
ادعای “رشد جمهوری اسلامی”؛ طنزی تلخ
خامنهای با لحنی جدی گفت که “مبانی جمهوری اسلامی باعث رشد و عزت ایران شده است”. اما وقتی به شاخصهای جهانی نگاه کنیم، حقیقت کاملاً برعکس است:
- ایران در آزادیهای سیاسی و مدنی در میان پایینترین رتبههای جهان است.
- اقتصاد ایران یکی از فاسدترین و ناکارآمدترین اقتصادهای منطقه محسوب میشود.
فقر، بیکاری، تورم و مهاجرت گسترده جوانان، تصویری است که هر روز در زندگی مردم دیده میشود.
اگر اینها مبانی سرچشمه قدرتاند، چرا مردم ایران در هر فرصتی شعار براندازی سر میدهند و خواهان سرنگونی هستند؟ و چرا مشروعیت حکومت روزبهروز کمتر میشود؟
هدف نهایی سخنرانی: بستن دهان منتقدان و روحیه دادن به نیروهای خود
در نهایت، باید پرسید خامنهای چرا چنین سخنرانیای را در این مقطع ایراد کرد؟ پاسخ روشن است:
۱. او میخواهد با شعار مضحک “اتحاد مقدس” دهان منتقدان داخلی را ببندد و هرگونه اختلاف و نقد را به “خیانت” تعبیر کند.
۲. او در تلاش است به نیروهای حکومتی و نظامی که زیر فشار اعتراضات مردمی و بحرانهای اقتصادی در حال ریزشاند، روحیه بدهد.
این سخنرانی در حقیقت نه از موضع قدرت، بلکه از موضع ضعف و ترس انجام شد. هرچه خامنهای بیشتر از دشمن و اتحاد سخن میگوید، نشان میدهد که نظام در چه وضعیت شکنندهای قرار دارد.
خامنهای چه گفت؟
سخنان اخیر خامنهای بیش از آنکه پاسخی به مشکلات کشور باشد، تلاشی برای پاککردن صورتمسئله است. او با جعل تاریخ، دشمنتراشی، مظلومنمایی و دروغ درباره اتحاد ملی، میکوشد چهرهای شکستخورده را پنهان کند. اما حقیقت روشن است: ملت ایران نه تنها پشت این حکومت درمانده نیست، بلکه در برابر آن ایستاده است.
نمود این ایستادگی را می توان در فریاد هر روزه کارگران و زحمتکشان در کف خیابانها دید. خواست نهایی و فوری مردم ایران سرنگونی رژیم خامنهای با همه گرایشهای فریبکارانه آن است. این خواسته در آتش کانونهای شورشی که بر نمادهای حکومتی تهاجم می کنند خود را نشان میدهد. خامنهای به این حقیقت آگاه است که سرانجام در قیام توفنده مردم در سایه یک مقاومت سازمانیافته سرنگون خواهد شد. اما تلاش دارد این سرنگونی را به عقب بیندازد.
🟢 # مرگ_بر_خامنهای
🍏# مجاهدین_خلق ایران # کانونهای شورشی
🌳 # مریم رجوی #ایران
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7