۱۳۹۴ فروردین ۲۷, پنجشنبه

انجمن نجات ايران. تضمين سلامت سياسي......



تضمين سلامت سياسي جامعه ايرانيان مخالف رژيم در خارج كشور
مقاله اي از نشريه «ياران شيطان»
بررسي وضعيت زندانها، شرايط زندانيان و سرنوشت آنها، از بارزترين دلايل و نشانه ها و مدارك براي رسيدن به تصويري روشن از ارگانهاي اطلاعاتي و جاسوسي و سركوب رژيم آخوندي است. اين بررسي ما را به عْمق و ژرفاي جهنمي ميبرد كه شقاوت و شقاوت پيشه گان در آن حاكم اند و فرماني جْز فرمان مرگ نمي رانند. 
صدها هزار زنداني شكنجه شده و اعدامي و صدها زندان و شكنجه گاه و قتلگاه به وسعت ايران، طي سي و چند سال حاكميت ننگين رژيم خميني، محصول فعاليت همين اْرگانهاي بيرحم جاسوسي و سركوب و كشتار است. 
رژيم آخوندي با كار اطلاعاتي و سركوب بي رحمانه مطلق، توانسته تا امروز جامعه را كنترل كند و مانع اعتراضات اجتماعي بشود. اين امر توسط نيروهاي حامي و وفادار به رژيم يا كساني كه در اين رژيم منافعي داشته و دارند، و به طور خاص افراد و عناصر وابسته به ارگانهاي جاسوسي و سركوب و ترور و خفقان و خائنيني كه به مبارزه و مردم پشت كرده و به خدمت وزارت اطلاعات و همكاري با ماشين سركوب و كارزار شيطان سازي آخوندهاي حاكم عليه اپوزسيون اصلي و خطرناكترين دشمن اين رژيم ضد بشري در آمده اند، صورت مي گيرد و همين ها همراه با تمامي كارگزاران و ارگانها و كساني كه در سركوب و غارت داراييها و دسترنج ملت ايران سهيم بوده و از قِبُل جلادان حاكم سود ميبرند حافظان و مدافعان بقاي اين رژيم پليد هستند. 
گستره فعاليت هاي اين رژيم به بيرون از مرزها و كشورهاي اروپايي كه پناهندگان ايراني در آنها اقامت دارند و ميتوانند نقش مهم و موثري در افشاي جنايات رژيم در داخل كشور داشته باشند و رژيم را به خاطر سياست شكنجه و اعدام و اختناق در داخل كشور تحت فشار قرار دهند، هر زمان كه امكانش را داشته دست به ترور و حذف فيزيكي زده يا دست اندر كار توطئه براي اجراي آن بوده است.
اما علاوه بر آن براي ساكت كردن مخالفين و به خصوص محيط و مناسبات جامعه ايرانيان خارج كشور را هدف گرفته تا يا آنها را به سكوت و بي عملي در قبال سرنوشت خود و مردم و ميهن خود وادارد، و يا با تزريق ترس و نگراني از جنايت هاي رژيم، آنها را خنثي كرده و بقاي رژيم منحوسش و زندان و شكنجه و اعدام و و غارت و چپاول و ويراني ايران را تداوم بخشد. بويژه با به كارگيري انواع فشارها و استفاده از ابزارها و اهرمهاي مختلف، اعم از روابط و عواطف خانوادگي يا گروكشي اموال و داراييها و استفاده از هر نوع تهديد و تطميع، به خصوص به منظور ممانعت يا دور كردن ايرانيان و پناهندگان از حمايت و فعاليت در رابطه اپوزسيون و دشمن اصلي رژيم يعني مجاهدين و مقاومت ايران، از هيچ تلاش و هيچ هزينه اي فروگذار نكرده است. 
ماموران و مزدوران وزارت اطلاعات با شناسايي فعالين در داخل كشور آنها را دستگير و زنداني و شكنجه مي كنند و در برابر مرگي به فجيع ترين شكل و تسليم به ننگين ترين صورت ممكن كه جلادان تعيين مي كنند، قرار ميدهند. 
قتل هاي فجيع ستار بهشتي و كرامت الله زارعيان زير شكنجه تا حد مرگ و ... جناياتي است كه محصول اين رژيم و ايدئولوژي آن و نظام سركوبگر اطلاعاتي و امنيتي آن است. جلادان صحنه هاي اين جنايات فقط بازوان اجرايي اين نظام پلشت قرون وسطايي اند. 
در آخرين نمونه از اين جنايات صدور حكم اعدام دو جوان كه قربانيان همين نظام ضد تاريخي هستند را مي بينيم كه فقط 40 روز بعد از دستگيري در حاليك اتهامشان سرقت معادل 35 يورو با تهديد با اسلحه سرد است و بيان علت ارتكابشان به اين سرقت حتي شاكيان پرونده را به مخالفت با اعدامشان واميدارد در ملا عام بر سر چوبه دار ميروند. 
آنها در نظامي كه از بيت رهبري اش تا همه مقامات ريز و درشت دولت و مجلس و قوه قصائيه اش دست اندر كار دزديهاي ميلياردي هستند و البته فقط تعداد بسيار محدودي از آنها در دستگاه قضاييه رژيم پرونده دارند. بقيه يعني اكثريت قريب به اتفاق آنها نه تنها با هيچ پيگرد و مجازات و حتي بازگرداندن دزديشان مواجه نيستند، بلكه دستشان از ادامه غارت و چپاول و برخورداري از موقعيت و مقامهايشان نيز كوتاه نميشود. حتي گاه در صورت برملا شدن فضاحت آنها و ناگزير شدن سردمداران رژيم به اقدامي در اين رابطه، آنها را محترمانه جابه جا كرده و چه بسا به پست و مقام بالاتر و نان و آبدارتري گماشته است. 
اين در حالي است كه در مورد جوانان محروم و به پا خاسته يا قربانيان نظام سراسر ظلم و ستم آخوندي ، اعتراف گيري دروغين زير شكنجه و بعد محكوم كردن زنداني به اعدام و حبس به اتهام همان اعترافات اجباري و صدور فرمان مرگ و قتل انسانها بي هيچ ترحمي در اين رژيم خون و جهل و جنون، روشي جاري براي سركوب و ارعاب جامعه و نسل معترض است. اما با اين همه زندانيان بسياري به ننگ همكاري با جلادان تن نميدهند. 
در ميان زندانيان هركس كه به كوچكترين ارتباط يا طرفداري از مجاهدين متهم باشد، مهر محارب ميخورد و رژيم آنها را اعدام يا زجركش مي كند. محسن دگمه چي نمونه اي از اين زندانيان مجاهد است كه توسط جلادان زجركش شد. غلامرضا خسروي به جرم كمك به تلويزيون سيماي آزادي حكم اعدام مي گيرد و هر روز تهديد اجراي اين حكم ضد بشري در مورد او وجود دارد. علي صارمي و جعفر كاظمي به جرم هواداري و ديدار خانوادگي از اشرف اعدام مي شوند. 
اما در اين ميان كسي كه با پشت كردن به مجاهدين و تسليم شدن به رژيم به همكاري با گشتاپوي آن تن ميدهد و در خدمت كارزار شيطان سازي وزارت اطلاعات عليه مجاهدين در ميايد، در اندك مدتي با پاسپورت جمهوري اسلامي به اروپا اعزام مي شود و ناگهان «جداشده»،«منتقد»! و زنداني مجاهدين از آب در مي آيد! كه با يك عمليات «جيمز باندي» توانسته خودش را از دست رژيم رها كرده و به اروپا برساند! 
اما از بد حادثه عليرغم همه تمهيدات صادر كننده اش به فرنگ، دم خروس اززير قباي ملا و بچه ملا بيرون مي افتد كه تمام فعاليت هايش تحت كنترل و هدايت وزارت اطلاعات و ماموران اين وزارتخانه در سفارتهاي رژيم قرار دارد و به يمن افشاگري هاي مقاومت لو ميرود كه همه امور استقراري و مسائل پناهندگي اش توسط كهنه ماموراني مثل«جهانگيرشادانلو»، «محمد حسين سبحاني»، «مسعود خدابنده» و با مشاورت و نامه نگاريهاي حمايت آميز «ابوالحسن بني صدر» براي معرفي آنها به عنوان مخالف رژيم و پناهجو، حل و فصل مي شود. 
آنگاه وزارت اطلاعات هم در اسرع وقت براي اين به اصطلاح مخالفين رژيم كه خودش به خارجه اعزام كرده، سايت و وبلاگ و انجمن و ... راه مي اندازد و همه هزينه هاي انواع انتشارات و نمايشات فرمايشي اين مزدوران را تامين ميكند. 
نمايشاتي كه هراز گاه با شركت يك دوجين از همين مزدوران پيشاني سياه كه آنها را از كشورهاي مختلف اروپا جمع آوري و به فرانسه منتقل مي كند تا تحت عناوين مْضحك كنفرانس و سمينار و ... آنهم غالبا بصورت مخفي ، آنها در كنار هم عكسي بگيرند ويا مهمان برنامه هاي صوتي و تصويري اينترنتي اجاره شده توسط گشتاپوي آخوندي بشوند و اراجيف هزار بار تكرار شده وزارت اطلاعات عليه مجاهدين را يكبار ديگر نشخوار كنند و در ازاي آن دستمزد و پاداش و مزاياي سفر و خارج از مركز بگيرند. 
اعزام اين خائنين و ماموران رنگ شده وزارت اطلاعات به خارج از ايران به اين دليل است كه پس از آنكه در داخل آنها را در خفا يا علن در انجمنهاي نجاست و قابيليان و ... به مصرف رساند و دوران مصرفشان در داخل به سر آمد، پس از گذراندن دوره هاي آموزشي براي اجراي ماموريتهاي جديد البته با نقاب اپوزسيون، آنها را به خارج كشور مي فرستد. 
در خارج از ايران اگرچه تمركز وزارت اطلاعات روي اصلي ترين مخالف رژيم است اما تمام جامعه ايرانيان را در برميگيرد. گشتاپوي آخوندي علاوه بر تبليغات دروغ و كارزار شيطان سازي عليه مجاهدين همه شيوه ها و اهرمهاي فشار و تهديد و تطميع رژيم براي مايوس كردن جامعه ايرانيان و پناهندگان سياسي از مبارزه واقعي در راستاي سرنگوني رژيم و قبل از هرچيز و مهمتر از هرچيز، ممانعت از ارتباط و حمايت و فعاليت در ارتباط با نيروي اصلي سرنگوني رژيم يعني مجاهدين و مقاومت ايران را به كار مي گيرد تا به دنبال آن ايرانيان و پناهندگاني كه در مخالفت با رژيم ايران را ترك كرده اند، به لحاظ سياسي پاسيو و در قدم بعد با ريختن قبح ارتباط و تماس با سفارتها و ارگانهاي رژيم و ترويج و تبليغ رفتن به ايران تحت حاكميت آخوندها و سرانجام با به دام انداختن آنها به اشكال گوناگون آنها را به جبهه و در خدمت خود در بياورد. به اين دليل شناسايي و افشاي فعاليت هاي رژيم و ماموران و مزدورانش يك ضرورت و يك وظيفه ملي و ميهني براي هر ايراني است. 
امروز ديگر هيچ كس در ضد ايراني و ضد انساني بودن اين رژيم ترديدي ندارد و از همين رو است كه خود وزارت اطلاعات ماموران اعزاميش به خارج كشور را با نقاب اپوزسيون و فعال حقوق بشر مامور پيشبرد اهداف و برنامه هايش كرده است زيرا به خوبي ميداند كه در هيات مامور رسمي وزارت اطلاعات يا در لباس پاسداري در خارج كشور هيچگاه نمي تواند كارزار شيطان سازيش عليه مجاهدين و مقاومت ايران را پيش ببرد يا دگر توطئه ها و دامگذاريهايش عليه ايرانيان و پناهندگان براي خنثي كردن و به خدمت در آوردن آنها را به اجرا بگذارد. از اين رو افشاي مزدوران اعزامي رژيم كه با ژست مخالفت با رژيم در فرنگ، ماموريتهاي محوله از جانب گشتاپوي آخوندي را پيش مي برند، براي سالم سازي محيط و ملا جامعه ايرانيان به خصوص پناهندگان سياسي بسيار ضروري است. 
توضيح: در زمان نگارش اين مقاله غلامرضا خسروي هنوز زير حكم اعدام بود اما بعدا رژيم حكم اعدام وي را اجرا كرد و او را به شهادت رساند.