چهره واقعی پروژه اضطراری بچه شاه: وابستگی و دیکتاتوری
مدتی پیش دفترچهای ۱۶۸ صفحهیی با عناوین «پروژه شکوفایی» و «مرحله اضطراری» از سوی بچه شاه منتشر شد؛ متنی که او مدعی است گروهی از کارشناسان تحت نظارت مستقیمش آن را برای آینده ایران تدوین کردهاند. در ابتدای این جزوه، نام ۲۶ نفر بهعنوان نویسندگان طرح ذکر شده و سرپرستی آن با سعید قاسمینژاد بوده است؛ فردی که تا سال ۱۳۹۲ از حامیان و مبلغان روحانی در نمایش انتخابات محسوب میشد.
قدرت مطلقه به سبک بچه شاه
در همان ابتدای دفترچه آمده است: «پس از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در انقلابی به دست مردم ایران و پیوستن نیروهای نظامی و انتظامی به ملت، «سامانه گذار» به اداره کشور در دوران گذار خواهد پرداخت. سامانه گذار تحت رهبری رهبر خیزش ملی عمل خواهد کرد و شامل سه نهاد است که عبارتند از نهاد خیزش ملی، دولت گذار و دیوان گذار» سپس در پاورقی توضیح داده میشود که رهبر خیزش ملی همان بچه شاه است.
در مادهای دیگر تصریح میکند: «نصب و عزل رؤسای هر سه نهاد با پیشنهاد نهاد خیزش ملی است و با تأیید رهبر خیزش ملی انجام میپذیرد. » به عبارت دیگر، تمام اختیارات در دست یک نفر متمرکز میشود. حتی وزرای دولت گذار نیز توسط رئیس دولتی که منصوب بچه شاه است تعیین میشوند، و این انتصابات هم باید به تأیید نهادی برسد که ریاست آن با خود بچه شاه است. یعنی چرخهای بسته که همه چیز در نهایت به تأیید شخص او ختم میشود.
در بخشهای دیگر، این نهاد بهعنوان جایگزین قوه مقننه معرفی شده اما با نقش «مشورتی»! نتیجه روشن است: نه نشانی از تفکیک قوا هست و نه پاسخگویی. همه چیز در اختیار یک نفر است؛ همانگونه که در نظامهای استبدادی مرسوم است.
از سوی دیگر، مهمترین دستاورد انقلاب مشروطه، یعنی مجلس شورای ملی، از این معادله حذف شده و بهجای آن نهادی ارتجاعی به نام «مهستان» یا مجلس مهتران –متشکل از بزرگان و اشراف – گنجانده شده است. یک عقبگرد آشکار تاریخی.
مدت این «دوران گذار» هم طبق جزوه «حداقل ۱۸ و حداکثر ۳۶ ماه» تعیین شده. اما بلافاصله اضافه میکند: «بدیهی است که بروز رخدادهای غیرقابل پیشبینی (مانند فجایع طبیعی یا جنگ) میتواند سبب تمدید زمانبندی یاد شده شود. » و برای تمدید بیش از شش ماه، باز هم رأی همان سه نهادی لازم است که همه منصوب بچه شاه هستند. یعنی سه سال بهسادگی میتواند ادامه یابد.
نکته قابلتوجه دیگر اینکه در این جزوه آمده است: «بنا به ملاحظات امنیتی ناشی از کارنامه ننگین جمهوری اسلامی در حذف مخالفین، اسامی این اشخاص تا سرنگونی جمهوری اسلامی آشکار نخواهد شد». سؤال این است؟ کدام ملاحظات امنیتی؟ جز نگرانی از برملا شدن ماهیت این افراد؟ بالاخره چه کسانی با چه سابقهای میخواهند بر مقدرات مردم حاکم شوند؟
حفظ ارگانهای سرکوب؛ تضمین برای جلادان دیروز
در بخش دیگری از این طرح بهوضوح تأکید شده که «برای حفظ نظم و قانون و جلوگیری از ناآرامیهای اجتماعی»، باید در همان ده روز نخست، حکومت نظامی در ۲۰ شهر «بحرانی و پرخطر» برقرار شود. این یعنی پیشاپیش آزادیها قربانی میشوند و کشور به سوی سرکوب گسترده پیش میرود.
ساواک تنها با تغییر نام به «ساوام» (سازمان اطلاعات و امنیت ملی) باز تولید میشود و اداره آن نیز بهطور مستقیم زیر نظر شخص بچه شاه خواهد بود. او حتی وعده داده که «ایرانیهای متخصص در این کار را از خارج کشور به ایران میآورد. » این جمله معنای روشنی دارد: همان بازماندگان و تربیتشدگان ساواک از دژخیم ثابتی و شکنجهگران دیروز.
«دفترچه اضطرار» در مورد سپاه، ابتدا از انحلال آن سخن میگوید اما بلافاصله توضیح میدهد که پرسنلش در ارتش یا سایر ارگانها جذب خواهند شد. یعنی در واقع، یک بازسازی و سفیدشویی کامل. درباره وزارت اطلاعات هم تنها به حذف یک لایه بالایی بسنده شده و بقیه نیروها بدون مانع به فعالیت ادامه خواهند داد.
دفترچه صریحاً میگوید: «رویکرد این طرح مبتنی بر اصلاح، بازسازی، بیشترین میزان ادغام نیروهای موجود و بهرهگیری از ظرفیتهای فعلی است، نه بر تخریب یا انحلال کامل همه نهادها. » این یعنی پیام به نیروهای سرکوبگر که نگران نباشند.
اما در نقطه مقابل، درباره حقوق ملیتها و اقوام، تنها با چماق «تجزیهطلبی» برخورد شده است. حتی یک بار هم به «اعلامیه جهانی حقوق بشر» اشاره نشده. این سکوت آگاهانه، بهخوبی نشان میدهد که حقوق مردم و اقلیتها در این دفترچه هیچ جایی ندارد.
دموکراسی قلابی؛ بازگشت به گذشته با ژست همهپرسی
بچه شاه در دفترچهاش ژست دموکراتیک به خود گرفته و میگوید: «باید همهپرسی برگزار شود تا مردم بین جمهوری یا سلطنت انتخاب کنند. » اما این استدلال چیزی جز یک فریب ضدتکاملی نیست. تصور کنید در فرانسه پس از انقلاب کبیر، دوباره رأی بگیرند که «لویی»ها برگردند یا نه! یا در روسیه پس از انقلاب اکتبر، درباره بازگشت تزار همهپرسی کنند.
واقعیت این است که انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران در سال ۵۷، سلطنت را برای همیشه به گور تاریخ سپرده است. حالا بچه شاه با پز دموکراسی میخواهد مردم را به ۴۷ سال پیش برگرداند. این یعنی اهانت به مردم، تحقیر تاریخ و خدمت مستقیم به خمینی و خامنهای؛ کسانی که انقلاب مردم را دزدیدند و مصادره کردند.
حتی صدای سلطنتطلبان هم درآمد
آش استبداد و وابستگی در این طرح آنچنان شور است که حتی برخی سلطنتطلبان نیز زبان به اعتراض گشودهاند.
امیر طاهری میگوید: «عنوان دفترچه اضطرار خیلی جالبه، چون اضطرار یعنی بیچارگی و درماندگی. ایران نه بیچاره است نه درمانده. این دفترچه مردم را به مهان و کهان تقسیم میکند، یعنی میخواهد یک مهستان درست کند مثل مجلس اعیان. نکته بعدی این است که این برنامه هیچ پایگاه قانونی ندارد. . . رضا پهلوی خودش نقش قوه مجریه را بازی میکند، قوه قضاییه را بازی میکند و قوه مقننه را. اینها از کجا آمدند؟»
رضا تقیزاده، رئیس دفتر سابق فرح پهلوی، نیز گفت: «آنهایی که دفترچه مینویسند، مشق مینویسند، دوران گذار تعیین میکنند، اضطرار تعیین میکنند، فکر میکنند میدانند انتقال قدرت چند روز یا چند ماه طول میکشد. در حالی که مطمئن هستم مشکلات ایران را هم درک نمیکنند. این آدمها دنبال زندگی روزانهشان هستند، دنبال پر کردن کیسهشان و مشاغل خودشان. این ایران آزاد کردن، برای آنها نان میشود ولی برای مردم ایران آب نخواهد شد. »
سعید سکویی، دیگر فعال سلطنتطلب، صریحتر میگوید: «کوچکترین اعتبار سیاسی برای شاهزاده رضا پهلوی قائل نیستم. کارنامهاش صفر است. حالا هم که یک دفترچه بیرون دادهای، این دفترچه ذلت است. صد میلیون دلار پول داری، برو بنشین استراحت کن. من شاهزاده را میشناسم، اینکاره نیست. به نفع ایران هم نیست. آدم مادیای است که از این مسأله بهره میبرد. در سی سال گذشته از یک دلارش نگذشته؛ همهاش گرفته و هیچ نداده. »
دفترچه اضطرار هدیهای به خامنهای
این دفترچه نه برنامهیی برای آزادی مردم ایران، که طرحی برای باز تولید استبداد در لباسی نو است. «پروژه شکوفایی» در واقع پروژه استبداد و وابستگی است. بنیان آن نه بر نیروی اجتماعی و مقاومت سازمانیافته مردم، بلکه بر «چهره موروثی» و «پشتیبانی خارجی» استوار است. به همین دلیل، کارکرد واقعیاش در عمل چیزی جز خدمت به رژیم ولایت فقیه نیست.
اتکا به دخالت خارجی، منحرف کردن مسیر واقعی سرنگونی و وعده استبدادی نوین، همان چیزی است که به خامنهای و دستگاه سرکوبش نفس تازه میدهد. بچه شاه با این دفترچه در واقع تلاش مذبوحانه میکند آلترناتیو دموکراتیک و مردمی را به محاق ببرد و به نیروهای سرکوبگر رژیم اطمینان دهد که آینده همچنان در دست آنان خواهد بود.
«پروژه شکوفایی» نه شکوفایی، که پروژهیی ارتجاعی و بازگشت به گذشته است؛ توهمی نئو فاشیستی که هیچگاه محقق نخواهد شد. زیرا مردم ایران راه خود را انتخاب کردهاند: آزادی، عدالت و جمهوری دموکراتیک.
این توهمات هرگز به واقعیت تبدیل نخواهد شد زیرا وجود و حضور یک آلترناتیو منسجم، مردمی و انقلابی در صحنه، با سابقهای شکوهمند و روشن و برنامهیی دموکراتیک و داشتن نیروی جان برکف از جمله کانونهای قهرمان شورشی، مانع سرقت رنج و خون مردم ایران توسط هر گونه آلترناتیو ارتجاعی و استعماری است.
🟢 # مرگ_بر_خامنهای
🍏# مجاهدین_خلق ایران # کانونهای شورشی
🌳 # مریم رجوی #ایران
🌻 پیوند این بلاک با توئیتر BaharIran@ 7