۱۳۹۴ مرداد ۲۲, پنجشنبه

انجمن نجات ایران .پدرخواندة توحش و بنيادگرايي

انجمن نجات ایران 
وقتي «پدرخوانده داعش» بخواهد ادا اطوار اعتدالي و تعاملي دربیاورد و بقول رفسنجاني كه مدعی است «...آقای روحانی...اهل تعامل جهانی است و راه را هم با حفظ اصول خودمان در تعامل می‌بیند...»، وضع بهتر از اين نمی‌شود كه در برنامه‌ریزی براي دوران «پسامذاكرات» با حفظ اصول نظام! اولويتي مهم‌تر از خريد از شركت اتريشي «بالفنجر اي جي» پيدا نكند، زيرا اين شركت «... جراثقال‌هایی كه می‌سازد سابقاً براي مجازات اعدام استفاده‌شده است... رئيس شركت هربرت اورتنر معتقد است كه ايران همانند يك بازار امیدبخش است در آنجا يك درخواست قوي براي جراثقال‌ها وجود دارد زيرا توليد داخلي براي آن وجود ندارد...» (سايت آی 24 نيوز ۱۳/۵/۹۴).
قرار دادن اين خبر در كنار جنایت سبعانه دار زدن زندانی سیاسی کرد، سیروان نژاوی، صدور حكم اعدام براي محمدعلي طاهري به جرم عقايدش و جنایت‌های تکان‌دهنده بريدن دست راست و پاي چپِ دو قرباني در هفته گذشته در مشهد، بار ديگر چهره كريه اين پدرخوانده توحش و بنيادگرايي را برجسته ساخت. وقتي در دوران سراب تعاملش با جهان و ادعاي اعتدال و میانه‌روی، چنين درنده‌خویی از خود بروز می‌دهد، می‌توان تصور كرد درزمانی که ديگر خودش هم مدعي چنين شکلک‌هایی نيست، چه سبعيتي بارز می‌کند. اين فاشيسم مذهبي، كشتار، جنايت و نقض حقوق بشر را به عنوان يك وسيله براي حفظ قدرت سیاسی‌اش بكار می‌گیرد و با سوءاستفاده دجالگرانه از اسلام، آن را توجيه مي‌كند. درحالی‌که در 14 قرني كه از تاريخ اسلام گذشته كمتر حكومتي به اندازهٌ اين رژيم، مباني و اصول انساني و رهایی‌بخش اسلام را تحريف و به آن خيانت كرده است. عملكرد اين نظام وحشي موجب شده است، در حالی که خود بزرگ‌ترین دشمن تعاليم رهایی‌بخش اسلام است، اين دين رحمت و احترام به كرامت انساني، در بخش‌های وسيعي از جهان امروز با تروريسم و اعدام و شكنجه مترادف ديده شود. ارگان نيروي تروريستي قدس در تاريخ 12 مرداد امسال در مورد سر دژخیم خامنه‌ای می‌گوید: «... آملي لاريجاني اتخاذ مباني حقوق بشری را بدون ملاحظه دين و معتقدات ديني و نگاه دين به حقوق بشر غیرقابل‌قبول دانست...[و گفت] غربی‌ها با كدام منطق و بر چه مبنايي حقوق بشر تدويني خود را به تمام دنيا تحميل می‌کنند و اگر كسي آن را نپذيرفت توبيخ و تحريم می‌کنند؟...» درحالی‌که چنين جناياتي به حدي ضداسلامي است كه حتي در درون رژيم، منتظري (جانشين وقت خميني) هم نتوانست آن را تحمل كند و در نامه‌ای به خميني نوشت: «... جنايات اطلاعات شما و زندان‌های شما روي شاه و ساواك شاه را سفيد كرده است [و] ‌من اين جمله را بااطلاع دقيق مي‌گويم...» در نقطه مقابل چنين نظرگاه و عملكردهايي، قرآن بيشترين احترام را براي حقوق انسان‌ها قائل است و آن را «جانشين خدا» درروی زمين مي‌داند و در مورد آزادي انتخاب و عقيده، در موارد متعدد تصريح مي‌كند كه «در دين اكراه و اجبار وجود ندارد». تراشيدن چنين توجيهاتي از سوي استبداد مذهبي حاكم بر ايران براي سرپوش گذاشتن بر جنایت‌ عليه بشريت است كه فقط در جهت حفظ حاكميت‌شان صورت می‌گیرد، جنایت‌هایی كه بسا از جرائم محكومان دادگاه نورنبرگ هم بيشتر است. شقاوت و سبعيت در اين نظام پليد، نه يك امر موقت و مقطعي بلكه شكل نهادينه و قانوني دارد، موارد مجازات وحشيانه و خلاف كرامت انساني به‌وفور در قوانين ضد بشري دست‌ساز خليفه ارتجاع به‌صورت كتاب قانون ثبت‌شده است. خميني در يك حكم كتبي دستور قتل‌عام مخالفانش را به اين صورت صادر كرد: «... هر كس در هر مرحله،‌ اگر بر سر نفاق باشد،‌ حكمش اعدام است. سريعاً دشمنان اسلام را نابود كنيد...». در مادهٌ 195 قانون ضد انسانی مجازات اين رژيم آمده است «مصلوب كردن... محارب به‌صورت زير انجام مي‌گردد: الف - نحوهٌ بستن موجب مرگ او نگردد.‌ ب- بيش از سه روز بر صليب نماند و اگر دراثنای سه روز بميرد مي‌توان او را پائين آورد. ج- اگر بعد از سه روز زنده بماند، نبايد او را كشت» در موارد متعدد ديگري «بريدن گوش» و «درآوردن چشم از حدقه» تعيين گرديده و در مادهٌ 196 از «بريدن دست راست و پاي چپ محارب» صحبت می‌شود.
اين رژيم بناشده بر درياي خون و جنوني از قدرت‌طلبی بی‌مرز، با يك پس‌افتادگی فرهنگي تاريخي، در دوران «پسازهرخوري»، راهي جز سركوب، اعدام و مجازات وحشيانه براي مرعوب كردن جامعه و باقي نگه‌داشتن خود بر سر قدرت نمی‌شناسد.
با فداكاري نسل پاک‌باز مقاومت ايران، تکیه‌گاه استراتژيكي بمب اتمي كه می‌توانست ضامن بقاي او گردد، برايش تبديل به جام زهر شد بنابراين در چاره‌جویی براي فرار از قيام مردم و براي مهار توده‌های به‌جان‌آمده از این‌همه ظلم و ستم و باهدف ارعاب و ايجاد وحشت عمومي در جامعه، به صورتي افسارگسيخته به گسترش اعدام و مجازات وحشيانه روي آورده است بنابراین محكوميت و افشاي جنايات ضد بشري اين رژيم و هر فشار حقوق بشري به آن در راستاي زدن تنها تکیه‌گاه باقيماندة اين رژيم پوسيده خواهد بود ريختن زهر حقوق بشر به كام اين رژيم هار و درنده و گرفتن اهرم اعدام و جنايت از او يك وظيفه ملي است، وظیفه‌ای كه گامي بلند در راستاي سرنگوني اين دشمن ايران و ايراني است.
وقتي «پدرخوانده داعش» بخواهد ادا اطوار اعتدالي و تعاملي دربیاورد و بقول رفسنجاني كه مدعی است «...آقای روحانی...اهل تعامل جهانی است و راه را هم با حفظ اصول خودمان در تعامل می‌بیند...»، وضع بهتر از اين نمی‌شود كه در برنامه‌ریزی براي دوران «پسامذاكرات» با حفظ اصول نظام! اولويتي مهم‌تر از خريد از شركت اتريشي «بالفنجر اي جي» پيدا نكند، زيرا اين شركت «... جراثقال‌هایی كه می‌سازد سابقاً براي مجازات اعدام استفاده‌شده است... رئيس شركت هربرت اورتنر معتقد است كه ايران همانند يك بازار امیدبخش است در آنجا يك درخواست قوي براي جراثقال‌ها وجود دارد زيرا توليد داخلي براي آن وجود ندارد...» (سايت آی 24 نيوز ۱۳/۵/۹۴).
قرار دادن اين خبر در كنار جنایت سبعانه دار زدن زندانی سیاسی کرد، سیروان نژاوی، صدور حكم اعدام براي محمدعلي طاهري به جرم عقايدش و جنایت‌های تکان‌دهنده بريدن دست راست و پاي چپِ دو قرباني در هفته گذشته در مشهد، بار ديگر چهره كريه اين پدرخوانده توحش و بنيادگرايي را برجسته ساخت. وقتي در دوران سراب تعاملش با جهان و ادعاي اعتدال و میانه‌روی، چنين درنده‌خویی از خود بروز می‌دهد، می‌توان تصور كرد درزمانی که ديگر خودش هم مدعي چنين شکلک‌هایی نيست، چه سبعيتي بارز می‌کند. اين فاشيسم مذهبي، كشتار، جنايت و نقض حقوق بشر را به عنوان يك وسيله براي حفظ قدرت سیاسی‌اش بكار می‌گیرد و با سوءاستفاده دجالگرانه از اسلام، آن را توجيه مي‌كند. درحالی‌که در 14 قرني كه از تاريخ اسلام گذشته كمتر حكومتي به اندازهٌ اين رژيم، مباني و اصول انساني و رهایی‌بخش اسلام را تحريف و به آن خيانت كرده است. عملكرد اين نظام وحشي موجب شده است، در حالی که خود بزرگ‌ترین دشمن تعاليم رهایی‌بخش اسلام است، اين دين رحمت و احترام به كرامت انساني، در بخش‌های وسيعي از جهان امروز با تروريسم و اعدام و شكنجه مترادف ديده شود. ارگان نيروي تروريستي قدس در تاريخ 12 مرداد امسال در مورد سر دژخیم خامنه‌ای می‌گوید: «... آملي لاريجاني اتخاذ مباني حقوق بشری را بدون ملاحظه دين و معتقدات ديني و نگاه دين به حقوق بشر غیرقابل‌قبول دانست...[و گفت] غربی‌ها با كدام منطق و بر چه مبنايي حقوق بشر تدويني خود را به تمام دنيا تحميل می‌کنند و اگر كسي آن را نپذيرفت توبيخ و تحريم می‌کنند؟...» درحالی‌که چنين جناياتي به حدي ضداسلامي است كه حتي در درون رژيم، منتظري (جانشين وقت خميني) هم نتوانست آن را تحمل كند و در نامه‌ای به خميني نوشت: «... جنايات اطلاعات شما و زندان‌های شما روي شاه و ساواك شاه را سفيد كرده است [و] ‌من اين جمله را بااطلاع دقيق مي‌گويم...» در نقطه مقابل چنين نظرگاه و عملكردهايي، قرآن بيشترين احترام را براي حقوق انسان‌ها قائل است و آن را «جانشين خدا» درروی زمين مي‌داند و در مورد آزادي انتخاب و عقيده، در موارد متعدد تصريح مي‌كند كه «در دين اكراه و اجبار وجود ندارد». تراشيدن چنين توجيهاتي از سوي استبداد مذهبي حاكم بر ايران براي سرپوش گذاشتن بر جنایت‌ عليه بشريت است كه فقط در جهت حفظ حاكميت‌شان صورت می‌گیرد، جنایت‌هایی كه بسا از جرائم محكومان دادگاه نورنبرگ هم بيشتر است. شقاوت و سبعيت در اين نظام پليد، نه يك امر موقت و مقطعي بلكه شكل نهادينه و قانوني دارد، موارد مجازات وحشيانه و خلاف كرامت انساني به‌وفور در قوانين ضد بشري دست‌ساز خليفه ارتجاع به‌صورت كتاب قانون ثبت‌شده است. خميني در يك حكم كتبي دستور قتل‌عام مخالفانش را به اين صورت صادر كرد: «... هر كس در هر مرحله،‌ اگر بر سر نفاق باشد،‌ حكمش اعدام است. سريعاً دشمنان اسلام را نابود كنيد...». در مادهٌ 195 قانون ضد انسانی مجازات اين رژيم آمده است «مصلوب كردن... محارب به‌صورت زير انجام مي‌گردد: الف - نحوهٌ بستن موجب مرگ او نگردد.‌ ب- بيش از سه روز بر صليب نماند و اگر دراثنای سه روز بميرد مي‌توان او را پائين آورد. ج- اگر بعد از سه روز زنده بماند، نبايد او را كشت» در موارد متعدد ديگري «بريدن گوش» و «درآوردن چشم از حدقه» تعيين گرديده و در مادهٌ 196 از «بريدن دست راست و پاي چپ محارب» صحبت می‌شود.
اين رژيم بناشده بر درياي خون و جنوني از قدرت‌طلبی بی‌مرز، با يك پس‌افتادگی فرهنگي تاريخي، در دوران «پسازهرخوري»، راهي جز سركوب، اعدام و مجازات وحشيانه براي مرعوب كردن جامعه و باقي نگه‌داشتن خود بر سر قدرت نمی‌شناسد.
با فداكاري نسل پاک‌باز مقاومت ايران، تکیه‌گاه استراتژيكي بمب اتمي كه می‌توانست ضامن بقاي او گردد، برايش تبديل به جام زهر شد بنابراين در چاره‌جویی براي فرار از قيام مردم و براي مهار توده‌های به‌جان‌آمده از این‌همه ظلم و ستم و باهدف ارعاب و ايجاد وحشت عمومي در جامعه، به صورتي افسارگسيخته به گسترش اعدام و مجازات وحشيانه روي آورده است بنابراین محكوميت و افشاي جنايات ضد بشري اين رژيم و هر فشار حقوق بشري به آن در راستاي زدن تنها تکیه‌گاه باقيماندة اين رژيم پوسيده خواهد بود ريختن زهر حقوق بشر به كام اين رژيم هار و درنده و گرفتن اهرم اعدام و جنايت از او يك وظيفه ملي است، وظیفه‌ای كه گامي بلند در راستاي سرنگوني اين دشمن ايران و ايراني است.