ژنو؛ پایتخت اروپایی مللمتحد است. شهر نهادهای عالی حقوقبشر و پناهندگی، شهری که مهمترین معاهدات بشر دوستانه به نام آن ثبت شده است.
برای مردم و مقاومت ایران اما، ژنو یادآور شهید بزرگ حقوقبشر، دکتر کاظم رجوی است که در چند کیلومتری مقر مللمتحد توسط تروریستهای اعزامی خامنهای و رفسنجانی خونش به زمین ریخته شد.

24آوریل سالروز ترور پروفسور کاظم رجوی، سمبل دفاع از حقوقبشر و نخستین نماینده ایران در مقر اروپایی مللمتحد پس از انقلاب1979 است. دکتر کاظم نقش فعالی را در ژنو در سازمان ملل ایفا کرد و بهدلیل ماهیت جنایتکارانه و تروریستی رژیم ایران از نمایندگی دیکتاتوری آخوندی در سازمان ملل استعفا داد. 
دکتر کاظم رجوی، استاد حقوق در ژنو و مبارز نامدار حقوقبشر در دو دیکتاتوری شاه و شیخ، روز 4اردیبهشت سال1369 توسط یک تیم ویژه از دیپلومات تروریستهای رژیم در ژنو، مقر اروپایی ملل متحد، بهخاطر مبارزاتش در افشای جنایات ضدبشری رژیم که به صدور اولین قطعنامههای مللمتحد در کمیسیون حقوقبشر و مجمع عمومی سازمان ملل در محکومیت دیکتاتوری آخوندی منجر شد، هدف رگبار گلولهها قرار گرفت و بهشهادت رسید.
دکتر کاظم رجوی چنانکه گفته بود تاریخ حقوقبشر را با خون خود نوشت و پیکر پاکش در وادی السلام در کربلا در کنار جاودانه فروغها و در خاک پای سیدالشهدا حسین علیهالسلام به خاک سپرده شده است.

سالها پیشتر، وقتی که دکتر کاظم در ژنو استاد دانشگاه بود، درست در روز اول مهر 1350 نامهیی به دستش رسید. در آن نامه نوشته شده بود که دیکتاتوری شاه، برادرش مسعود را دستگیر کرده است. این خبر آتشی به جانش انداخت و زندگیش را دگرگون کرد. 
فعالیت دامنهدار او برای نجات جان مسعود شروع شد. بخشهایی از آن کار و تلاش فشرده را دکتر کاظم در کتاب دستنویسش تحریر کرده که حقیقتاً اعجاب آور است. او غیرممکنها را ممکن کرد. تلاشهای بیوقفه و بسیج بینالمللی دکترکاظم نهایتاً منجر به لغو حکم اعدام مسعود رجوی از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زمان شاه و تبدیل آن به حبس ابد شد.
یکی از دوستان دکتر کاظم در آن پیکار سخت، بزرگ زن سوئیسی خانم ماری لوئیز دومویید فقید بود. وی در آن زمان رئیس کمیته سوئیسی دفاع از زندانیان سیاسی بود. این زن والامقام هیچگاه مسعود رجوی را ندیده بود و تا آخر عمر هم ندید. اما هفت سال برای آزادی مسعود رجوی (رهبر مقاومت ایران) از حکم اعدام در زمان دیکتاتوری شاه جنگید. یک بار که از سکوت حاکم درباره دیکتاتوری شاه به خشم آمده، به وزیر خارجه وقت سوئیس نوشته بود: «دیوار سکوت، دیواری است که ما آن را هرگز نمیپذیریم». و پرسیده بود که «تا کی برای فروش مقادیری اسلحه به رژیمهای دیکتاتوری میپذیریم که شرافت خود را واگذار کنیم؟».
همچنین پروفسور ژان زیگلر که دوست نزدیک، همفکر کاظم رجوی و همچنین حامی بزرگ اشرفیهاست. و آقای کریستین گروبه که بهدرخواست دکترکاظم، شجاعانه وکالت مسعود را قبول کرد، به تهران رفت و در دادگاه نظامی شاه که مسعود رجوی را محاکمه میکردند، شرکت نمود.
در اینجا رشته کلام را به دکتر کاظم میسپریم وی در کتاب خود چنین نوشته است: «عصر روز28بهمن1350 آقای کریستیان گروبه از تهران بازگشت. او در فرودگاه مصاحبه مطبوعاتی افشاگرانهیی علیه دادگاههای نظامی ایران نمود و از همانجا مستقیماً به منزل من آمد و نامههایی را که مسعود به وی داده بود به من داد و تأکید نمود که در دادگاه به مسعود گفته است «چرا اینقدر سعی میکند همه اتهامها را خودش به گردن بگیرد؟» و مسعود به او جواب داده بود: «من میدانم که مرا اعدام خواهند کرد پس بگذار از جرم دیگران کاسته شود».
آقای گروبه گفت: «مسعود و سه نفر دیگر که دادستان برای آنها حکم اعدام تقاضا کرد، سعی داشتند کلیه اتهامها را به گردن بگیرند. گویی در این زمینه مسابقه گذاشته بودند. اما مسعود بیش از دیگران موفق بود».
بعد از شنیدن حکم اعدام مسعود رجوی توسط بیدادگاه شاه و قطعیت آن، دکتر کاظم در مصاحبه با تلویزیون سراسری سوئیس گفت: «امروز 10روز است که محکومیت به اعدام برادرم برای بار دوم تأیید و قطعیت یافته است. ده روز است که وقتی زنگ در به صدا درمیآید، وقتی تلفن زنگ میزند، یا کسی بسادگی میپرسد آیا اطلاع داری؟ دلم فرو میریزد. زیرا فکر میکنم که خبر بد، خبر اعدام، خبر تیرباران، و بالاخره خبر سرنوشت را آوردهاند. دلم بهکار نمیچسبد، زندگی و زیبائیهایش را فراموش کردهام. ای کاش مرا میگرفتند و به جای برادر جوانم زندانی میکردند. حالا ببینید شکنجه روانی پدر و مادر سالخوردهام چه اندازه است؟» 
دکتر کاظم در ادامه این مصاحبه، خطاب به مردم سوئیس میگوید: «حالا مشخصاً از شما بیننده محترمی که این خوشبختی را داشتهاید که چنین اضطرابهایی را نشناسید. تقاضا میکنم بیکار ننشینید و فکر نکنید ایران آن سر دنیاست و به من مربوط نیست. نه! به شما مربوط است؛ چرا که قیام برای آزادی دیگران، از ویژگیهای مردم آزاده است».
تمام مسأله همین است که آن روز پرفسور کاظم رجوی درد را دریافت و آن را فریاد کرد: قیام برای آزادی دیگران. این فریاد دکتر کاظم گویی پژواک فریاد اشرفنشانها در این زمان برای دفاع از مجاهدان آزادی در کمپ لیبرتی و برای دفاع از زندانیان سیاسی و زیر شکنجه و در انتظار اعدام در سراسر ایران است.

هر سال حامیان مقاومت ایران، برای ادای احترام به شهید بزرگ حقوقبشر، در محل شهادت او بهدست دیپلومات تروریستهای رژیم آخوندی در کوپه، در حومه ژنو حضور مییابند و با نثار گل بر شهادتگاه این شهید گرانقدر مقاومت ایران، یاد او را گرامی میدارند و وجدان انسانها را به بیداری فرا میخوانند. در این روز آنان با دکتر کاظم تجدید پیمان میکنند که راه او که همواره فعالانه برای دفاع از حقوق مقاومت ایران در همه صحنهها حضور داشت، را تا احقاق حقوق همه مجاهدان قهرمان در زندان لیبرتی و برای دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و مردم ایران، و تا سرنگونی رژیم ولایتفقیه و رسیدن روز آزادی مردم ایران ادامه دهند. 
تمام حرف دکتر کاظم که جانش را فدای آن کرد این است که ما و ملتمان یک ایران دموکراتیک میخواهیم؛ یک جمهوری بر اساس جدایی دین و دولت و برابری زن و مرد، یک ایران بدون اعدام و شکنجه و یک ایران غیراتمی. پس باز هم به نام آزادی و بهنام حقوقبشر و بهنام تمام شهدای مردم ایران، شعلههای نبرد و پیکار را فروزانتر میکنیم؛ تا روزی که ایران گلستان آزادی و عدالت شود، و تا روزی که ملت اسیر و در زنجیر، به آزادی و خوشبختی دست یابد. آری، بیتردید، مبارزه و نبرد و قیام ملت ایران و فرزندان دلیر مجاهد و مبارز آن، بر دیکتاتوری آخوندی پیروز خواهد شد.

درود بر کاظم رجوی که با فدای خون پاک خودش مسیر این پیروزی را نشانه گذاری کرد.