یورو آسیا ریویو: خاورمیانه به سوی جنگ در حرکت است
خبرهای بسیار نگرانکنندهای درباره وضعیت اطراف ایران به گوش میرسد. سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) که امضاکنندگان غربی باقیمانده از توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران، موسوم به برجام، هستند، با مشورت با دولت ترامپ - یا بهتر بگوییم، در تبعیت از فرمان واشنگتن - فرایند فعالسازی سازوکار "مکانیسم ماشه" را آغاز کردهاند. هدف از این کار، اعمال مجدد تمامی تحریمهای سازمان ملل علیه ایران به بهانه نقض شرایط توافق ده ساله است.
بیانیه مشترکی که روز پنجشنبه در پایتختهای این سه کشور اروپایی منتشر شد، به شورای امنیت سازمان ملل اطلاع داد که تهران «بهطور قابلتوجهی به تعهدات خود ذیل برجام عمل نکرده است.» این بیانیه به سازمان ملل ۳۰ روز فرصت میدهد تا «احتمال برقراری مجدد قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل که پیش از این لغو شده بودند» را بررسی کند.
بیانیه این سه کشور اروپایی آشکارا یک عمل مغلطهآمیز است؛ زیرا این ایالات متحده بود که در سال ۲۰۱۸ بهطور یکجانبه از برجام خارج شد و این سه قدرت اروپایی نیز در ۱۵ سال گذشته در نادیدهگرفتن تعهدات خود برای لغو تحریمها علیه ایران کوتاهی کردهاند. همین امر در نهایت ایران را وادار به از سرگیری فعالیتهای غنیسازی اورانیوم کرد، با وجود اینکه طرف ایرانی تا دسامبر ۲۰۲۲ آماده بازگرداندن برجام بود.
نکته عجیب در اقدام این سه کشور اروپایی این است که آنها رویه مقرر برای مکانیسم ماشه را دور زدند تا دو عضو دائم دیگر شورای امنیت، یعنی روسیه و چین، را به تماشاگرانی بینقش در این ماجرا تبدیل کنند. جای تعجب نیست که روسیه و چین به این اقدام اعتراض کردهاند. وزارت امور خارجه روسیه در بیانیهای طولانی در روز جمعه (با حمایت چین) خواستار تمدید شش ماهه این مهلت توسط شورای امنیت بهعنوان یک اقدام موقت برای جلوگیری از بنبستی با عواقب خطرناک و غمانگیز شد.
تهران از پیشنهاد روسیه و چین به عنوان یک «گام عملی» استقبال کرده است. البته ایران صریحاً هشدار داده که هرگونه تلاش از سوی این سه کشور اروپایی برای اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل میتواند آن را وادار به تجدیدنظر در عضویت خود در پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT) کند.
باید دید که آیا این سه کشور اروپایی - یا دقیقتر بگوییم، محور ایالات متحده-اسرائیل که نیروی محرکه این حرکت شتابزده است - حاضر به مصالحه خواهند شد یا خیر. تمام نشانهها حاکی از آن است که اسرائیل با حمایت کامل دولت ترامپ به دنبال جنگ با ایران است و میخواهد برای دومین بار تلاش کند تا رژیم حاکم بر تهران را تغییر داده و سلسله پهلوی را جایگزین نظام اسلامی کند که پس از انقلاب ۱۳۵۷ برقرار شد. به زبان ساده، این تلاشی از سوی ایالات متحده و اسرائیل برای ایجاد یک همترازی ژئوپلیتیکی در منطقه غرب آسیا است.
ایالات متحده و اسرائیل از شکست فاجعهبار تلاش اول خود در ماه ژوئن برای براندازی نظام اسلامی در ایران درس گرفتهاند. در آن زمان، اسرائیل متحمل خسارات سنگینی شد زیرا ایران تلافی کرد. به نظر میرسد این بار ایالات متحده و اسرائیل برای یک جنگ تمامعیار آماده میشوند، هرچند نتیجه آن هنوز مشخص نیست. در واقع، ممکن است یک جنگ طولانیمدت در پی باشد. ایالات متحده در حال تسلیح مجدد اسرائیل با سلاحهای پیشرفته است. در مرحلهای از جنگ، میتوان انتظار مداخله مستقیم آمریکا را نیز به شکلی از اشکال داشت.
برخلاف ماه ژوئن که دولت ترامپ با یک فریبکاری پیچیده، تهران را به حالتی از سهلانگاری درآورد تا حمله اسرائیل آغاز شود، این بار ایران هوشیار است و در حال تقویت دفاعیات خود است. اشتباه نکنید، ایران هرطور که شده مقاومت خواهد کرد. ایران همچنین از روسیه برای تقویت سیستم دفاع هوایی خود کمک دریافت میکند و گزارشهایی وجود دارد که مشاوران روسی به نیروهای مسلح ایران برای افزایش توانایی مقاومت در برابر تجاوز ایالات متحده-اسرائیل کمک میکنند.
بسیاری از کارشناسان غربی، از جمله «آلستر کروک»، پیشبینی کردهاند که حمله اسرائیل به ایران به زودی اتفاق خواهد افتاد. انتظار اسرائیل-آمریکا ممکن است این باشد که عملیات نظامی روسیه در اوکراین تا پاییز به نقطه اوج خود برسد که تقریباً هرگونه امکان دخالت مسکو در درگیری خاورمیانه را از بین خواهد برد، و این به نوبه خود به آنها آزادی عمل میدهد تا برنامه تغییر رژیم را به سرانجام برسانند.
علاوه بر این، در یک چرخش سیاسی، ایران پیشنهاد قدیمی روسیه برای ارائه یک سیستم دفاع هوایی یکپارچه را پذیرفته است. چنین سیستمی احتمالاً تا اواسط سال آینده یا کمی بعدتر مستقر خواهد شد و انتظار میرود که یک عامل چند برابرکننده قدرت برای ایران باشد. اسرائیل قطعاً تلاش خواهد کرد تا پیش از عملیاتی شدن کامل این سیستم که به ماهوارههای روسی متصل است، به ایران حمله کند. باید دید که آیا دولت ترامپ میتواند در برابر فشار اسرائیل مقاومت کند یا خیر، بهخصوص با توجه به دخالت احتمالی موساد در رسوایی اپستین.
جنگ در مقیاس عظیم در خاورمیانه بیسابقه خواهد بود. علاوه بر تلفات گسترده جانی و ویرانی، ناآرامیهای منطقهای که در پی آن رخ میدهد، مناطق اطراف، بهویژه هند، را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. نکته اینجاست که تخمین زده میشود ۶ میلیون هندی در منطقه خلیج فارس زندگی میکنند. اگر کشورهای حاشیه خلیج فارس در مرحلهای وارد جنگ شوند، امنیت و رفاه آنها به خطر خواهد افتاد.
احتمال بالایی وجود دارد که تلافی ایران در این مرحله شامل بستن تنگه هرمز باشد. روزانه حدود ۱۷ میلیون بشکه نفت از این تنگه عبور میکند که ۲۰ تا ۳۰ درصد کل مصرف جهان است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، قیمت نفت سر به فلک خواهد کشید و امنیت انرژی هند که به شدت به واردات نفت وابسته است، تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. منابع اصلی تأمین نفت هند، روسیه (۱۸-۲۰%)، عربستان سعودی (۱۶-۱۸%)، امارات متحده عربی (۸-۱۰%) و ایالات متحده (۶-۷%) هستند.
بدیهی است که اگر تأمین نفت از منطقه خلیج فارس مختل شود، وابستگی هند به جریان نفت از روسیه بیشتر خواهد شد. در واقع، تقاضا برای نفت روسیه افزایش مییابد و به طرز متناقضی، بهترین برنامهریزیهای ترامپ برای خالی کردن «خزانه جنگ پوتین» به رؤیایی دستنیافتنی تبدیل خواهد شد.
نکته قابل توجه این است که به گفته کانال ۱۳ اسرائیل، روسیه کارکنان دیپلماتیک و خانوادههای آنها را از سفارت خود در تلآویو تخلیه کرده است؛ این اقدام در انتظار تغییر «فاجعهبار» در وضعیت امنیتی و با توجه به نشانههای فزاینده از آغاز خصومت بین اسرائیل و ایران صورت گرفته است.
این مقاله توسط Indian Punchline منتشر شده است. - یورو آسیا ریویو
🟢 # مرگ_بر_خامنهای
🍏# مجاهدین_خلق ایران # کانونهای شورشی
🌳 # مریم رجوی #ایران
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7