رنجنامه آقای کاظمینی بروجردی از زندان اوین: اگر به جای من یک حیوان موردِ قساوتِ رژیم اسلامی قرار میگرفت، فریاد سازمانهای حمایت از حیوانات بلند میشد |
حسین
کاظمینی بروجردی، “روحانی” شیعهی مخالف رژیم ایران که نهمین سال حبس خود را در
زندان اوین تهران سپری میکند، با انتشار نامهای از سکوت سازمانهای بینالمللی و
مدافعان حقوق بشر در خصوص وضعیت خود به شدت انتقاد کرده است.
متن کامل نامه ایشان در زیر از نظرتان میگذرد:
نامه کاظمینی بروجردی به کنشگرانِ حقوق بشر در آستانه دهمین سالگرد تولدشان در زندان
خدمتِ نمایندگان عزیز و وکلای خوبم
با سلام و عرض احترام و آرزوی توفیقاتِ روزافزون
همانطور که مستحضر میباشید، قدمتِ هزینهدهیِ همهجانبه اینجانب در عرصهی دیانتِ منهای سیاست بیست سال بوده، که در آغازِ آن به علت استقلال در عقاید دینی، در بازداشتگاه مخفی توحید که در جوار اداره پست مرکزی قرار دارد زندانی شدم، و با ادوات شکنندهی جسمی و روحیِ مخوف شکنجه گردیدم. و چهارده سال قبل نیز به دلیل نشر توحیدِ غیرسیاسی، چندین ماه در بند دویست و نه وزارت اطلاعات محبوس بودم و مورد آزار و اذیت قرار گرفتم.
در این نُه سال هم زجری نبوده که بر این مدافع حقوق بشر وارد نیاورده باشند، تا جایی که کلیتِ سلامتم را از دست دادهام و امیدی به تداوم زندگیام ندارم. پاهایم به سمت فلجی میرود، چشمهایم به سوی کوری کشیده میشود، ریهام در معرض نابودی است، قلبم در مسیر سکته بوده، و مغزم مرا به مرگ نزدیک میسازد. این نُه سال هر ثانیهاش برایم کوهی از فشارهای طاقتفرسا را به همراه آورده است.
وا اَسَفا که با این همه اسم و رسم و گستردگیِ مواضع و تنوع در تفکر، نه طبیبی از نهادهای بینالمللی به ملاقاتم شتافته و نه وکیلی از سازمانهای حقوقی و قانونی به دیدارم آمده. گاهی فکر میکنم اگر به جای منْ یک حیوان موردِ قساوتِ رژیم اسلامی قرار میگرفت، فریادی از سازمانهای حمایت از حیوانات بلند میشد، ولی افسوس که دفاع از یک پیشوای مذهبی که نمیخواهد خود را به حکام ایران بفروشد از نظرها دور میماند و اقدامِ مناسب و موثری برای رهاییاش به عمل نمیآید.
دو دهه است که خانوادهام پریشان و به هم ریخته است، و فرزندانم فاقدِ معیشت میباشند و از ادامه تحصیل بازماندهاند. ده سال قبل، پیش از حمله هیات حاکمه متجاوز، یک کتابخانه خصوصی بینظیر داشتم که حاوی کتب قدیمی و نسخ خطی نایاب بود که آنها روزها ده میلیارد تومان ارزشیابی شده بود؛ و توسط یکی از مدیران آستان قدس رضوی اعلان نیاز گردیده بود و برای انتقال به کتابخانه مربوطه. پای معامله آمده بود که مصادف با برخوردِ حکومت شد و موردِ غارت نیروهای امنیتی قرار گرفت.
اکنون که مساله حقوق بشر کشورمان مبحثِ جدید و جدیِ سازمان ملل و فعالان و کنشگران قرار گرفته، و بعد از اتمام مذاکرات هستهای موضوعِ درجه یکِ دیدهبانهای شورای امنیت شده، پروندهی مفتوحهی بنده را از مسیرهای باز و شایسته دنبال کنید و از فوتِ وقت جدا اجتناب نمایید؛ که شعائرِ مطروحهام برای نجاتِ خاورمیانه است؛ و نگرشِ الهیِ اینجانب در بازنگریِ زیربناییِ قرآن، خاموشکنندهی اقداماتِ تروریستیِ اسلامگرایانِ تندرو خواهد بود.
این بندیِ مظلوم و غریب و بیپناه در انتظارِ کمکهای اعتباری و اقتصادی و رسانهایِ همهی محافظانِ عدالت و مبشرانِ صلح و موافقانِ آزادی بیان و قلم میباشد؛ و در این راستا دستِ حامیان و یاران و دوستان و همفکرانم را میفشارم و به آنها تعظیم و تکریم میکنم. امید است که امر حیاتی آزادی در تمامی ابعادش مورد توجه ایرانیانِ خارج از کشور قرار گیرد، و هموطنانِ غربتزده، روزمرگیِ ما را درک کرده و این قربانیِ اسلامِ سیاسی را فراموش نکنند و پژواکِ نالههای ما باشند.
سید حسین کاظمینی بروجردی
۷ مرداد ۱۳۹۴
زندان اوین
****
آقای حسین کاظمینی بروجردی که معتقد به جدایی دین از حکومت و سیاست و از مخالفان نظریه ولایت فقیه است در مهرماه سال ۱۳۸۵ بازداشت و پس از تحمل ماهها زندان انفرادی و شکنجههای جسمی و روحی، از سوی دادگاه ویژه روحانیت به اتهاماتی چون “اقدام علیه امنیت ملی”، “ارتباط با بیگانگان” و “ادعای ارتباط با امام زمان” به ۱۱ سال زندان محکوم شد. در جریان دستگیری کاظمینی بروجردی، درگیریهای خونینی میان نیروهای انتظامی و امنیتی از یکسو و صدها نفر از هواداران او رخ داد که منجر به بازداشت دهها نفر توسط دستگاه امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی شد.
ایشان در نزدیک به نه سال گذشته با وجود بیماریهای متعدد جسمی، از حق مرخصی نیز محروم بوده است.
متن کامل نامه ایشان در زیر از نظرتان میگذرد:
نامه کاظمینی بروجردی به کنشگرانِ حقوق بشر در آستانه دهمین سالگرد تولدشان در زندان
خدمتِ نمایندگان عزیز و وکلای خوبم
با سلام و عرض احترام و آرزوی توفیقاتِ روزافزون
همانطور که مستحضر میباشید، قدمتِ هزینهدهیِ همهجانبه اینجانب در عرصهی دیانتِ منهای سیاست بیست سال بوده، که در آغازِ آن به علت استقلال در عقاید دینی، در بازداشتگاه مخفی توحید که در جوار اداره پست مرکزی قرار دارد زندانی شدم، و با ادوات شکنندهی جسمی و روحیِ مخوف شکنجه گردیدم. و چهارده سال قبل نیز به دلیل نشر توحیدِ غیرسیاسی، چندین ماه در بند دویست و نه وزارت اطلاعات محبوس بودم و مورد آزار و اذیت قرار گرفتم.
در این نُه سال هم زجری نبوده که بر این مدافع حقوق بشر وارد نیاورده باشند، تا جایی که کلیتِ سلامتم را از دست دادهام و امیدی به تداوم زندگیام ندارم. پاهایم به سمت فلجی میرود، چشمهایم به سوی کوری کشیده میشود، ریهام در معرض نابودی است، قلبم در مسیر سکته بوده، و مغزم مرا به مرگ نزدیک میسازد. این نُه سال هر ثانیهاش برایم کوهی از فشارهای طاقتفرسا را به همراه آورده است.
وا اَسَفا که با این همه اسم و رسم و گستردگیِ مواضع و تنوع در تفکر، نه طبیبی از نهادهای بینالمللی به ملاقاتم شتافته و نه وکیلی از سازمانهای حقوقی و قانونی به دیدارم آمده. گاهی فکر میکنم اگر به جای منْ یک حیوان موردِ قساوتِ رژیم اسلامی قرار میگرفت، فریادی از سازمانهای حمایت از حیوانات بلند میشد، ولی افسوس که دفاع از یک پیشوای مذهبی که نمیخواهد خود را به حکام ایران بفروشد از نظرها دور میماند و اقدامِ مناسب و موثری برای رهاییاش به عمل نمیآید.
دو دهه است که خانوادهام پریشان و به هم ریخته است، و فرزندانم فاقدِ معیشت میباشند و از ادامه تحصیل بازماندهاند. ده سال قبل، پیش از حمله هیات حاکمه متجاوز، یک کتابخانه خصوصی بینظیر داشتم که حاوی کتب قدیمی و نسخ خطی نایاب بود که آنها روزها ده میلیارد تومان ارزشیابی شده بود؛ و توسط یکی از مدیران آستان قدس رضوی اعلان نیاز گردیده بود و برای انتقال به کتابخانه مربوطه. پای معامله آمده بود که مصادف با برخوردِ حکومت شد و موردِ غارت نیروهای امنیتی قرار گرفت.
اکنون که مساله حقوق بشر کشورمان مبحثِ جدید و جدیِ سازمان ملل و فعالان و کنشگران قرار گرفته، و بعد از اتمام مذاکرات هستهای موضوعِ درجه یکِ دیدهبانهای شورای امنیت شده، پروندهی مفتوحهی بنده را از مسیرهای باز و شایسته دنبال کنید و از فوتِ وقت جدا اجتناب نمایید؛ که شعائرِ مطروحهام برای نجاتِ خاورمیانه است؛ و نگرشِ الهیِ اینجانب در بازنگریِ زیربناییِ قرآن، خاموشکنندهی اقداماتِ تروریستیِ اسلامگرایانِ تندرو خواهد بود.
این بندیِ مظلوم و غریب و بیپناه در انتظارِ کمکهای اعتباری و اقتصادی و رسانهایِ همهی محافظانِ عدالت و مبشرانِ صلح و موافقانِ آزادی بیان و قلم میباشد؛ و در این راستا دستِ حامیان و یاران و دوستان و همفکرانم را میفشارم و به آنها تعظیم و تکریم میکنم. امید است که امر حیاتی آزادی در تمامی ابعادش مورد توجه ایرانیانِ خارج از کشور قرار گیرد، و هموطنانِ غربتزده، روزمرگیِ ما را درک کرده و این قربانیِ اسلامِ سیاسی را فراموش نکنند و پژواکِ نالههای ما باشند.
سید حسین کاظمینی بروجردی
۷ مرداد ۱۳۹۴
زندان اوین
****
آقای حسین کاظمینی بروجردی که معتقد به جدایی دین از حکومت و سیاست و از مخالفان نظریه ولایت فقیه است در مهرماه سال ۱۳۸۵ بازداشت و پس از تحمل ماهها زندان انفرادی و شکنجههای جسمی و روحی، از سوی دادگاه ویژه روحانیت به اتهاماتی چون “اقدام علیه امنیت ملی”، “ارتباط با بیگانگان” و “ادعای ارتباط با امام زمان” به ۱۱ سال زندان محکوم شد. در جریان دستگیری کاظمینی بروجردی، درگیریهای خونینی میان نیروهای انتظامی و امنیتی از یکسو و صدها نفر از هواداران او رخ داد که منجر به بازداشت دهها نفر توسط دستگاه امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی شد.
ایشان در نزدیک به نه سال گذشته با وجود بیماریهای متعدد جسمی، از حق مرخصی نیز محروم بوده است.