اطلاعيه مورخ 4 بهمن 1393 کميسيون امنيت وضد تروريسم شورا توطئه جديد رژيم و اطلاعات آخوندي را افشا و درهم شکست؛ توطئه و ترفندي که به جبران ضربه ناشي از پيروزي مقاومت در بسته شدن پرونده 17 ژوئن توسط قضاييه فرانسه و همچنين درپي شکست و رسوايي رژيم به خاطر علم کردن يک شاکي مرده براي استيناف خواهي از حکم فوق الذکر، به پرونده سازي جديدي براي نسبت دادن اتهام کلاهبرداري به مجاهدين و مقاومت و عدم بازپرداخت وامهاي يک زن خير انگليسي، متشبث شده بود.
صدور اطلاعيه روشنگرانة کميسيون امنيت و ضد تروريسم شورا، وزارت اطلاعات و کاربران و مزدورانش را به شدت رسوا و سراسيمه کرد و آنها اين سراسيمگي را با واکنشهاي مسخره و رسواتر خود به نمايش گذاشتند. همچنين اطلاعات آخوندي از طريق شماري از مزدوران بدنام و گمنام خود مذبوحانه تلاش کرد با سلسله اي از اراجيف و آسمان ريسمان بهم بافتن، و با گرد وخاک کردن، به سوژههاي افشاء شده در اطلاعيه کميسيون امنيت و ضد تروريسم شورا، روحيه دهند.
واقعيت اين است که اين اطلاعيه روشنگرانه که ضمناً عملکردهاي قصيم وروحاني ويغمائي را درمعرض ديد همگان قرار داد حاوي درسها وتجربيات مختلفي است ونشان ميدهد وقتي کس يا کساني ازپشت بيک مقاومت خونبار خنجر ميزنند و خيانت ميورزند، و با دشمن عليه اين مقاومت همدست و همسو شده چطور با شتاب درمسير شناعت وشقاوت پيش ميروند و در قعر لجنزار ارتجاع سقوط ميکنند.
براي من واضح است که دراطلاعيه کميسيون امنيت وضد تروريسم تنها چيزي که اصل نيست مسئله مالي اينهاست. همه افراد وقتي درون يک مقاومت هستند با هم پيمان ميبندند که درتمام زمينهها، به هم ياري رسانند وبه همديگر پشتگرم باشند. ولي وقتي کسي نظير اين دوعضو «مستعفي» و يغمائي، با کمال خباثت، و براي خوش خدمتي به دشمن ضدبشري، مقاومت را به دروغ، متهم به کلاهبرداري نموده يا اين اتهام را ترويج و تبليغ ميکند، و موضوع مالي را محمل حمله ولجن پراکني بيک مقاومت خونبار قرار ميدهند، ما متحد و يکپارچه مقابلشان ميايستيم. چرا که پول ومنابع مالي مقاومت حاصل رنج و خون اعضا و هواداران مقاومت است وسر آن با کسي شوخي نداريم.
من دراين روزها دائم چهره کساني جلوي چشمم است که جرم اصلي اشان کمک به مقاومت ومجاهدين بوده و رژيم جنايتکار آخوندي آنها را اعدام کرد. از حاج اصغر زهتابچي تا حاج احمد جواهريان و حاج حسين تهراني کيا که زنداني شيخ و شاه بودند و جرم اصلي اشان کمک مالي و همچنين جمع آوري کمک به مجاهدين بود تا شهيدان اخير مقاومت محسن دکمه چي و غلامرضا خسروي که فقط به گناه کمک به سيماي آزادي و مقاومت اعدام شدند.
خود اين آقايان شاهد اقدام هواداراني بودند که خانههايشان را فروخته و تماما به مجاهدين دادند. دهها تن آنها شاهدان زنده اي هستند که حاضرند در هرجائي گواهي بدهند بدهند که چطور همه داروندارشان را به مجاهدين دادند و اينها منابع مالي مجاهدين هستند.
و يا در برنامه همياري همه دنيا شاهد بودند که منبع مالي مجاهدين کجاست.
حال شناعت قصيم را ببيند که «درخواست کنترل و رسيدگي به حسابهاي مجاهدين را دارد و مينويسد: «.... بنده نوشتم آقا منبع زندگي ساده ما اين!!، شما هم اگر مرد!! هستيد و جرإت داريد اجازه بديد سه وکيل مستقل و منتخب وبا حيثيت ايراني درخارج ازکشور ما خواهش بکنيم بيان رسيدگي بکنند به ادعاي شما و حسابهاي شما ببينيم که چه کسي حسابش ناپاکه»!!
به قصيم ميگويم که خودت ميداني که بعدازکودتاي 17 ژوئن 2003 همه حسابهاي مجاهدين ريز به ريز بررسي شده و حتي قضائيه فرانسه آنها را به يکي ازشرکت هاي حسابداري حرفه اي داد که بطور دقيق بررسي کنند و اين کار سه سال طول کشيد و النهايه بيگناهي مجاهدين اثبات شد. در ساير کشورها هم چه قبل و چه بعد از 17 ژوئن به خاطر زد و بند دولتها با رژيم آخوندي براي کسب امتيازات اقتصادي از اين رژيم، مناسبات مالي و منابع تأمين درآمدها و موارد خرج و هزينههاي آن مورد تحقيق قرارگرفته و پاکي حساب مجاهدين و مقاومت به اثبات رسيده حتي يک مورد خلاف و به طريق اولي يک مورد محکوميت عليه يک عضو مجاهدين توسط دادگاهها و ارگانها و سرويسهاي ذيربط مطرح نشده است.
در حاليکه سرويسها و دادگاهها و ارگانهاي کشورهاي مختلف که با انبوه اتهامات و پرونده سازيها و خروارها گزارشها و مستندات جعلي همراه با اعزام شمار زيادي شاهدين مزدور از سنخ مزدوران بدنام و گمنام اطلاعات آخوندي براي ارائة شهادتهاي دروغ، بمباران شده بودند، چه بسا برايشان اين ظن قوي ايجاد شده بود که اتهامات مطرح شده عليه اين مقاومت واقعي باشد، ولي همچنانکه اشاره شد نتيجة کليه تحقيقات و پيگيريها که در نوع خود گستردهترين و طولانيترين و دقيقترين تحقيقات که با کمک گرفتن از مؤسسات و شرکتهاي تخصصي و کارشناسي همراه بود، برائت مجاهدين و مقاومت از تمامي اين قبيل اتهامات و اکاذيب بود.
حالا ممکن است که تو نشان بدهي و اثبات کني که آماده اي که ادارههاي آلماني مربوطه همه چيز را زير ذره بين ببرند؟! آيا حاضري يک صدم مجاهدين شفاف باشي؟!
آيا حاضري، نه سه وکيل بلکه يک وکيل، چه ايراني يا آلماني – هرکدام را ترجيح بدهي_ به حساب و کتابت رسيدگي کند و بعد اعلام کند که اين پولها را که ميگرفتي ازچه منبع ديگري جايگزين شده است؟
بعد هم توکه ادعا ميکردي با جنبشهاي دنيا آشنا هستي، ميتواني بگوئي ازکي و کجا رسم شده که جنبشي که اعضا و هوادارانش زير تيغ جلادان آخوندي هستند اسناد و مدارکش را در اختيار عموم بگذارد!! اين حرف ناشي از دجالگري ازنوع آخوندي است و يا مإموريت ويژه اطلاعاتي!!
تو وروحاني با سوء استفاده آشکار ازنجابت و سکوت مجاهدين طي مدتي که ازشورا «استعفاي بدون کنترل»!! داديد ازهيچ لجن پراکني خود داري نکرديد و با کثيفترين مهرههاي پيشاني سياه وزارت اطلاعات نظير مصداقي، همنشين بهار و سعيد جمالي و..... همزبان شديد و رکيک ترين اتهامات مالي و اخلاقي را به مجاهدين زديد، در حاليکه بهيقين ميدانستيد همه اين اتهامات دروغ است وفقط در خدمت وزارت اطلاعات و بقاي رژيم ضد ايراني آخوندي است. نه فقط به روشني روز ميدانستيد که همه اينها اتهام و لجن پراکني و اکاذيب مطلقاً بي پايه و اساس است، بلکه بارها در نفي و رد اين اکاذيب قاطعانه موضعگيري کرديد و به دفاع مستدل و منطقي از مجاهدين پرداخته و منصفانه به حقانيت و برائت مجاهدين و مقاومت گواهي داديد ولي حالا با تعويض جبهه، و سقوط پرشتاب تر در لجنزار شقاوت و شناعت و خيانت از هر گامي که در راستاي مبارزه با رژيم ضدبشري آخوندي در زير چتر اين مقاومت و در دفاع از اين مقاومت خونفشان برداشته و هر اقدامي که در پاسخ به نداي وجدان در اين مسير انجام دادهايد، در حضيض ذلت و خوشخدمتي به دشمن ضدبشري، از آن تبري ميجوييد و بر آن خط بطلان ميکشيد.
واقعيت اين است که اين اطلاعيه روشنگرانه که ضمناً عملکردهاي قصيم وروحاني ويغمائي را درمعرض ديد همگان قرار داد حاوي درسها وتجربيات مختلفي است ونشان ميدهد وقتي کس يا کساني ازپشت بيک مقاومت خونبار خنجر ميزنند و خيانت ميورزند، و با دشمن عليه اين مقاومت همدست و همسو شده چطور با شتاب درمسير شناعت وشقاوت پيش ميروند و در قعر لجنزار ارتجاع سقوط ميکنند.
براي من واضح است که دراطلاعيه کميسيون امنيت وضد تروريسم تنها چيزي که اصل نيست مسئله مالي اينهاست. همه افراد وقتي درون يک مقاومت هستند با هم پيمان ميبندند که درتمام زمينهها، به هم ياري رسانند وبه همديگر پشتگرم باشند. ولي وقتي کسي نظير اين دوعضو «مستعفي» و يغمائي، با کمال خباثت، و براي خوش خدمتي به دشمن ضدبشري، مقاومت را به دروغ، متهم به کلاهبرداري نموده يا اين اتهام را ترويج و تبليغ ميکند، و موضوع مالي را محمل حمله ولجن پراکني بيک مقاومت خونبار قرار ميدهند، ما متحد و يکپارچه مقابلشان ميايستيم. چرا که پول ومنابع مالي مقاومت حاصل رنج و خون اعضا و هواداران مقاومت است وسر آن با کسي شوخي نداريم.
من دراين روزها دائم چهره کساني جلوي چشمم است که جرم اصلي اشان کمک به مقاومت ومجاهدين بوده و رژيم جنايتکار آخوندي آنها را اعدام کرد. از حاج اصغر زهتابچي تا حاج احمد جواهريان و حاج حسين تهراني کيا که زنداني شيخ و شاه بودند و جرم اصلي اشان کمک مالي و همچنين جمع آوري کمک به مجاهدين بود تا شهيدان اخير مقاومت محسن دکمه چي و غلامرضا خسروي که فقط به گناه کمک به سيماي آزادي و مقاومت اعدام شدند.
خود اين آقايان شاهد اقدام هواداراني بودند که خانههايشان را فروخته و تماما به مجاهدين دادند. دهها تن آنها شاهدان زنده اي هستند که حاضرند در هرجائي گواهي بدهند بدهند که چطور همه داروندارشان را به مجاهدين دادند و اينها منابع مالي مجاهدين هستند.
و يا در برنامه همياري همه دنيا شاهد بودند که منبع مالي مجاهدين کجاست.
حال شناعت قصيم را ببيند که «درخواست کنترل و رسيدگي به حسابهاي مجاهدين را دارد و مينويسد: «.... بنده نوشتم آقا منبع زندگي ساده ما اين!!، شما هم اگر مرد!! هستيد و جرإت داريد اجازه بديد سه وکيل مستقل و منتخب وبا حيثيت ايراني درخارج ازکشور ما خواهش بکنيم بيان رسيدگي بکنند به ادعاي شما و حسابهاي شما ببينيم که چه کسي حسابش ناپاکه»!!
به قصيم ميگويم که خودت ميداني که بعدازکودتاي 17 ژوئن 2003 همه حسابهاي مجاهدين ريز به ريز بررسي شده و حتي قضائيه فرانسه آنها را به يکي ازشرکت هاي حسابداري حرفه اي داد که بطور دقيق بررسي کنند و اين کار سه سال طول کشيد و النهايه بيگناهي مجاهدين اثبات شد. در ساير کشورها هم چه قبل و چه بعد از 17 ژوئن به خاطر زد و بند دولتها با رژيم آخوندي براي کسب امتيازات اقتصادي از اين رژيم، مناسبات مالي و منابع تأمين درآمدها و موارد خرج و هزينههاي آن مورد تحقيق قرارگرفته و پاکي حساب مجاهدين و مقاومت به اثبات رسيده حتي يک مورد خلاف و به طريق اولي يک مورد محکوميت عليه يک عضو مجاهدين توسط دادگاهها و ارگانها و سرويسهاي ذيربط مطرح نشده است.
در حاليکه سرويسها و دادگاهها و ارگانهاي کشورهاي مختلف که با انبوه اتهامات و پرونده سازيها و خروارها گزارشها و مستندات جعلي همراه با اعزام شمار زيادي شاهدين مزدور از سنخ مزدوران بدنام و گمنام اطلاعات آخوندي براي ارائة شهادتهاي دروغ، بمباران شده بودند، چه بسا برايشان اين ظن قوي ايجاد شده بود که اتهامات مطرح شده عليه اين مقاومت واقعي باشد، ولي همچنانکه اشاره شد نتيجة کليه تحقيقات و پيگيريها که در نوع خود گستردهترين و طولانيترين و دقيقترين تحقيقات که با کمک گرفتن از مؤسسات و شرکتهاي تخصصي و کارشناسي همراه بود، برائت مجاهدين و مقاومت از تمامي اين قبيل اتهامات و اکاذيب بود.
حالا ممکن است که تو نشان بدهي و اثبات کني که آماده اي که ادارههاي آلماني مربوطه همه چيز را زير ذره بين ببرند؟! آيا حاضري يک صدم مجاهدين شفاف باشي؟!
آيا حاضري، نه سه وکيل بلکه يک وکيل، چه ايراني يا آلماني – هرکدام را ترجيح بدهي_ به حساب و کتابت رسيدگي کند و بعد اعلام کند که اين پولها را که ميگرفتي ازچه منبع ديگري جايگزين شده است؟
بعد هم توکه ادعا ميکردي با جنبشهاي دنيا آشنا هستي، ميتواني بگوئي ازکي و کجا رسم شده که جنبشي که اعضا و هوادارانش زير تيغ جلادان آخوندي هستند اسناد و مدارکش را در اختيار عموم بگذارد!! اين حرف ناشي از دجالگري ازنوع آخوندي است و يا مإموريت ويژه اطلاعاتي!!
تو وروحاني با سوء استفاده آشکار ازنجابت و سکوت مجاهدين طي مدتي که ازشورا «استعفاي بدون کنترل»!! داديد ازهيچ لجن پراکني خود داري نکرديد و با کثيفترين مهرههاي پيشاني سياه وزارت اطلاعات نظير مصداقي، همنشين بهار و سعيد جمالي و..... همزبان شديد و رکيک ترين اتهامات مالي و اخلاقي را به مجاهدين زديد، در حاليکه بهيقين ميدانستيد همه اين اتهامات دروغ است وفقط در خدمت وزارت اطلاعات و بقاي رژيم ضد ايراني آخوندي است. نه فقط به روشني روز ميدانستيد که همه اينها اتهام و لجن پراکني و اکاذيب مطلقاً بي پايه و اساس است، بلکه بارها در نفي و رد اين اکاذيب قاطعانه موضعگيري کرديد و به دفاع مستدل و منطقي از مجاهدين پرداخته و منصفانه به حقانيت و برائت مجاهدين و مقاومت گواهي داديد ولي حالا با تعويض جبهه، و سقوط پرشتاب تر در لجنزار شقاوت و شناعت و خيانت از هر گامي که در راستاي مبارزه با رژيم ضدبشري آخوندي در زير چتر اين مقاومت و در دفاع از اين مقاومت خونفشان برداشته و هر اقدامي که در پاسخ به نداي وجدان در اين مسير انجام دادهايد، در حضيض ذلت و خوشخدمتي به دشمن ضدبشري، از آن تبري ميجوييد و بر آن خط بطلان ميکشيد.
من هروقت و هرروز نياز داشته باشم، با کمال افتخار، به جاي مراجعه به هرکس ديگر، از مجاهدين پول ميگيرم، متقابلاً لابد تو هم شاهد بوده ايکه من خودم دربرنامه همياري دوسال قبل با سيماي آزادي 50 هزار دلار که تتمه دارائيام بود را تماماً به سيما آزادي کمک کردم. اين را به اين خاطر برايت يادآوري کردم که تو ميخواهي با اکاذيب و اراجيف رژيم پسند و رژيم خواسته، مناسبات و روابط و کمکهاي گوناگون اعضاي شورا به همديگر در سنگر نبرد و مبارزة اين مقاومت را که موجب افتخار همة انهاست، با اين داعيه که در شورا و با شورا و اين مقاومت بودن به خاطر دريافت پول از مجاهدين است لوث کني. مقاومتي که تنها هماورد و دشمن اصلي فاشيسم مذهبي و رژيم ضدبشري آخوندي است، در حاليکه همه ميدانند اولين وظيفه کسي که با اين مقاومت است کمک رساني از هرنوع و در هر زمينه يي است که در مقدوراتش است. خود من از زماني که با مجاهد کبير محمد حنيف نژاد ديدار کردم، با اين وظيفه آشنا شدم وطي اين سالها همواره آن را جزء اولين وظايفم ميدانستم.
ولي در اينجا با شما بحث بحث پول نيست. بحث بر سر ايستادگي درمقابل يک رژيم جنايتکار و مقدم بر هرچيز مرز داشتن با اين رژيم و مزدورانش است. بحث بر سر ماندن بر اصول و پرنسيپ هاست که شما ارادهاش را نداشتيد و خلاف اين مسير را انتخاب کرديد ونقطه کيفي سقوط شما هم همين جا بود. بي زحمت به جاي شرح دادن کشاف فوايد داشته يا ناداشته خودتان در گذشته، به واقعيت روشنگري عنايت و اذعان کنيد که از آغاز جبهه عوض کردن و شروع شليک به سمت مقاومت تا کنون از پردا ختن به آن مطلقاً پرهيز داشته و اصرار بر کتمان آن داشته و داريد اين واقعيت که چگونه و چند و از چه طرفي آن وجوه دريافتي را جايگزين کرديد ودرکنار چه کساني هستيد وبه که خدمت ميکنيد؟!. نوشتهها و موضعگيريهاي ننگين يکسال و نيم اخيرتان عليه ارزشهاي مقاومت خونبار اين ميهن که تا قبل از تعيير جبههتان، در دفاع از آن و نفي و طرد لجن پراکنيهاي وزارت اطلاعات و مزدوران و حاميانش عليه اين ارزشها آن گونه داد سخن ميداديد و آه و اشکتان در ميآمد، مگر عين همان لجن پراکنيهاي وزارت و مزدورانش نيست؟،،
شماميدانيد، بودند کساني که مدتي با اين مقاومت بودند و به خاطر سختي راه کنارکشيدند. ولي هرگز به جبهه دشمن نپيوستند و آلت دست رژيم در جنگ و سرکوب و لجن پراکنياش عليه مقاومت نشدند.
من هميشه اين گفته رهبر مقاومت آقاي رجوي در گوشم هست که ميگفت که در اين مقاومت که از رنج و خون صدها هزار زنداني و شهيد و اعدامي اعتبار گرفته است، هرکس بيش يا معادل آنچه از حيثيت و شرف و عزت و افتخار و جايگاه مبارزاتي در اين مقاومت دريافت ميکند نپردازد خراب وفاسد ميشود. شما مصداق همين قانون هستيد. واقعيت اين است که دريافتهاي کلان ازاين مقاومت بدون اينکه مابه ازاء آن ازطرف شما ادا شود و نشستن روي کرسيهايي که نشان داديد لياقتش را نداشتد، شما را به ورطهاي کشاند که امروز همسو و در کنار رذلترين عناصر وزارت اطلاعات به تکرار کثيفترين لجن پراکني ها عليه مقاومت اشتغال داريد.
14 بهمن 1393
3 فوريه 2015
ولي در اينجا با شما بحث بحث پول نيست. بحث بر سر ايستادگي درمقابل يک رژيم جنايتکار و مقدم بر هرچيز مرز داشتن با اين رژيم و مزدورانش است. بحث بر سر ماندن بر اصول و پرنسيپ هاست که شما ارادهاش را نداشتيد و خلاف اين مسير را انتخاب کرديد ونقطه کيفي سقوط شما هم همين جا بود. بي زحمت به جاي شرح دادن کشاف فوايد داشته يا ناداشته خودتان در گذشته، به واقعيت روشنگري عنايت و اذعان کنيد که از آغاز جبهه عوض کردن و شروع شليک به سمت مقاومت تا کنون از پردا ختن به آن مطلقاً پرهيز داشته و اصرار بر کتمان آن داشته و داريد اين واقعيت که چگونه و چند و از چه طرفي آن وجوه دريافتي را جايگزين کرديد ودرکنار چه کساني هستيد وبه که خدمت ميکنيد؟!. نوشتهها و موضعگيريهاي ننگين يکسال و نيم اخيرتان عليه ارزشهاي مقاومت خونبار اين ميهن که تا قبل از تعيير جبههتان، در دفاع از آن و نفي و طرد لجن پراکنيهاي وزارت اطلاعات و مزدوران و حاميانش عليه اين ارزشها آن گونه داد سخن ميداديد و آه و اشکتان در ميآمد، مگر عين همان لجن پراکنيهاي وزارت و مزدورانش نيست؟،،
شماميدانيد، بودند کساني که مدتي با اين مقاومت بودند و به خاطر سختي راه کنارکشيدند. ولي هرگز به جبهه دشمن نپيوستند و آلت دست رژيم در جنگ و سرکوب و لجن پراکنياش عليه مقاومت نشدند.
من هميشه اين گفته رهبر مقاومت آقاي رجوي در گوشم هست که ميگفت که در اين مقاومت که از رنج و خون صدها هزار زنداني و شهيد و اعدامي اعتبار گرفته است، هرکس بيش يا معادل آنچه از حيثيت و شرف و عزت و افتخار و جايگاه مبارزاتي در اين مقاومت دريافت ميکند نپردازد خراب وفاسد ميشود. شما مصداق همين قانون هستيد. واقعيت اين است که دريافتهاي کلان ازاين مقاومت بدون اينکه مابه ازاء آن ازطرف شما ادا شود و نشستن روي کرسيهايي که نشان داديد لياقتش را نداشتد، شما را به ورطهاي کشاند که امروز همسو و در کنار رذلترين عناصر وزارت اطلاعات به تکرار کثيفترين لجن پراکني ها عليه مقاومت اشتغال داريد.
14 بهمن 1393
3 فوريه 2015