گزارهی «کوتاه» معناها در عصر هجوم «متن»ها ـ نسیم هامون



در متنها و تصویرها غوطه میخوریم. مجال پرداختن به نوشتهها و تعبیر و تأویلهای بلند نیست. عصر هجوم «متن»ها و خبرهاست. دیگر نمیشود ایدهها و تداعیها را گذاشت در گنجه یادداشتها و به فکر روزهای پسین بود تا در فرصتی به آنها سرکشی کرد که مثلاً بالغشان نمود. از منظر این عصر، فردا را همین امروز باید رقم زد. پاسخ به لحظههای الهام و تداعیها را همین لحظه باید داد.
ویژگی عصر جدید، شتاب ایدهها و ظهور نوشتههای کوتاه است. در این «کوتاه»ها باید به خیلی از «صدا»ها و «دیده»ها جواب داد. در جهان «متن و تصویر»، صداها و دیدهها روی موج نور جابهجا میشوند.
ما به جهانی قدم میگذاریم که همهچیز از «روبهرو»یمان میگذرد؛ آنقدر که گاهی فرصت گفتگوی یک «های» و «هوی» هم غنیمت است! 
کوتاهنویسی، فشرده کردن معناها و لاجرم واژهگزینی است. از سویی اما این کوتاهها همیشه همراهمانند و در عصر بیگاههای ناگزیر، راحتتر میشود حکّشان کرد و جلایی دادشان. این کوتاهها از میان خبرها، خاطرهها، ایدهها، گفتگوها و دم و بازدمهای عاطفی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی دستچین میشوند. در این چینشها، دیگر نوع آن، چشم را نمیگیرد که مثلاً نثر است یا شعر یا ترانه و یا مقاله کوتاه و تأویل و... هرچه هستند با هماند؛ مثل همهچیز در جهان «روبهرو» ی این عصر «فیسبوک» ی! 
ما از هستی آزادی به جهان ضدآزادی تبعید شدهایم. این «هستی» و این «جهان»، واقعیتهایی همیشه روبهرو هستند. روبهروهایی از هماوردی و مصاف دانش و جهل، که دست نگاه و قلمی تا میچیندشان، در گهوارهشان آرام میگیرند. همانها که وقتی میآیند ـ حتی کال و نارس ـ قالب «چگونه نوشتن» شان را میشکنند. برای پرورد و پخت این کالها و نارسها، باید کوتاه نوشت.
جهان روبهروی این عصر فیسبوکی، حوصلهاش قطعه قطعه، پاره پاره، و فرصتهایش گزینجمله و گزیننوشته شده است. آنقدر که گاهی فرصت گفتگوی یک «های» و «هوی» هم غنیمت است! 
کوتاهنویسی، شریان ارتباط و سطر ناگزیر پیوند است. کوتاهنویسی، نزدیک کردن محتوا و مضمون و ضرورت ناگزیر واژهگزینی برای گزارهی معناها در عصر هجوم امپراطوری «متن» ها و خبرهاست...