۱۳۹۴ مرداد ۲, جمعه

انجمن نجات ايران .هر دم از این باغ بری می‌رسد تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد .

انجمن نجات ايران 
هنوز از چاه بیرون نیامده به چاله می‌افتیم. هنوز از وبا خلاص نشده گرفتار طاعون می‌شویم هنوز کالایمان را از دزد نگرفته کلاهمان را رمال برمی‌دارد هنوز سرمان را زمین نگذاشته‌ایم از ما طلب ارث و میراث می‌کنند. هنوز از گروه 5+1 جان بدر نبرده زمزمه‌های دیگری سر داده می‌شود و مقدم نورسیده دیگری را به ما بشارت می‌دهد، بله. این درد تمامی ندارد. دیگه به قول ما قدیمی‌ها از این ستون به اون ستون فرجی نیست بلکه دردسر پشت دردسر! 
شما را به خدا نگاه کنید. 12سال آزگار دنبال اتمی ما بودند که ما را از دانش صلح آمیز! هسته‌یی منع کنند. از این مذاکره به اون مذاکره، از این شهر به اون شهر، از این سال و ماه به اون سال و ماه. ما ساده دلها هم فکر می‌کردیم که فقط دنبال همین یک ذره اتم ما هستند. ما هم که ریگی به کفشمان نبود قبول کردیم. ما را کشاندند تا این‌جا که می‌بینید و جام زهر را به حلقوم مقام عظمی ولایت ریختند. هر چه اون پدر مرده می‌گفت: گول نخورید، گول این شیطان بزرگ را نخورید. اینها ابتدای راهی‌ست که انتهای اون به ترکستان و ناکجا آباد است کسی گوشش بدهکار نبود که نبود.
ما هم که میرزا رشید باشیم گفتیم هسته‌یی بهانه است و نباید زیر بار آن رفت. کو گوش شنوا! حتی اگر توافق هسته‌یی شود، از ما سراغ موشک و جام زهر موشکی و بقیه چیزها می‌گیرند. مثل یک خنجر می‌ماند که گذاشته باشند زیر چانه و ما هر چه بله و چشم می‌گوییم این خنجر بیشتر در چانه ما فرو می‌رود. جام زهر پشت جام زهر. می‌گویند حالا که اتمی را دادید تروریزم را هم بدهید، حالا که تروریزم را دادید، از سوریه و عراق و یمن بیرون بروید، حالا که بیرون رفتید تازه فیلشان یاد هندوستان می‌کند و بهانه می‌آورند که حقوق‌بشر چی شد؟ بعد جام زهر حقوق‌بشر. بعد میگن آزادیها چی شد؟ پشت سرش جام زهر آزادیها. همین‌طور بگیر تا به آخر. جام زهر پشت سر هم. جام زهر اتمی جام زهر منطقه‌ای، جام زهر حقوق‌بشر، جام زهر کذا و کذا؟ مگر این جسم نحیف عظما چقدر توان و تحمل داره؟
 

به قول شاعر که گفت:
از بهر یکی جرعه دو صد توبه شکستیم.
این مقام عظما هم یک جرعه جام زهر اتمی را قبول کرد، الآن ولش نمی‌کنن. البته ما که می‌دانیم اینها همش در دنیای پولیتیک معنی خاص خودش را دارد. اگر ما هم سواد رفته بودیم! می‌فهمیدیم که اینها همش برای حفظ نظام است. دنیای پولیتیک می‌گوید که باید به‌دنبال مقصد شتافت ولی اگر مصلحت وقت اقتضا کرد خربزه و عسل را هم باید خورد. دنیای پولیتیک می‌گوید که نباید زیر باز زور رفت. مگر این‌که سنبه پر زور باشد... و دنیای پولیتیک خیلی چیزها! را به خورد آدم می‌دهد که نباید گفت...
 میرزا رشید