۱۳۹۳ اسفند ۱۹, سه‌شنبه

نامهٔ زندانی سیاسی ارژنگ داودی:
با یاد خدا
ایرانیان جهان؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.
تربیـت نا اهل را چون...
در سیطره فاشیست وار سانسور
دیگر نه ترانه را بر زبان
نه ماه را در دل
و نه خود را از عشق پنهان می دارم
در سیطره فاشیست وار شمشیر
مرا در سر هوای ماجراهاست
هم میهنان؛
تجربه بسیار تلخ دادگاه های موسوم به دادگاه های عام، تراویده از مغز علیل و جسم ذلیل آفت اله محمد یزدی در دهه ۱۳۷۰ همزمان با دوران ریاست سیاه وی بر قوه قضاییه رژیم و در پی ادغام دو نهاد مجزای دادسراها با دادگاه ها آغاز شد.
این میراث شوم فقیه مآبانه!؟ پس از اجرای مصرانه آن در یک بازه زمانی ده ساله غم انگیز و پر تلاطم و موجد شیوع انواع و اقسام امراض فرهنگی، مفاسد اجتماعی، ویروس های سیاسی، سرطان های اقتصادی، غده های بدخیم قضایی و... مآلا برچیده شد.
این یکی دیگر از خیل آش های شله قلمکار سردژخیم سرگردنه داری شیخ علی شیره چی!؟ هم همانند آش های دیگر فقیه چنان شور از آب درآمد که خلف او به نام هاشمی شاهرودی به محض روی کار آمدن با ارفاق بسیار زیاد، قوه قضاییه را ویرانه!؟ خواند و متعاقبا جدایی دادگاه و دادسرا که در چند سده اخیر در تاریخ قضایی جهان، تجربه ای موفق به شمار می آید، دوباره احیا گردید.
ولی با گذشت قریب به ۱۵ سال، در میهن ملازده ما نه تنها هنوز عدالت حتی در حد نازل دوران ستمشاهی نیز کمر راست نکرده بلکه آشکارا بر همگان عیان تر شده، مادام که بساط نحوست-بار این مغزهای علیل و اجسام ذلیل بر خوان یغمای ایران گسترده باشد، کمترین امید به بهبود اوضاع وخیم جاری در سرزمین مغلوب ما، همچنان عبث، عقیم و سراب می نماید.
هم میهنان؛
در ۳۵ روزی که از تاریخ ۱۰/۲۸ تا ۹۳/۱۲/۲ در بند ۸ زندان رجایی شهر موسوم به بند سپاه، اسیر بودم، هر روز صبح و عصر در دو نوبت!؟ تحت بازجویی های توان فرسا و در حقیقت تحت تفتیش عقاید قرار می گرفتم. در این میان بازپرس شعبه ۱۲ دادسرای انقلاب کرج به نام ایوب ابراهیمیان، چند بار به اتاقک سرد و نمور بازجویی مراجعه کرد که دو بار به حضور وی در اتاقک بازجویی، تحت عنوان بازپرس پرونده مطروحه اعتراض نموده، گفتم که اتاقک مربوطه برای تکمیل مراحل اولیه ی تشکیل پرونده است، لذا حضور بازپرس در آنجا به ویژه برای بازجویی و تفهیم اتهام، کمترین محلی از اعراب ندارد.
خیلی صریح به او متذکر گردیدم که چنانچه حقیقتا مقام قضایی رژیم می باشد، ضروری ست مرحله تفهیم اتهام در محل شعبه انجام پذیرد و برای این منظور، مرا رسما به دادسرا اعزام و در شعبه ۱۲ حاضر نمایند تا تفهیم اتهامات وارده در محل استقرار شعبه مورد نظر با حضور وکیل انجام پذیرد.
نامبرده مدعی شد که محکمه می تواند در هر جایی تشکیل شود!؟ باز هم اعتراض نموده، گفتم محکمه های سیار در مناطق دور افتاده ای تشکیل می شود که در آن دادگستری وجود نداشته باشد نه در مرکز استان البرز در جوار پایتخت!؟
وی دوباره مدعی شد که قاضی مخیر است بنا بر تشخیص خود، جلسه را در شعبه مربوطه تشکیل دهد یا در مکانی دیگر!؟ که معترضانه گفتم در صورت صحت این ادعا، این موضوع شامل حال زندانیان خطرناکی می شود که احتمال فرار کردن یا فراری دادن آنان می رود و نه امثال من. و متذکر شدم که بدین طریق می خواهید حق داشتن وکیل در دادسرا را از متهم سلب نمایید!؟
هم میهنان؛
حقیقت آن که چون بر اثر فشارهای داخلی و خارجی، بالأخره رژیم نامشروع خامنه ای و شرکا به اجبار پذیرفته که متهم ها در مرحله دادسرا نیز حق برخورداری از یک وکیل را داشته باشند، اینک هماهنگ با غریزه عدالت ستیز خود با ارائه اینگونه توجیهات ناموجه و تفسیرهای غیر حقوقی، می خواهد مثل همیشه جر زده، دبه کند تا در تحقق این امر بسیار ضروری و عدالت-محور، کارشکنی نموده و کمافی السابق از حضور وکیل در مرحله دادسرا جلوگیری به عمل آورد!؟ حتما به این دو بهانه که:
۱_ وکلا حق حضور در بازداشتگاه ها را ندارند.
۲_ محکمه می تواند در هر جا تشکیل شود ولو در بازداشتگاه های غیرقانونی!؟ تا بدین بهانه واهی، حقوق مردم به ویژه مبارزان سیاسی و مخالفان رژیم را همچنان به روال گذشته تضییع نماید.
پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۱۸ اسفند ماه ۱۳۹۳