جاسوس گشتاپوي آخوندي؛ مهرداد تقي پور با نام وزارتي «حسيني» |
وظيفة مبرم
بديهي است که افشاي مزدوراني که خود را به بدنامترين ارگان كشتار و شکنجه و ترور آخوندي فروخته اند، وظيفه مبرم و افتخار هر ايراني آزاده در خارج كشور است که مخالف رژيم ضدبشريست و با آن مرزبندي دارد.
اتحاديه اروپا در مصوبه ۲۹ آوريل ۱۹۹۷ خود, ورود و اقامت مأموران اطلاعات رژيم ايران به کشورهاي عضو اتحاديه اروپا را ممنوع کرده است. بنابراين برکشورهاي اروپايي است که بيش از اين به گشتاپوي آخوندها وعوامل صادراتي آن دست باز ندهند و جاسوسان و مزدوران اطلاعات بدنام فاشيسم ديني را دستگير و اخراج نمايند.
اغلب كساني كه بدلايل مختلف از جمله احضار، بازداشت، دستگيري، بازجويي و شكنجه، گذرشان به وزارت اطلاعات و ارگانهاي پوششي و مرتبط با آن افتاده باشد، مي دانند، كه بازجويان و شكنجه گران و جنايتكاران براي پنهان كردن هويتشان و ممانعت از شناسايي توسط مردم و گريز از عقوبتِ اعمالِ پليد و ضدانسانيشان، نامهاي مستعار «محمدي»، «علوي»، «حسيني»، «صابري»، «مرادي» و ... را بر ميگزينند. گشتاپوي آخوندي بر همين سياق، چنين پنهان كاري را در مورد مأموران شعبه هاي مختلف وزارت اطلاعات انجام ميدهد.
مهرداد تقي پور يكي از همين نمونه هاست كه براي پنهان ماندن هويت واقعي او به خاطر فعاليتهاي جاسوسي و اطلاعاتي و سركوبگرانه؛ وزارت اطلاعات او را «حسيني» مينامد. وي از مستخدمين وزارت بدنام اطلاعات است كه به جاسوسي و شكنجة رواني هواداران و خانواده هاي مجاهدين در استان تهران مشغول است.
جمع آوري اطلاعات و شناسايي هواداران مجاهدين، متوقف كردن فعاليتهاي آنان با گزارش به وزارت سركوب و جنايت، پخش اطلاعات و تبليغات دروغ و شيطان سازي از مجاهدين، از بين بردن اعتماد نسبت به مجاهدين، نفوذ در درون هواداران آنها و وادار كردن خانواده ها و هواداران به همكاري با وزارت اطلاعات با توسل به تهديد و ارعاب و دستگيري و زندان؛ بخشي از اقدامات كثيف و رذيلانة نامبرده در خدمت به فاشيسم مذهبي است.
يكي از وظايف اطلاعات آخوندي و مستخدمين مزبور، جاسوسي در ملاء اجتماعي و خانوادگي براي كشف فعاليت هاي رزمندگان و يگانهاي ارتش آزاديبخش در داخل كشورِ اشغال شده است. اين يك شيوه شناخته شده رژيم آخوندي است كه مأموران رسمي و پادوها و جاسوسان محلي اش كه معمولا از پوشش «اعضاي سابق مجاهدين» استفاده ميكنند، عمليات جاسوسي، شناسايي و جمع آوري اطلاعات كه منجر به دستگيري و زندان و شكنجه و اعدام هواداران ميشود را به اجرا در ميآورند. تاكنون شمار زيادي از خانواده ها و هواداران مجاهدين به جرم ارتباط با سازمان يا كمك مالي به سيماي آزادي و فعاليت هاي سياسي - تبليغاتي عليه ديكتاتوري مطلقة ولايت فقيه و در حمايت از مجاهدين و مقاومت ايران دستگير و به حبس هاي طولاني محكوم شده و يا هم اكنون در سياه چالهاي رژيم بسر ميبرند. شماري از آنان همچون مجاهدان قهرمان علي صارمي، جعفر كاظمي، محمدعلي حاج آقايي و ... تاكنون اعدام شده اند.
شمه يي از فعاليتها و اقدامات وي در خدمت به رژيم آخوندي بشرح زير است:
قتل عام اشرف
قتل عام سبعانه اشرف، قساوت و بيرحمی فاشيسم دينی حاکم بر ايران و دست نشاندگانش در عراق را به نمايش گذاشت. تمامي ارگانهاي سركوب و كشتار و مهره ها و خرمهره هاي ريز و درشت ولي فقيه طلسم شكسته، بعد ازشبيخون بزدلانه به اشرف، با دروغ و دغل و دود و دم زياد، سعي كردند كه آن را يك عمليات «پيچيده و بزرگ» و يك «ضربه كمر شكن»؟! به مجاهدين جلوه دهند. آنها براي پوشاندن اين شبيخون بزدلانه، آنرا در رديف «فروغ جاويدان» و حتي فراتر از «فروغ جاويدان» با تأثيرات گستردة راهبردي براي رژيم و حتي كل منطقه تبليغ كردند. و از تعبير خواب هاي پنبه دانه يي آخوندها، يعني «تمام شدن كار مجاهدين» خبر دادند! اما وقتي بادكنك قدرت نمايي آخوندها تركيد و مجاهدين توطئه دشمن را روي سر خودش خراب كردند و جهان را عليه خامنه اي و پسر خوانده اش در عراق شوراندند، وزارت اطلاعات همه مأموران و عوامل خود را به صحنه آورد كه ضمن ابراز تأئيد جنايت 10شهريور، اين جنايت را به گردن مجاهدين بياندازند. در همين رابطه جاسوس، مهرداد تقي پور نيز مينويسد:
«سازمان مجاهدين به بهانه باصطلاح حفظ اموالش در اشرف، 100 نفر را آنجا نگه داشته بود، که در نهايت به شکل کاملا مرموزي و در صحنه هاي مبهم درگيري هاي ايجاد شده، 52 نفر از انها را به کشتن داد» (نجات رژيم 920814)
گسيل مأموران وزارت به سيرك ولايت در اشرف
يكي از مأموريت هاي اين گماشته، بسيج و پشتيباني مزدوران اعزامي وزارت اطلاعات آخوندي به عراق، براي زمينه سازيهاي اقدامات تروريستي عليه اشرف در ارتباط با مأموران شناخته شدة وزارت اطلاعات و در هماهنگي با دژخيمان و شكنجه گران بوده است. در همين رابطه او به همراه ساير مزدوران شناخته شدة اطلاعات صحنه گردان چنين جلسات ننگيني بود:
«پوراحمد مسئول انجمن نجات گيلان و مهرداد تقي پور مسئول انجمن نجات تهران به عنوان متوليان اين نشست، به بررسي … حضور موثر و فعال خانواده هاي انجمن نجات در عراق و تحصن آنها جلوي قرارگاه اشرف پرداختند. در اين نشست تصميم گرفته شد تا گروه جديدي از خانواده هاي تهراني به عراق اعزام شوند». (سايت نجات رژيم 3بهمن89)
جاسوسي و سركوبي خانواده هاي مجاهدين
جمع آوري اطلاعات براي ضربه زدن به مجاهدين، هميشه در اولويت كار رژيم قراردارد. منبع اين اطلاعات، بريده مزدوران و خائنين تواب ميباشد. مهرداد تقي پور بدليل وظايف و شغلش در ارتباط با وزارت اطلاعات به شانتاژ، تهديد به اخراج از محل كار و دستگيري بسياري خانواده ها و بستگان نزديك خود پرداخته است.
از ديگر مأموريت هاي اين آلت فعل آخوندهاي جنايتكار، مراجعه به خانواده هاي مجاهدين براي لجن پراكني و دروغپردازي عليه مجاهدين با سوء استفاده از نسبت خويشاوندي با بعضي از ساكنان ليبرتي ميباشد. ولي خلقي كه جعليات و لاطائلات آخوندها در بيش از سه دهه گذشته را به پشيزي نگرفته، طبيعي است كه نشخوار لجنزار مستخدم دون پايه وزارت اطلاعات را نيز به سُخره بگيرد و به همين دليل وي از همان ابتداي برگشت به زير حاكميت خليفة ارتجاع، از سوي اقوام و فاميل و بستگانش در شهرهاي مختلف بشدت طرد و منزوي گرديد و بسياري از آنان او را از خانه خود بيرون انداختند تا جايي كه اين پادوي اطلاعاتي متوسل به تهديد و ارعاب حتي بستگان و اقوامش با به ميان كشيدن پاي اربابان خود در وزارت اطلاعات گرديد.
يكي از همين خانواده هاي ساكنان ليبرتي در گزارشي نوشته است: «وزارت اطلاعات مرا احضار كرد و اطلاعاتي را در باره من و سوابق و رابطه ام با مجاهدين گفت كه فقط ميتوانست كار او (مزدور مهرداد تقي پور) باشد. در وزارت اطلاعات حسابي مرا اذيت كردند و گفتند كه تنها در صورتي دست از سرت بر ميداريم كه به جلوي اشرف رفته و مدتي در آنجا باشي ولي من قبول نكردم ... طي سالهاي گذشته مكرراً توسط وزارت اطلاعات بازداشت، زندان و شكنجه شدم».
بدليل همين بدنامي است كه وي در منتهاي زبوني، از نوشتن نام اصلي خود در سايتهاي ننگين اطلاعات امتناع كرده و با پنهان كاري تلاش ميكند تا هويت واقعي اش را براي روز «حسابرسي» خلق پنهان نمايد.
غيظ و كين مستخدم وزارت اطلاعات از خروج نام سازمان از ليستهاي استعماري – ارتجاعي
بدنبال اعتلاي مقاومت و خروج نام سازمان از ليست هاي استعماري - ارتجاعي، فاشيسم ديني حاكم بر ايران خودش را به آب و آتش ميزند، يقه ميدراند، گلو پاره ميكند. تهديد ميكند. سر به سنگ ميكوبد و در هر ملاقات و ديدار به آه و فغان ميپردازد.
هيچ چيز گوياتر از اين جست و خيزهاى جنون آميز آخوندها و وزارت بدنام آنها در موضوع ليست و در مسأله عراق نميتواند هماوردى مجاهدين در مصاف با فاشيسم مذهبى و همچنين موقعيت جايگزينى مقاومت ايران را به اثبات برساند. رژيم به زبان خودش و با قتل عام در اشرف و با پرتاب موشك به ليبرتي وزنه تعادل و هماورد خودش را آدرس ميدهد.
در همين راستا پادوي مفلوك وزارت اطلاعات، بفرموده مينويسد:
«دولت آمريکا مجدداً اجازه باز کردن دفتر توسط فرقه رجوي در واشنگتن را صادر کرده است، تلخ تر هم مي شود و علامت هاي تعجب پشت سر هم رديف مي شود! ... ولي هنوز سئوالي که بي جواب ميماند اين است که چطور شده است که آمريکا تروريستها را در خانه خود به رسميت شناخته است؟». (نجات رژيم 920207)
برخي مأموريت هاي گماشتة حقير وزارت جعل و جنايت
وظايف محولة وزارت جنايت به مستخدم جاسوس و بدنام خودش از اين قرار است:
- برگزاري جلسات توبه و ندامت به منظور تبليغ حكومت آخوندها و اعزام اكيپ هاي وزارت اطلاعات به سيرك ولايت در اطراف اشرف با هدف زمينه سازي كشتار مجاهدين
- جاسوسي در بين خانواده هاي مجاهدين به منظور دستگيري و شكنجه و آزار و اذيت آنها با هدف دست كشيدن از هواداري سازمان و بكارگيري آنها عليه مجاهدين
- مراجعه به خانواده هاي مجاهدين و مسموم كردن اذهان آنها نسبت به مجاهدين و سپس استفاده از شيوه هاي تهديد و تطميع براي اعزام آنها به عراق و وادار كردن آنها براي فشار آوردن بر فرزندان مجاهدشان در اشرف و ليبرتي
- مراجعه به هواداران و خانواده هاي مجاهدين به منظور اخاذي و باجگيري با اهرم وزارت بدنام اطلاعات
- نشخوار جعليات وزارت اطلاعات در سايت پوششي «نجات» به منظور مشروع كردن حمله و كشتار اشرفي ها
نامبرده مستخدم حقيري است كه در سال 1385 بدليل عدم توان و تحمل سختي ها و پيچدگي هاي مبارزه با فاشيسم مذهبي، اخراج و بدرخواست خودش به تيف نزد نيروهاي آمريكايي رفت و پس از چند ماه به زير عباي ملاهاي جنايتكار شتافت و به جاسوسي و انجام كثيف ترين كارها در بين خانواده و بستگان و هواداران مجاهدين در شمال ايران و تهران مبادرت كرد.
وي خلاف آنچه كه قبل از وصل به وزارت اطلاعات مدعي شده بود، براي اثبات توبه و ندامتش به خدمت گشتاپوي آخوندي درآمد و در ازاي خيانت و مزدوري براي رژيم و خوشخدمتي براي دژخيمان و بازجويان، صحنه چرخان ارگان جاسوسي و سركوبي خانواده ها در استان تهران گرديد:
«با شرمندگي از اينكه نتوانستم به سوگند مبارزاتي خود وفادار بمانم، پيشاپيش براي جلوگيري از هرگونه سوء استفاده وزارت منفور اطلاعات آخوندي تاكيد ميكنم كه صرفاً به اين دليل كه ميخواهم به زندگي عادي خود برگردم سازمان مجاهدين خلق ايران را ترك ميكنم و هيچگونه مخالفتي با سازمان مجاهدين نداشته و ندارم.
از زحماتي كه مسئولين سازمان مجاهدين طي اين مدت 18سال برايم كشيده اند سپاسگزاري نموده و برايتان آرزوي موفقيت دارم.
مهرداد تقي پور85/2/10».
پيش از اين سازمان بارها به او حكم اخراج داده بود ولي وي ملتمسانه خواهان فرصت مجدد براي زندگي شرافتمندانه و در كنار مقاومت گرديد:
متن تايپ شده سند فوق:
وقتي اين واقعيت بعد از 12 سال به اين صورت جلوي رويم قرار گرفت، قبل از هر كس خودم بودم كه گفتم اخراجي هستم و لايق اين مناسبات نيستم و هيچ لحظه پيوسته اي نيز در گذشته نداشتم كه در درون سازمان باشم. و چرا بايد جسمم را اينجا نگه دارم و خون بمكم. خوب بايد بروم دنبال كارم.
خارجه را خودم با فهم طعمه بالفعل رد كردم چون اگر وضعيتم در درون سازمان اينطور باشد واي بحال اينكه پايم بجايي باز شود كه رژيم امكان سرمايه گذاري را رويم داشته باشد، به ورطه اي خواهم افتاد كه هيچ بريده مزدوري به آن نرسيده است. و به اين علت بايد مرا بياندازند به داخله تا سابقه ام بسوزد و امكان استفاده رژيم نيز بسوزد. ولي اين تازه اول راه بود چون داخل يعني در يك كلام دست داشتن در خون مجاهد...
مهرداد تقي پور
80/7/7
امضاء
متن تايپ شده سند فوق:
اينجانب مهرداد تقي پور فرزند محمدرحيم تقي پور تقاضا دارم كه ترتيبات خروج مرا از سازمان مجاهدين خلق ايران براي بازگشت به زندگي عادي بدهيد.
ضمناً ميخواهم به خروجي نيروهاي آمريكايي بروم، لطفاً ترتيبات آنرا فراهم نمائيد.
مهرداد تقي پور
85/2/10
امضاء
درد اصلي آخوندها
آخوندها با دود و دم و شعارهاي پوشالي در صحنة هاي مختلف داخلي و بين المللي، تلاش ميكنند صورت مسأله و حفظ موجوديت نظام نگين شان را تغيير دهند، در صورتيكه تهديد اصلي اين رژيم و صورت مسأله واقعي ايران، نه جنگ بين جناح هاي دروني و يا شكلك و نمايش هاي مسخره و تكراري «اعتدال» بلكه هماوردي است كه اراده مردم ايران براي سرنگوني فاشيسم مذهبي را بازتاب ميكند و با پايداري خود، قيمت استراتژي ارتش آزاديبخش را در هر شكل و هر شرايطي در مرحله سرنگوني رژيم ميپردازد.
از نظر خليفه ارتجاع اين هماورد آن چنان تهديدی است که آخوندها بايد در «سراسر کره زمين» برای مقابله با آنها تقلا کنند، مقاومتی است که «فضای بين المللی را عليه فعاليت های هسته يی» رژيم سمت و سو ميدهد و رو در روي رژيم در تمامي صحنه هاي داخلي، منطقه يي و بين المللي حاضر و آماده بوده و بساط شعبده بازي آنها را در هم مي پيچد.