۱۴۰۴ شهریور ۱۶, یکشنبه

.رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی : سازمان ملل در این لحظه وحشتناک جهان که اتمی رژیم ایران در خطر بسیار عظیم‌ است غایب بزرگ است




رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی :  سازمان ملل در این لحظه وحشتناک جهان  که اتمی رژیم ایران در خطر بسیار عظیم‌ است غایب بزرگ است

لاناسیون-  رافائل گروسی: «سازمان ملل در این لحظه وحشتناک جهان غایب بزرگ است»

رافائل گروسی: «سازمان ملل در این لحظه وحشتناک جهان غایب بزرگ است»
مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، که در تلاش برای تبدیل شدن به دبیرکل بعدی سازمان ملل است، در گفت‌وگویی بر ضرورت فوری بازسازی ارتباط با ایران تأکید کرد، «چرا که مسائل در خطر بسیار عظیم‌اند»
خبرنگار در ایتالیا: الیزابتا پیکو
رم - رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) سازمان ملل، به دلیل تهدیدهایی که از سوی گروه‌های مرتبط با ایران دریافت کرده و او را به طرفداری از اسرائیل متهم کرده‌اند، تحت حفاظت حداکثری قرار دارد. اما او دست از تلاش برنداشته است. با وجود بی‌اعتباری چندجانبه‌گرایی، گروسی همچنان به دیپلماسی فعال اعتقاد دارد - او ۱۳ بار به اوکراین سفر کرده، زیر آتش و با کلاه ایمنی، برای بازرسی از نیروگاه هسته‌ای زاپوریژیا - و به گفت‌وگوی مداوم با همه طرف‌ها در هر زمان باور دارد. به همین دلیل، او در تلاش است تا روابط با ایران را که پس از به‌اصطلاح «جنگ ۱۲ روزه» با اسرائیل در ژوئن گذشته قطع شده بود، بازسازی کند، «چرا که مسائل در خطر بسیار عظیم‌اند». او فاش کرد که تاکنون چند «نشست فنی» با مقامات رژیم آیت‌الله‌ها برگزار کرده است. در گفت‌وگویی با لاناسیون در جریان سفرش به رم، جایی که روز جمعه با پاپ لئون چهاردهم دیدار کرد، این دیپلمات آرژانتینی ۶۴ ساله همچنین درباره نامزدی خود برای جانشینی آنتونیو گوترش در سمت دبیرکل سازمان ملل، در آستانه آغاز فرآیند انتخاب دبیرکل جدید در اکتبر، صحبت کرد. او سازمان ملل را «غایب بزرگ» در این لحظه «وحشتناک» جهان توصیف کرد و تأکید کرد که این سازمان باید به‌روز شود: «نباید از تغییر ترسید.»
دیدار با پاپ لئون چهاردهم چگونه بود؟
واقعاً تجربه‌ای فوق‌العاده بود. تیزبینی و دقت تحلیل او مرا تحت تأثیر قرار داد و البته فرصتی داشتم تا درباره وضعیت نقاط حساس در دستور کار آژانس با او صحبت کنم: ایران، اوکراین، و موضوع تسلیحات هسته‌ای به طور کلی. پاپ هنگام به عهده گرفتن مقام خود از «صلح خلع‌سلاح‌شده و خلع‌سلاح‌کننده» سخن گفت و فکر می‌کنم این الهام او بلافاصله نشان‌دهنده شدت وخامت اتفاقاتی است که در جهان در جریان است...
پاپ تا چه حد درباره موضوع تسلیحات هسته‌ای و ایران آگاه است؟
بسیار آگاه است. او دانش بسیار کاملی درباره تسلیحات هسته‌ای در چارچوب استراتژیک بین‌المللی دارد.
آیا پاپ از شما سؤالاتی پرسید؟
o بله، سؤالات زیادی و بسیار دقیق درباره وضعیت ایران، اتفاقاتی که رخ داده و این‌که اکنون در چه مرحله‌ای هستیم...
o خودم هم همین را می‌خواستم بپرسم: اکنون در چه مرحله‌ای هستیم؟ آیا گفت‌وگو با ایران قطع شده است؟
o خب، به نوعی قطع شده و حالا ما با چسب پوکسی‌پول در دست هستیم، چون باید آن را بازسازی کنیم، چاره دیگری نیست. منظورم از قطع شدن این است که اتفاقات ژوئن، که من آن را «جنگ ۱۲ روزه» نمی‌نامم چون واقعاً جنگ نبود، بلکه حملاتی طی ۱۲ روز بود، یک نقطه عطف ایجاد کرد. اولین تأثیر مستقیم، قطع بازرسی‌های آژانس بود. من مجبور شدم همه بازرسان را خارج کنم.
o اکنون هیچ‌کس آنجا نیست، درست است؟
o خیر. اما ما در حال بازگشت به کشوری هستیم که حالا خواستار تضمین‌هایی است و می‌خواهد کار با آژانس را به شکلی متفاوت تنظیم کند. اینجاست که ما باید راهی ممکن پیدا کنیم، چون از یک سو، یکی از چالش‌ها این است که ایران نمی‌تواند برخورد ویژه‌ای داشته باشد. ایران عضو پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) است، توافق‌نامه پادمان‌ها، یعنی بازرسی‌ها، با ما دارد و باید مانند دیگران به آن پایبند باشد. اما در عین حال، عقل سلیم در دیپلماسی و همه چیز کاربرد دارد: من هم باید حساسیت‌های موجود، وضعیت سیاسی داخلی ایران را درک کنم. همان‌طور که می‌دانید، ایران قانونی تصویب کرده که همکاری با آژانس را محدود کرده و تقریباً قطع کرده است. بنابراین، هنر دیپلماسی در این است که شکاف‌هایی پیدا کنم که به من اجازه دهد کارم را همان‌طور که باید انجام دهم، بدون محدودیت، بدون دادن استثناهایی به آن‌ها که به کشورهای دیگر نمی‌دهم، و در عین حال آن‌ها بتوانند در داخل کشور خود به آن قانون عمل کنند.
o چگونه؟
o خب، ما چند گفت‌وگوی فنی، نه سیاسی، داشته‌ایم. من هنوز با وزیر خارجه (عباس) عراقچی به‌صورت حضوری دیدار نکرده‌ام، اما چندین گفت‌وگوی تلفنی داشته‌ایم.
o که خودش خیلی است...
o به همین دلیل از پوکسی‌پول صحبت کردم: باید قطعه‌های اعتماد را یکی‌یکی به هم بچسبانیم. همان‌طور که می‌دانید، ایران به شدت منتقد بوده، نه‌تنها نسبت به آژانس، بلکه نسبت به من.
o چگونه می‌توان پس از متهم شدن به طرفداری از اسرائیل، اعتماد را بازسازی کرد؟
o و هنوز هم این کار را می‌کنند... مسئله این است که من نباید عجله کنم. باید عینی باشم و روی مأموریت تمرکز کنم، نه روی آن حملات که کاملاً غیرمنصفانه‌اند و من به‌وضوح آن‌ها را پوچ توصیف کرده‌ام. اما این یک چیز است و اصرار بر گفت‌وگو و همکاری چیز دیگری. امیدوارم آن احساسات و اتهامات نادرست فروکش کند. اما منتظر نمانده‌ام: ما در حال کار هستیم و چند نشست فنی برگزار شده و همین امروز (جمعه) در وین یک نشست فنی دیگر برگزار می‌شود.
o با مقامات ایرانی؟
o بله، با مقامات ایرانی در سطح فنی که درباره گام‌های مشخص و فنی‌ای که می‌توانیم برای ازسرگیری بازرسی‌ها برداریم، بحث می‌کنیم. برای مثال، آن‌ها می‌گویند نیاز دارند اطلاعات محافظت شود، نگران‌اند که بازرسی‌ها باعث شود اسرائیل یا دیگران به اطلاعات دسترسی پیدا کنند و این آن‌ها را تضعیف کند. راه‌های فنی زیادی برای اطمینان از حفاظت اطلاعات، از جمله موقعیت جغرافیایی مکان‌هایی که بازرسی می‌کنیم، وجود دارد. ما در حال تلاش برای آشتی دادن و توضیح دادن این هستیم که چگونه می‌توانیم دوباره ارتباط برقرار کنیم. این ضروری است، نه به دلیل وسواس بوروکراتیک که بگویم باید بازرسی را از سر بگیرم چون وظیفه‌ام است، بلکه چون مسائل در خطر بسیار عظیم‌اند.
o آیا توانایی ساخت تسلیحات هسته‌ای همچنان وجود دارد؟
o مواد هسته‌ای، همان ۴۰۰ کیلوگرم معروف، هنوز آنجاست، یعنی این تغییر نکرده، اما بمباران‌ها تأثیر بسیار قدرتمندی داشت و ظرفیت صنعتی آن‌ها برای تولید و تولید انبوه تقریباً به‌طور کامل نابود شده است. اما مواد هسته‌ای هنوز آنجاست و اگر ما آن را بازرسی نکنیم، اگر گزارش ندهیم که چقدر است و کجاست، مشخصاً آن‌ها به عدم پایبندی به NPT متهم خواهند شد، این موضوع به شورای امنیت می‌رود و شاید، تأکید می‌کنم شاید، توجیهی برای اقدامات نظامی جدید باشد... نمی‌دانم، هیچ‌کس نمی‌تواند آن را رد کند. بنابراین اصرار من به ایرانی‌ها این است که بهترین کاری که می‌توانید بکنید این است که دوباره با ما همکاری کنید.
o اینکه بمباران‌های گسترده جنگ ۱۲ روزه نقض آشکار حقوق بین‌الملل بود، چون بمباران سایت‌های هسته‌ای ممنوع است، چه تأثیری دارد؟
o بهتر بود که این حملات هرگز رخ نمی‌داد، استفاده از زور تأسف‌بار است، همه ما صلح می‌خواهیم، هیچ‌کس استفاده از زور را نمی‌خواهد. اما کشورها حق استفاده از زور را برای خود محفوظ می‌دارند و قضاوت درباره درست یا غلط بودن آن نیست، آن‌ها این کار را انجام می‌دهند. بنابراین هدف من این است که ابتدا شرایطی را تضمین کنم که احتمال تکرار این اتفاق به حداقل برسد. نمی‌توان تاریخ را بازگرداند، آنچه در اوکراین رخ داد - همان‌طور که همیشه می‌گویم - و در سطح شعار باقی ماندن مشکلی را حل نمی‌کند.
o در سطح شخصی، زندگی با حفاظت تقویت‌شده توسط یگان نخبه اتریشی به دلیل تهدیدهای ایرانی چگونه است؟
o در سطح شخصی، این موضوع برای من و خانواده‌ام بسیار ناراحت‌کننده و ناخوشایند است. این اقدام به این دلیل انجام شد که اطلاعاتی دریافت کردیم که نشان می‌داد باید آن را بسیار جدی بگیریم. این تأسف‌بار است، اما من تا جایی که ممکن است سعی می‌کنم از آن فاصله بگیرم تا بتوانم زندگی و زندگی شخصی‌ام را ادامه دهم و همچنین کارم را انجام دهم: اگر با ایران مذاکره کنم و به این فکر کنم که تهدیدم کرده‌اند یا چیزهای خیلی بدی درباره‌ام می‌گویند، این روی توانایی‌ام و قضاوت من برای گرفتن تصمیم‌های خوب تأثیر خواهد گذاشت.
o همه می‌دانند که اسرائیل دهه‌هاست تسلیحات هسته‌ای دارد. آیا آژانس در مقطعی خواستار دسترسی به تأسیسات هسته‌ای اسرائیل شده است؟
o بله، قطعاً. من همیشه می‌گویم که همه کشورهای خاورمیانه باید عضو NPT باشند. اسرائیل - مانند هند، پاکستان و کره شمالی - تصمیم گرفته پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای را امضا نکند. بنابراین وقتی مردم می‌گویند آژانس ناعادلانه است چون ایران را بازرسی می‌کند اما اسرائیل را نه، از منظر عدالت ذاتی شاید این درست باشد، اما از منظر سیاست و واقعیت حقوقی بین‌المللی این‌طور نیست. آرزو دارم کل خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی باشد، اما امروز این‌طور نیست. من با همه صحبت می‌کنم، این ویژگی من است، اما در مورد اسرائیل، آن‌ها می‌گویند کشوری تحت تهدید وجودی هستند. هرچند، همان‌طور که می‌دانید، اسرائیل به‌طور عمومی داشتن تسلیحات هسته‌ای را تأیید نمی‌کند و سیاست ابهام را دنبال می‌کند...
o با توجه به وضعیت کنونی جهان که در آتش است، به‌عنوان یک دیپلمات، شکست کامل دیپلماسی و سازمان‌های بین‌المللی را که قطعنامه‌هایشان هیچ اهمیتی ندارند، چگونه می‌بینید؟ به‌طوری که ۷۰۰ روز از جنگ غزه گذشته است... این وضعیت را با توجه به نامزدی‌تان برای دبیرکلی سازمان ملل چگونه ارزیابی می‌کنید؟
o این را به پاپ هم گفتم: من در تجربه شخصی‌ام، که البته بیشتر روی موضوعی مرکزی برای صلح و امنیت بین‌المللی متمرکز است، دیپلماسی فعال و گفت‌وگوی مداوم با همه را در هر زمان انجام داده‌ام، بدون محدودیت. وقتی در سال ۲۰۲۲ برای اولین بار با پوتین صحبت کردم، بسیاری از دوستانم که وزرای خارجه کشورهای مهم بودند، گفتند «این کار را نکن، این کار را نکن»... اما بعد گفتند «خوب شد، خوشبختانه کسی این کار را کرد». این دیدگاه من است: در لحظات تفرقه شدید بین‌المللی، جایی که مجمع عمومی به‌عنوان یک نهاد مشورتی تصمیماتی می‌گیرد که به فراموشی سپرده می‌شوند، جایی که شورای امنیت به دلیل بن‌بست ساختاری که فعلاً تغییر نمی‌کند محکوم به سکون است، اینجاست که دبیرکل نقشی برای ایفا دارد. نمی‌گویم دبیرکل همه مشکلات را حل می‌کند، اما من در تجربه شخصی‌ام دیده‌ام که اگرچه راه‌حل کاملی نبوده، اقدامات آژانس تا حد زیادی مؤثر بوده و توانسته از چندین مشکل جلوگیری کند. این همان چیزی است که مرا ترغیب کرد بگویم آنچه اینجا انجام می‌دهم می‌توانم به سطح دیگری ببرم. در سطح شخصی، می‌بینم که دیپلماسی وقتی به‌صورت فعال اجرا شود، شکست نمی‌خورد. وقتی همه این درگیری‌ها و برخی که نام نبردیم را تحلیل می‌کنید، غایب بزرگ سازمان ملل است که نقش خود را ایفا نمی‌کند...
o حالا شاهد دیپلماسی ترامپ هستیم، دیپلماسی زورگویانه، تعرفه‌ها...
o دقیقاً. من تصور می‌کنم، همان‌طور که در مورد اوکراین و روسیه با نیروگاه زاپوریژیا یا امروز در خاورمیانه رخ داده، وقتی دبیرکلی وجود دارد که میانجی است، می‌رود و می‌آید، صحبت می‌کند، ایده‌ها را مطرح می‌کند، وقتی لازم است صحبت می‌کند و وقتی نباید، سکوت می‌کند، این غیرممکن نیست. دوباره می‌گویم، من دیدگاه مسیحایی ندارم، هیچ‌کس نمی‌تواند داشته باشد، ما در جهانی وحشتناک زندگی می‌کنیم، تفرقه، درگیری‌ها، حذف دیگری، همه این مسائل، اما همیشه فضاهایی وجود دارد. چند روز پیش کسی به من گفت وقتی همه این‌ها را می‌بینی باید بدبین باشی... خب، من فکر می‌کنم در برخی موقعیت‌ها حق بدبینی نداری. اگر کسی که توانایی میانجی‌گری دارد تسلیم شود، برای مردم چه می‌ماند؟ باید حرکت کرد و این چیزی است که دیده نمی‌شود. من هم با کسانی که گفته‌اند سازمان ملل شکست خورده موافقم. سازمان ملل برای چه تأسیس شد؟ برای جلوگیری از رنج نسل‌های آینده از جنگ.
o حتی پاپ‌ها به صراحت گفته‌اند که سازمان ملل باید اصلاح شود...
o دقیقاً. نباید از تغییر ترسید. این تغییر باید با اجماع باشد، تغییری که تنوع را در نظر بگیرد، چون توجه کنید، تنوع فقط قرار دادن افراد با رنگ‌های مختلف نیست، بلکه درک ریشه‌های عمیق فرهنگی و تنوع است. چند روز پیش شاهدنشست شانگهای بودیم که بسیار مهم است، نماینده بخش بزرگی از جهان است و دیدگاه‌ها و ارزش‌هایی دارد که با آنچه در رم یا کپنهاگ وجود دارد یکسان نیست. پس چه کنیم، دیگران را حذف کنیم یا وارد بحثی شویم که در نهایت به نتیجه‌ای نرسد؟ ما سازمان همکاری شانگهای، سازمان همکاری اسلامی، بریکس، گروه ۲۰ را داریم... مردم می‌گویند جهان تکه‌تکه شده و کاری نمی‌توان کرد. اما ما هنوز یک سکو داریم، تنها یک سکو، که سازمان ملل است و اگر وجود نداشت باید دوباره اختراعش می‌کردیم. مسئله این است که آن را در جای درستش قرار دهیم.
o از طریق بازسازی؟
من می‌گویم به‌روزرسانی، که به مسائل بوروکراتیک محدود نمی‌شود، هرچند واضح است که سازمان ملل باید کوچک‌تر شود، بوروکراسی زیادی دارد، سازمان‌های بین‌المللی‌ای هستند که کارهای مشابهی انجام می‌دهند و من این را با آگاهی می‌گویم. اما مهم‌تر و عمیق‌تر، یافتن دوباره حداقل‌های مشترک است که ناگهان نشان دهد با استفاده از این ابزار می‌توان برخی مشکلات را حل کرد.



🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7