۱۴۰۴ شهریور ۲۰, پنجشنبه

مصاحیه ایستگاه رادیویی در نیویورک با میترا یکی از هواداران سازمان مجاهدین که در تظاهرات بزرگ بروکسل شرکت داشت

مصاحیه ایستگاه رادیویی در نیویورک با میترا  یکی از هواداران سازمان مجاهدین که در تظاهرات بزرگ بروکسل شرکت داشت 

مجری: ایده‌های جسورانه هر کجا که الهام به شما برخورد کند، به واقعیت تبدیل می‌شوند. بیایید حالا به خط مستقیم پروژه برویم. می‌خواهم با کسی آشنا شوم که مدتی است، جرئت می‌کنم بگویم، دوستش هستم. میترا، میترا، این کار را بکن! من تو را دوست می‌دانم.

میترا: من هم همین‌طور. تو را دوست می‌دانم.

مجری: تو خیلی اطلاعات به من داده‌ای. این چند ماه گذشته خیلی اشتباه کردم و تو سریع من را اصلاح کردی. روی کاغذ، من سریعم. تو فوق‌العاده‌ای. نمی‌دانم آیا به همان اندازه در عمل هم سریع هستم یا نه.

میترا: نه، تو هستی، هستی.

مجری: تو مدتی در نیویورک زندگی کردی، درست است؟

میترا: بله، یک دوره کارآموزی طولانی در منهتن داشتم.

مجری: چه مدت در آمریکا بودی؟

میترا: یک سال.

مجری: اما در ایران متولد و بزرگ شدی، درست است؟

میترا: بله، چون والدینم در ایران بودند، ما از ایران مهاجرت کردیم.

مجری: جالب است. برخی از مهمانانی که طی چند ماه گذشته داشتم، هیچ‌کدام از کلمه «فرار» استفاده نکردند. همه گفتند برای تحصیل به اینجا آمدند. تو اولین کسی هستی که از کلمه «فرار» استفاده کردی. من می‌توانم بفهمم چرا این کلمه را به کار بردی. در طول عمرم، از زمان بحران گروگان‌گیری در سال ۱۹۷۹، اولین باری که درباره ایران چیزی شنیدم، این موضوع بود. اما همه این محققان و اساتیدی که در ایران متولد و بزرگ شده‌اند، هیچ‌کدام از کلمه «فرار» استفاده نکردند. آن‌ها گفتند برای تحصیل به اینجا آمدند.

میترا: پدرم در آمریکا تحصیل کرد، اما این قبل از تولد من بود. بعد به ایران برگشت تا خانواده‌اش را تشکیل دهد. او در تظاهرات سال ۱۳۵۷ علیه شاه شرکت کرد، برای آینده‌ای بهتر برای خانواده و فرزندانش. اما متأسفانه انقلاب به مسیر دیگری رفت و توسط آیت‌الله ربوده شد.

مجری: بعد از آن، او تصمیم گرفت که دیگر نمی‌خواهد آنجا بماند و گفت: «ما از اینجا می‌رویم.» مثل هر پدری که به فکر خانواده‌اش است. من هم همین کار را می‌کردم، به‌ویژه اگر احساس می‌کردم تلاش‌ها بی‌فایده است. اما از تو حس می‌کنم که حتی کلمه «بی‌فایده» را هم دوست نداری استفاده کنی. احساس می‌کنی که این هدف در دسترس است، در طول زندگی‌ات ممکن است محقق شود.

میترا: بله، فکر می‌کنم در دسترس است و من متعهد به آن هستم. در راهپیمایی بروکسل حضور داشتم و فکر می‌کنم این تقریباً چهارمین نسل از انقلابی‌هاست. ما شصتمین سالگرد سازمان مجاهدین خلق ایران را جشن گرفتیم.

مجری: سخنرانی‌ای هم داشتی، درست است؟ خیلی تأثیرگذار بود، مثل یک لحظه کامل. شصت سال بعد، هنوز قدرتمند ادامه دارد.

میترا: تا زمانی که ما هستیم و نسل بعدی هم حضور دارد، این چوب [ مانند دوندگان«مسئولت»] را به یکدیگر پاس می‌دهیم و این هدف محقق خواهد شد. من امید دارم.

مجری: وقتی به عکس‌های راهپیمایی بروکسل در روز شنبه نگاه می‌کنم، ده‌ها هزار نفر حضور داشتند. مثل یک کنسرت راک بود. چرا بروکسل برای این راهپیمایی انتخاب شد؟

میترا: مطمئن نیستم دلیل خاصی وجود داشت، اما فکر می‌کنم نیاز بود که صدایمان در اروپا شنیده شود. در اروپا، مماشات با رژیم ملاها به امنیت منجر نمی‌شود. بروکسل پایتخت پارلمان اروپاست، پس بهترین مکان برای رساندن این پیام بود.

مجری: مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور سابق، هم آنجا سخنرانی کرد. او سال‌هاست که از ایران آزاد حمایت می‌کند. سخنرانی‌اش چطور بود؟

میترا: سخنرانی او زیبا بود. او درباره اراده و شجاعت مردم ایران صحبت کرد که برای آزادی دیگران ایستادگی می‌کنند. نخست‌وزیر سابق بلژیوم و معاون سابق پارلمان اروپا هم حضور داشتند. همه سخنرانی‌ها تأثیرگذار بودند.

مجری: شنیدم که مریم رجوی هم آنجا بود و سخنرانی کرد. حضور او غافلگیرکننده بود، چون حضورش خطرناک بود.

میترا: بله، او زندگی‌اش را به خطر انداخت. در فضای باز بود و هر لحظه ممکن بود مورد حمله قرار گیرد. اما او فقط حرف نمی‌زند، عمل می‌کند.

مجری: باید صادق باشم، میترا. تو کمی من را می‌ترسانی، چون خیلی جدی هستی. چند مصاحبه‌ام را که منتشر کردم، تو جهت‌گیری‌شان را دوست نداشتی و من عصبی شدم. یک‌بار حتی عکسی که استفاده کرده بودم را تغییر دادم!

میترا: (می‌خندد) احساس دوطرفه است!

مجری: اما می‌خواهم بگویم که دیدگاهم درباره ایران تغییر کرده است. اگر مردم خود آن کشور هر روز در ترس زندگی می‌کنند، تا زمانی که این مشکل حل نشود، ما هم در ترس خواهیم بود. دیروز پستی درباره راهپیمایی گذاشتم و برای اولین بار، واکنش‌های منفی دریافت کردم. برخی گفتند که مریم رجوی و رژیم ملاها دو روی یک سکه‌اند. چطور می‌توان به کسی اعتماد کرد؟

میترا: این مشکل است. آن‌ها حامیان رژیم را بدنام می‌کنند. در روز راهپیمایی، مهران بهرامیان، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، اعدام شد. این باید در رسانه‌های جهانی پوشش داده شود، اما سانسور می‌شود. هدف ما در روز شنبه این بود که پیام‌مان را برسانیم: نه جنگ، نه مماشات، فقط یک انتقال مسالمت‌آمیز.

مجری: به نظر من، این رژیم باید به‌زور برکنار شود. این کار بدون خونریزی ممکن نیست، درست است؟

میترا: بله، متأسفانه خونریزی خواهد شد. تاکنون ۱۲۰ هزار نفر برای آزادی اعدام شده‌اند. مردم باید قیام کنند و قدرت را بازپس گیرند. رژیم جایگزین یکی با دیگری نمی‌شود. در سال ۲۰۲۲، چقدر جوانان را شکنجه کردند، مورد تجاوز قرار دادند و کشتند.

مجری: شنبه یک حرکت بزرگ و در جهت درست بود. باید این حرکت ادامه یابد.

میترا: سازمان مجاهدین خلق شصتمین سالگردش را جشن گرفت. از دهه ۸۰ میلادی، هر سال تجمعاتی برگزار کرده‌ایم. این یکی خیلی مهم بود. مردم از وضعیت زیرساخت‌ها، کمبود آب و برق و صرف منابع برای جنگ‌های نیابتی و سرکوب خسته شده‌اند. چیزی برای مردم باقی نمی‌ماند.

مجری: میترا، دوست دارم تو گزارشگر ثابت من درباره ایران باشی، گزارشگر ایرانی‌ام از هلند! تو دوست بین‌المللی من هستی.

میترا: (می‌خندد) پیشنهاد را قبول می‌کنم!


🟢 مرگ_بر_خامنه‌ای

🍏# مجاهدین_خلق ایران   #  کانونهای شورشی

🌳 # مریم رجوی   #ایران

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7