۱۳۹۴ اردیبهشت ۷, دوشنبه

انجمن نجات ايران .تظاهرات معلمان طليعه «چالش بزرگ» - محسن معصومي

تظاهرات معلمان طليعه «چالش بزرگ» - محسن معصومي 


بعد از اينكه خليفه ارتجاع در شروع سال جديد در مشهد تصميم خودش مبني بر پاسخگويي به جنبش هاي توده اي و خشمِ انفجاريِ اقشار مختلف مردم با مشت آهنين توسط دستگاه سركوبش را لو داد، خيزش معلمان و فرهنگيان به جان آمده،  از يكسو نشاندهندة شدت شكاف بين اين نظام ضد مردمي و اقشار مختلف خلق و از سوي ديگر، بيرون رفتن مهار سركوب از دست گشتاپوي آخوندي است.
دستگاه جاسوسي آخوندي كه نظام خود را گرفتار بحران هاي بي سابقه اي چون جامعة در حال انفجار، سوءظن بين المللي، انزواي منطقه اي و مشكلات لاينحل اقتصادي مي بيند، از پيوند جنبش هاي اعتراضي و به خصوص جنبش معلمين آزاده با مقاومت سازمان يافته مردم ايران هراسان شده است. براي خنثي كردن اين تهديد به تلاشهاي مذبوحانه روي آورده و در همين رابطه يكي از سايتهاي وزارتي به عقده گشايي عليه مجاهدين پرداخته و مي نويسد:
«... وقت آن است در کنار ... حقوق بشر... و ... زندانيان سياسي و تجمعات معلمين و ساير بهانه هاي ريز و درشت راهي ديگر براي زيستن در شکافها بيابند... (مجاهدين) مجددا با بزرگنمايي اخبار ريز و درشت با نام کسبه و بازاري و معلمين در ايران مي خواهند از اين نمد براي خود کلاهي بدوزند...», غافل از اينكه نفس انجام همين اعتراضات و خواسته ها، زيرگوش وزارت جاسوسي رژيم, آنهم زمانيكه در آماده باش كامل نسبت به آن قرار داشت, يك گواهي بزرگ بر صحت خطوط و مشي مبارزاتي مقاومت ايران است. حقيقتي كه با اثبات خود در عمل، فرهنگيان آزاده را هم در پراتيك اجتماعي به اين سمت واداشت تا هيمنه و رعبي را كه حكومت سفاك مي خواهد با اعدامها بر جامعه مستولي كند، به چالش بكشند و در گامي فراتر از اعتراضات صنفي و مقدماتي، خواهان آزادي ياران زنداني خود شوند. در برابر چنين خواست عادلانه, البته كه رژيم ددمنش آخوندي پاسخي جز سركوب بيشتر و زنداني كردن آنان نداده و نخواهد داد.
اعتراف رژيم آخوندي به اينكه چنين حركاتي «اجتماع و تباني به قصد برهم زدن امنيت (نظام)» و تلاشي براي «تبليغ عليه نظام» است، تميز دهنده خطوط سياسي دوستان و دشمنان مردم ايران است، در يك طرف رژيمي است «در تعارض با تمامي مردم ايران» كه سرمايه هاي ميهن را در تنور يك قدرت پرستي مفرط و رؤياي رسيدن به بمب اتمي ريخته و البته بايد كه قوت لايموت را از سفرة معلمان آزاده هم بدزدد و جواب اعتراضات و خواست هايشان را با سركوب و دستگيري بدهد و از طرف ديگر مجاهديني كه با «آرمان فداي حداكثر» در برابر اين نظام پليد به قيام برخاسته اند, بايد كه براي احقاق حقوق اقشار خلق شان، تكيه گاههاي اصلي اين رژيم ضد مردمي را هدف قرار داده, تبديل به آواري بر سر خودش سازند. اين تلاشهاي ميهني، وارد كردن رژيم در يك گرداب استراتژيكي خلاصي ناپذير و بالاترين چترحمايتي و بيشترين پشتيباني از مقاومت توده هائيست كه در چهار دهة گذشته در نظام آخوندي پاسخي جز «سرب مذاب» دريافت نكرده اند.
بي جهت نيست كه تنگناي اتمي كه مقاومت ايران، رژيم را در آن گرفتار ساخته، زمينة بروز چنين خواستهاي مشروعي را فراهم كرده است. ميداني كه معلمان آزاده و ساير اقشار بايد از آن بالاترين بهره را برده، در برابر رژيم فاسد و دزد آخوندي صداي اعتراض و سرنگوني بلند كنند. خليفه ارتجاع پيشاپيش چنين وضعي را در مخمصة مذاكرات لوزان, بو كشيده و ترس و وحشت خود را بروز داده بود: «...ميخواهند اين امنيت را به دست مردم از بين ببرند، مردم رو وادار كنند به برهم زدن امنيت و حركات اعتراضي در كشور، شروع كنند، دارند تحريك ميكنند، دارند كار ميكنند، دارند برنامه ريزي ميكنند، كاريست كه با جديت و با شدت به دنبال آن هستند ... آن يك شرايط مهم است اين يك چالش بزرگ است...»

فرهنگيان ايران كه از پيشتازان جنبش هاي گذشته ايران هم بوده اند, اين بار نيز با الهام از مقاومت سازمانيافته, حاكميت ضدمردمي خامنه اي را به چالش مي كشند. اين «چالش بزرگ» همان دام و تنگنايي است كه هيچ راه برون رفتي از آن براي خليفه ارتجاع متصور نيست.