انجمن نجات ايران
![]() |
علیاکبر راستگو مأمور برونمرزی اطلاعات رژيم در آلمان |
علیاکبر راستگو مأمور برونمرزی اطلاعات رژيم در آلمان
علياكبر راستگو، يكي از مأمورين گشتاپوي آخوندي در آلمان است كه به همراه ديگر مأموران وزارت اطلاعات از آلمان تا امريكا و از فرانسه تا عراق براي اجراي مأموريت اعزام میشود.
ارگان موسوم به «مركز اسناد انقلاب اسلامي رژيم»، رژيم جهل و جنايت مبلغ و منتشرکننده كتاب اين مزدور نيز میباشد.
مأموريت محوري راستگو، شركت در توطئههای مختلف رژيم عليه مجاهدين میباشد كه بهمنظور تدارك و آمادهسازی توطئه و كشتار ساكنان اشرف بفرمودة وزارت اطلاعات و در هماهنگي با نيروي تروريستي قدس از هیچ رذالتي كوتاهي نمیکند.
مجله اشپيگل در تاريخ 24 تير 87 برابر با 14 ژوئيه 2008 از دستگيري دو جاسوس رژيم به نامهای علیاکبر راستگو و مهدي خوشحال خبر داد. اين دو نفر با هويت آلماني به عراق رفته بودند كه بعد از دو هفته آزاد شدند. آنها با مداخله جويي و اعمال فشار رژيم به دولت عراق آزاد شدند. اشپيگل نوشت كه پشت پرده مسافرت آنها به بغداد نامعلوم است. اشپيگل اضافه كرد:» علي. ر (علیاکبر راستگو) عضو فعال انجمن آوا است كه در كلن دفتر دارد و با مجاهدين خلق سازمان اسلامگرای چپ مبارزه میکند».

وي، با يك تأخير ششساله به اين موضوع اعتراف كرده و گفت: «من آن موقع در موضع مدير آوا به درخواست خانوادههایی كه در جلوي اشرف بودند رفتم عراق كه رپرتاژي در اين رابطه تهيه بكنم و چندين مصاحبه با روزنامههای بغداد داشتم. ... چندين عكس هم در خود شهر بغداد من گرفتم در میدانهای مختلف از خودم. دریکی از اين عکسبرداریهای يك سرباز عراقي مراجعه كرد و گفت چكار داريد میکنید؟ ما گفتيم داريم عكس میگیریم. گفت شما كي هستيد؟ ما پاسپورتمان را نشان داديم. گفت میدانید كه عکسبرداری ممنوع است... اين سرباز بقول معروف خيلي چيز كرد گفت من از شما اجازه اصلاْ بغداد اجازه اصلاْ اجازه عکسبرداری نداريد اينجا محيط نظامي هست.
بههرحال گفت شما به چيز منتقل بشويد، به كلانتري بقول معروف منتقل بشويد تا ببينيم جريان چي هست؟ كه به كلانتري منتقل شديم همانا، اسم مجاهدين آمدن همانا و پنج هفته بقول معروف در اختيار اینها بوديم». (تلويزيون اجاره يي وزارت اطلاعات موسوم به «مردم» 14 شهريور 1393)
نامهنگاری و تومار به قاتلان عراقي، براي توجيه و زمینهسازی كشتار
بعد از قتلعام 10 شهريور 1392، جادهصافکنها و دستياران دژخيم، همانها كه قتلعام اشرف، اين جنايت بزرگ عليه بشريت را زمینهسازی كرده بودند، به ليسيدن خون از دستهای جلاد و پاك كردن خنجر او پرداختند.
در 26 اسفند 1392 پردهها بهطور كامل كنار میرود و مستخدمان اطلاعات ولایتفقیه نقاب از چهره برمیدارند. روزنامه حكومتي الصباح الجديد (17 مارس 2014) نامه سرگشادهيي را با اسامي دهها تن از افراد مجعول الهويه و گماشتهها و بچه جلادان گشتاپوي آخوندي را تحت عنوان «جداشدگان سازمان مجاهدين خلق ايران» خطاب به نوري مالكي منتشر میکند. آنان در ابتداي همين نامه خطاب به مالكي تحت عنوان عالیجناب آقاي نوري مالكي رئیسالوزرای عراق، «نهايت سپاسگزاري و تشكر عميق» را به عمل میآورند و ضمن تلاش براي روش هميشگي آخوندها يعني جدا كردن سر از بدنه اینطور مینویسند: «ما میخواهیم که با هماهنگي و همکاري يونامي و نهادهاي ذیربط سازمان ملل متحد و سفارتخانههای کشورهاي اروپايي و آمريکا در جهت جداسازی افراد و بدنه پايين سازمان در کمپ مذکور از رأس و رهبري تشکيلات مخوف آن و اعلام انحلال اين رهبري و تشکيلات و خودداري از به رسميت شناختن و مذاکره با آن تحت پوش دروغين و موهوم نمايندگان ساکنان ليبرتي، تلاش لازم مبذول گردد...، ما جداشدگان از سازمان مجاهدين خلق نيز آمادهایم در اين راستا تمام تجارب خودمان را در اختيار دولت عراق و سازمان ملل و کميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد قرار بدهيم»
هرکدام از امضاکنندگان، پيشينة سالها مزدوري و خوشخدمتی براي جلادان و شكنجه گران در داخل و خارج ايران را در كارنامه خوددارند و بسياري از آنها در شكنجه رواني 677 روزه ساكنان اشرف با 320 بلندگو، يا در طراحي حملات به اشرف و ليبرتي شركت داشتهاند.
اما اين تلاشها بهجایی نرسيد و سرعت تحولات و سقوط شتابان مالكي چنان بود كه به رژيم امكان نداد خوابهای پنبهدانهيي را كه براي مجاهدين ديده بود، تعبير شود.
علياكبر راستگو، يكي از مأمورين گشتاپوي آخوندي در آلمان است كه به همراه ديگر مأموران وزارت اطلاعات از آلمان تا امريكا و از فرانسه تا عراق براي اجراي مأموريت اعزام میشود.
ارگان موسوم به «مركز اسناد انقلاب اسلامي رژيم»، رژيم جهل و جنايت مبلغ و منتشرکننده كتاب اين مزدور نيز میباشد.
مجله اشپيگل در تاريخ 24 تير 87 برابر با 14 ژوئيه 2008 از دستگيري دو جاسوس رژيم به نامهای علیاکبر راستگو و مهدي خوشحال خبر داد. اين دو نفر با هويت آلماني به عراق رفته بودند كه بعد از دو هفته آزاد شدند. آنها با مداخله جويي و اعمال فشار رژيم به دولت عراق آزاد شدند. اشپيگل نوشت كه پشت پرده مسافرت آنها به بغداد نامعلوم است. اشپيگل اضافه كرد:» علي. ر (علیاکبر راستگو) عضو فعال انجمن آوا است كه در كلن دفتر دارد و با مجاهدين خلق سازمان اسلامگرای چپ مبارزه میکند».

بههرحال گفت شما به چيز منتقل بشويد، به كلانتري بقول معروف منتقل بشويد تا ببينيم جريان چي هست؟ كه به كلانتري منتقل شديم همانا، اسم مجاهدين آمدن همانا و پنج هفته بقول معروف در اختيار اینها بوديم». (تلويزيون اجاره يي وزارت اطلاعات موسوم به «مردم» 14 شهريور 1393)
نامهنگاری و تومار به قاتلان عراقي، براي توجيه و زمینهسازی كشتار
بعد از قتلعام 10 شهريور 1392، جادهصافکنها و دستياران دژخيم، همانها كه قتلعام اشرف، اين جنايت بزرگ عليه بشريت را زمینهسازی كرده بودند، به ليسيدن خون از دستهای جلاد و پاك كردن خنجر او پرداختند.
در 26 اسفند 1392 پردهها بهطور كامل كنار میرود و مستخدمان اطلاعات ولایتفقیه نقاب از چهره برمیدارند. روزنامه حكومتي الصباح الجديد (17 مارس 2014) نامه سرگشادهيي را با اسامي دهها تن از افراد مجعول الهويه و گماشتهها و بچه جلادان گشتاپوي آخوندي را تحت عنوان «جداشدگان سازمان مجاهدين خلق ايران» خطاب به نوري مالكي منتشر میکند. آنان در ابتداي همين نامه خطاب به مالكي تحت عنوان عالیجناب آقاي نوري مالكي رئیسالوزرای عراق، «نهايت سپاسگزاري و تشكر عميق» را به عمل میآورند و ضمن تلاش براي روش هميشگي آخوندها يعني جدا كردن سر از بدنه اینطور مینویسند: «ما میخواهیم که با هماهنگي و همکاري يونامي و نهادهاي ذیربط سازمان ملل متحد و سفارتخانههای کشورهاي اروپايي و آمريکا در جهت جداسازی افراد و بدنه پايين سازمان در کمپ مذکور از رأس و رهبري تشکيلات مخوف آن و اعلام انحلال اين رهبري و تشکيلات و خودداري از به رسميت شناختن و مذاکره با آن تحت پوش دروغين و موهوم نمايندگان ساکنان ليبرتي، تلاش لازم مبذول گردد...، ما جداشدگان از سازمان مجاهدين خلق نيز آمادهایم در اين راستا تمام تجارب خودمان را در اختيار دولت عراق و سازمان ملل و کميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد قرار بدهيم»
هرکدام از امضاکنندگان، پيشينة سالها مزدوري و خوشخدمتی براي جلادان و شكنجه گران در داخل و خارج ايران را در كارنامه خوددارند و بسياري از آنها در شكنجه رواني 677 روزه ساكنان اشرف با 320 بلندگو، يا در طراحي حملات به اشرف و ليبرتي شركت داشتهاند.
اما اين تلاشها بهجایی نرسيد و سرعت تحولات و سقوط شتابان مالكي چنان بود كه به رژيم امكان نداد خوابهای پنبهدانهيي را كه براي مجاهدين ديده بود، تعبير شود.