عبدالرضا رستمي؛ مستخدم اطلاعاتي گشتاپوي آخوندي |
رژيم آخوندي براي خروج از مهلكة سرنگوني، تنها راه برونرفت خود را در نابودي و انهدام مقاومت و مشخصاً در انهدام تنها نيروي جنگندة ضد رژيم جستجو ميکند. بهمنظور رسيدن به اين هدف، طرحهاي مختلف را بهموازات هم پيش ميبرد، اجراي هر طرح نيازمند شناسايي و اطلاعات اوليه است دستگاه جاسوسي رژيم از طريق مأموران خود و ازهر طريق ديگر اقدام به چنين كاري ميکند تا طرحهاي تروريستي خود را براي ضربه زدن به مجاهدين تكميل نمايد. بنابراين اطلاعاتي بهروز از درون مجاهدين در ليبرتي يك نياز جدي رژيم است كه تنها از طريق طعمهها و عوامل خودش ميسر ميباشد. همچنان كه نياز دارد در پيشبرد جنگهای رواني از طريق توابان و خودفروختگان با دروغسازي عليه مجاهدين شيطانسازي كند و زمینه كشتار آنها را فراهم سازد.
يكي از پادوهاي وزارت بدنام اطلاعات، مزدوري به اسم عبدالرضا رستمي است كه پس از افشاي طرحها و توطئههاي وزارت اطلاعات در آلباني، وزارت جاسوسي و ترور ملايان او را در ارتباط با هواداران مجاهدين در اين كشور فعال كرده است تا با تطميع و وعده خروج از آلباني و پرداخت پول، آنها را مستقيم يا غيرمستقيم به خدمت گشتاپوی آخوندي دربیاورد.
عبدالرضا رستمي كيست؟
عبدالرضا رستمي در 11خرداد1390 يعني حدود 2 ماه پس از حمله و هجوم نيروهاي جنايتكار مالكي در 19 فروردين 1390 كه به فرمودة وليفقيه ارتجاع صورت گرفت، خود را تسليم نيروهاي عراقي نمود.
او مدتها قبل از تسليم شدن به نيروهاي مالكي، خودش را پيشفروش وزارت اطلاعات كرده بود. به همين منظور با سوءاستفاده از اعتمادي كه به او شده بود اقدام به جمعآوري اسناد و مدارک و اطلاعاتي كرد تا:
اولاً: خودش را گرانتر به رژيم بفروشد.
ثانياً: در همکاري با طرحهاي وزارت اطلاعات، الزامات بهروز كافي داشته باشد.
در همان نخستين روزهايي كه وي خود را به اطلاعات آخوندي تسليم نمود، نام او با تأكيد بر اينكه اطلاعات مهمي با خود آورده است؛ از بلندگوهاي اطلاعات آخوندي در اطراف اشرف بارها و بارها پخش گرديد:
- صداي مزدور وزارت اطلاعات در سيرك ولايت _ 18 خرداد 1390: آقاي رستمي آمد بيرون با كلي اطلاعات همهچيز را گفته...
- صداي مزدور وزارت اطلاعات در سيرك ولايت _ 21 خرداد 1390: عبدالرضا رستمي از پيش خودتان اومده خودش هم رفته سري به خونواده ش بزنه ديداري تازه كنه بعد از سي سال مي آد همينجا پيشتون.
- صداي مزدور وزارت اطلاعات در سيرك ولايت _ 25 تير 1390: عليرضا رستمي مي ياد بيرون و مصممه با خودش هزاران مدرك هم مياره.
- مزدور وزارت اطلاعات در سيرك ولايت _ 21 خرداد 1390: آقاي رستمي اطلاعات بسيار ذيقيمتي از سازمان آورده ...
-همچنين سفارت رژيم در بغداد با چاپ عكس شخصي اين مزدور و پخش گستردة آن در تاريخ 27 مرداد 1391 در مناطقي از اشرف كه تحت تصرف و كنترل نيروهاي سركوبگر عراقي قرار داشت، وصل و خودفروشي اين مزدور به دستگاه جاسوسي و اطلاعاتي رژيم را لو داد.
طرح وزارت اطلاعات
عبدالرضا رستمي بهمحض ورود به هتل مهاجر، در خدمت دستگاه سركوبگر مالكي و استخبارات عراق درآمد و همة اطلاعات خود را در اختيار آنها قرارداد و سپس در خدمت وزارت اطلاعات قرارگرفته، به استخدام گشتاپوي ملايان درآمد. وزارت جاسوسي و ترور آخوندها تلاش كرد طرحهای هدفداري را طي مراحل مشخص با وي عليه مجاهدين پيش ببرد. بعدها وي طي تماسهاي تلفني با سرپلهاي روابط عمومي سازمان، ابلهانه به دنبال اخاذي از مجاهدين و دريافت پول در مقابل سي. دي حاوي اطلاعاتي كه به سرقت برده بود، برآمد. او همچنين بر اساس خط و رهنمود وزارت اطلاعات، پس از چندي با ايميلهاي علني و عمومي مجاهدين هم تماس گرفته و با پيامهاي فوري و ظاهراً پنهان از چشم نيروهاي امنيتي عراقي و سفارت رژيم (؟!) با تظاهر به اينكه به اطلاعاتی دست پيداکرده كه بيانگر خبرهايي مبني بر اقدامات دشمن عليه مجاهدين است و ميخواهد آنها را در اختيار سازمان بگذارد، تلاش ميکرد به يك شماره تلفن در داخل اشرف وصل شود.
چند نمونه از اين ايميلها را در زير ملاحظه كنيد:
From: Issa Khademi [mailto: khademiissa@yahoo.de ]
Sent: 22 August 2011 06:16
Subject: از طرف عبدالرضا رستمي فوري
سلام
من عبدالرضا رستمي هستم
بيرون از اشرف هستم
کار فوري دارم
با من تماس بگيريد
موبايل 07714413014
ايميل khademiissa@yahoo.de
Subject: Re: از طرف عبدالرضا رستمي فوري
سلام
آيا شما پيام من را به بچههاي اشرف رسانديد که
ميخواهم با آنها تماس بگيرم؟؟؟؟؟
با تشکر عبدالرضا
From: Issa Khademi < '); document.write(addy_text65976); document.write('<\/a>'); //-->\n
Sent: Sunday، August 28، 2011 2:50 AM
Subject: Re: از طرف عبدالرضا رستمي فوري ; >'; document.write('
سلام
لطفاً سريعتر اين موضوع را پيگيري کنيد، من با هزار بدبختي اين تماسها را با شما ميگيرم
و در شرايط سختي هستم، ميخواهم با بچههاي اشرف مستقيم با ايميل يا چت صحبت کنم
با تشکر عبدالرضا رستمي
From: Issa Khademi khademiissa@yahoo.de
Subject: Re: از طرف عبدالرضا رستمي فوري
با سلام مجدد
يک سئوال دارم
اگر من يک نامه در يک سند ورد بدهم شما ميتوانيد آن را به بچههاي اشرف برسانيد؟؟؟؟
با تشکر عبدالرضا رستمي
29 اوت= 7 شهريور 90
الاربعاء 08/31/2011 09:55 ق.ظ
با سلام مجدد
لطفاً اين نامه را به بچههاي اشرف برسانيد
بگوييد اين نامه را براي همسايه مون توي خيابان 15
که ديوار خونه اش هيچ فاصلهاي با ما نداشت نوشتم، مال خودشه و فاميلش
منتظر اين هستم که آيا شما اين نامه رو به اونها رسونديد يا نه؟
با تشکر عبدالرضا رستمي
عبدالرضا رستمي وقتي ديد كه مجاهدين بهايي براي اين تلاشهاي احمقانه وي قائل نيستند، كوشيد به ارتباطات و مناسبات مجاهدين در خارج كشور وصل شده و اطلاعات موردنیاز وزارت اطلاعات را بگيرد و ايميل زير را داد:
From: Issa Khademi < '); document.write(addy_text34068); document.write('<\/a>'); //-->\n ; >'; document.write('
Sent: WED، 31، 2011 2:52 ب. ظ
Re: از طرف عبدالرضا رستمي فوري
بابا مگه شما مسلمون نيستيد، چرا ما رو به
بچههاي اشرف وصل نميکنيد
آگه نميتونيد به اونها وصل کنيد، منو به سيستم کار تو خارج
وصل کنيد
مگه شرايط منو درک نميکنيد، با هزار بدبختي دارم با شما تماس ميگيرم
آخه شما هم مسلمونيد، معرفتتون کجاست
مزدور عبدالرضا رستمي درتماس ديگري به سفیدسازی مزدوران مالكي پرداخته و نوشته بود: الآن من در بغداد هستم. درهتلي كه من هستم: «تاکنون حتي يك نفر فارسیزبان هم در ميان عراقیها نديدم. با من خيلي محترمانه برخورد میکنند... برخلاف ذهنيتم تابهحال هيچ بدي از آنها ندیدهام حتي وقتي به دكتر رفتم آنها پول دكتر مرا هم دادند... بتول سلطاني با من تماس گرفته و پيشنهاد كمك داده است و...»
در همين تماسها مدعي شده بود: برادرش به جرم قتل زير اعدام است، اگر پول ندهد، اعدام ميشود و درخواست پول كرده بود. او گفته بود: وقتي از اشرف فرار كرده 10000(10 هزار) دلار پول با خودش برده و در حال حاضر اين مبلغ را دارد. متن زير متعلق به اين پادوي مفلوك اطلاعات آخوندي است كه بانام مستعار عيسي خادمي چت كرده است:
اعترافات رژيم آخوندي
كمتر از يك ماه پس از بردن عبدالرضا رستمي به هتل مهاجر در بغداد، پاسدار حسن دانايي فر سفير تروريست رژيم در عراق نيز پردهها را كنار زده و گفت: «افرادي در هتلهايي در بغداد مستقر هستند که ما هزينهشان را پرداخت ميکنيم، حاضر نيستيم که آواره و سرگردان باشند، در هتلها تقريباً ۱۰۰% هزينهها را ما داريم ميدهيم، بيشتر از اين چه کمکي بکنيم؟ اما واقعاً بخش قابلتوجهي به ايران ميآيند. يک بخش قليل هم به خارج خواهند رفت».
وي در مقابل اين سئوال كه ايران چه نفوذ اطلاعاتي - امنيتي در داخل سازمان در داخل کمپ دارد؟ پاسخ داد:
«بيشتر نفوذ، افرادي هستند که بيرون ميآيند و شرايط آنجا را براي ما تعريف و تشريح ميکنند» (روزنامه اعتماد، گفتوگو با سفير ايران در عراق، 3 تير 1390)
آشكار كردن ماهيت و مأموريت
وزارت اطلاعات از طريق مزدور عبدالرضا رستمي وقتي در فريب مجاهدين شكست خورد، ناگزير شد ماهيت و مأموريت مستخدم جديد خود را برملا كند. در آغاز او بهدروغ چنين وانمود ميکرد كه عليه رژيم آخوندي موضع دارد و گاهوبيگاه بهطورکلي و عام و سربسته، نكاتي را عليه رژيم آخوندي مينوشت. جالب اينجاست كه اين ادا واطوارهاي مخالفت با آخوندها درسايت بدنام وزارت اطلاعات، به نام اينترلينك، منعكس ميشد. مثلاً نوشته بود:
«امدادرساني آخوندها به رجوي با موشکباران و کشتار اسيران فرقه در ليبرتي_ در شرايطي که [مجاهدين] از ليست تروريستي درآمده و بقول خودشان راهبند استراتژيک برداشته شد... فرداي از ليست بيرون آمدن فرمان تشکيل يگانهاي ارتش آزاديبخش در داخل ايران داد... در بحبوحه قيام 88 که جوانهاي ايرانزمين ميليون ميليون در خيابانهاي تهران بودند و سازمان با بزرگترين بحران درونياش مواجه بود و علناً نيروها اعتراض ميکردند و خط و خطوط رجوي را زير سؤال ميبردند که الآن که قيام تودهاي در جريان است ما در بيابانهاي عراق چيکار ميکنيم؟؟؟ بازهم اين آخوندها با کشتار 6 و 7 مرداد 1388 بداد رجوي رسيدند طوريکه رجوي در اولين نشست بعدازاين کشتار با قهقهه و باافتخار فرياد ميزد کيها بودند ميگفتند ما اينجا چيکار ميکنيم؟؟؟ و ...(فيسبوک مزدور عبدالرضا رستمي و اينترلينك 20 اسفند 1391)
وي بعد از مدتي، ماسك «كمك به نفرات ليبرتي و آلباني از موضع انساني» را كنار گذاشته و در كنار مأموران و پادوهاي بدنام وزارت اطلاعات ازجمله مسعود خدابنده، سبحاني، قشقاوي، بتول سلطاني و... نامهيي به وزير كشور آلباني نوشته و رونوشت آن را براي مالكي جنايتكار و وزير دادگستري مالكي ارسال نمود. در اين نامه آمده بود: «از شما بهعنوان وزير کشور و مسئول امنيت آلباني درخواست داريم، با توجه به موارد فوق از ورود خانم معصومه ملك محمدي به آلباني جلوگيري كنيد، نامبرده دركشورعراق... بايد به سيستم قضايي آنجا تحويل شود».
اقدامات اطلاعاتي
او نهتنها همه اطلاعاتش را به سرويسهاي امنيتي مختلف و بهطور مشخص آخوندها فروخته است بلكه از هر فرصتي استفاده كرده و ميكند تا ديگران را نيز تخليه اطلاعاتي كرده و اطلاعات آنها را در اختيار وزارت اطلاعات قرار بدهد تا در طرحهاي گشتاپوي آخوندي عليه مجاهدين مورداستفاده قرار بگيرد.
اين همان روشي است كه قبل از قتلعام مجاهدين در اشرف در 10 شهريور 92 بكار گرفته شد. به يك نمونه از اقدامات اطلاعاتي مزدور رستمي كه بخشي از آن را علني كرده است توجه كنيد:
«من يکي از کساني بودم که اسامي [افرادي كه از ليبرتي به آلباني فرستاده شدند] را در صفحه فيسبوکم زدم... داستان اين است که دو تن از جداشدگان يعني کساني که از اشرف و ليبرتي فرار کردهاند قبل از اين به آلباني رسيدهاند و شش ساعت بعد از آمدن اين اکيپ آنها را مستقيم ديده و ازآنجاکه همة اين افراد را ميشناختند اساميشان را به من هم دادند و شخصاً با يکي از اين نفرات اکيپ بهوسيله اسکايپ صحبت کردم و از اخبار ليبرتي و فشارهاي تشکيلاتي روي اسراي سازمان برايم نيم ساعتي صحبت کرد... (فيسبوک عبدالرضا رستمي و اينترلينك 2 خرداد 1392)
البته نامبرده نميگويد چفت و جور شدن خودش با دو نفر ذکرشده، توسط وزارت اطلاعات صورت گرفته است کما اينکه نميگويد چرا اين اسامي به او دادهشده است؟ ضمن اينكه نميگويد اخبار ليبرتي را براي چه كسي و چه اقدامي ميخواسته است؟!
نيازي به يادآوري نيست كه سومين موشکباران ليبرتي در روز 25 خرداد 1392(كمتر از یک ماه پس از اين تخليه اطلاعاتي) صورت گرفت كه طي آن 2 مجاهد خلق شهيد و 70 نفر مجروح گرديدند.
مختصري از سوابق پادوي وزارت اطلاعات
عبدالرضا رستمي به دليل بريدگي و عدم كشش مبارزه و فقدان ظرفيت و توان مبارزاتي بارها از سازمان اخراج گرديد ولي هر بار براي ماندن در مجاهدين و عدم اخراج، التماس و درخواست ميکرد.
نامبرده سال 1363 براي پيوستن به سازمان به قرارگاههاي مجاهدين در منطقه مرزي آمد ولي طولي نكشيد كه به دليل عدم تعادل روحي و صلاحيتهاي لازم، به اروپا فرستاده شد تا پي كار وزندگي مطلوب خودش برود و بهرغم اصرار و تمنا براي ورود به سازمان در اروپا، ولي به او پاسخ منفي داده شد تا اينكه سرانجام پس از يك سال و اخذ پناهندگي و اصرار و درخواست اعزام مجدد به منطقه، نهايتاً با دادن تعهدات مختلف و بهطور آزمايشي به منطقه مرزي برگشت:
آخوندها ازيکطرف، نابودي خودشان را در پايداري اين مقاومت ميبينند، از طرف ديگر با توطئههاي مختلف عليه مجاهدين درصدد از ميان برداشتن اين تهديد و اين خطر مبرم هستند. بنابراين، آنچه را باور بايد كرد وضعيت يك رژيم در بنبست و درعينحال هار و توطئهگر است كه همة مسيرهاي ديگر را عليه مجاهدين و مقاومت ايران رفته و بهجايي نرسيده است. لذا در اين مرحلة پاياني به هر خس و خاشاكي متوسل شده تا شايد بتواند چهرة مقاومت را مخدوش كند. درواقع رژيمي كه امواج تغيير از درون و بيرون به آن فشار ميآورد، تنها چاره را در اين مييابد كه مجاهدين و ليبرتي را از سر راه بردارد، در آخر خط و در بنبست مرگباري كه دارد، امروز تفالههاي مجاهدين را به نيش ميكشد.