۱۳۹۴ مهر ۱۵, چهارشنبه

همبستگی ملی ایران ،هادی محسنی7اکتبر 2015 :« سوریه و خط قرمزها »

ارتجاع و مماشات در برهه هایی از تاریخ همخوانی و هم نوایی خود را نشان میدهند. این همسویی ها البته ریشه در تاریخ استعمار و در پیامدهای حاکمیت دیکتاتوریهایی است که همواره مورد حمایت همان مماشاتگران بین المللی بوده اند. در مقابل این پیوند نامیمون پیوند مبارک خلقها را در تاریخ داریم که برای برانداختن این اتحاد نامیمون خون داده اند و مقاومتشان تا پیروزی هم ادامه می یابد.
ذبح ارزشها وکلمات حاصل عملکرد تاریخی ارتجاع و استعمار بوده و هست. یکی از این مقوله ها «خط و خطوط» قرمز در امور سیاسی، ایئولوژیکی و غیره است که اتفاقا بیشترین کلمه مصرفی همان استعمار، مماشات و ارتجاع نیز هست.
به نظر نگارنده مماشات مساوی ارتجاع نیست اما میشود گفت که مماشات بخشی از ساختار ارتجاع هست کما اینکه ارتجاع بخشی از ساختار مماشات. بهمین جهت تاریخا پیوند ناگسستنی دارند.
در مورد سوریه که بکار بردن تمامی واژه ها و اصطلاحات در همین مورد، مدنظر است. جدیترین نقطه و مرحله استفاده از کلمه « خط قرمز» را رئیس جمهور امریکا آقای اوباما در مورد استفاده از سلاح شیمیایی حکومت اسد در کشور سوریه بکار برد.
جنگ داخلی سوریه از سال ۲۰۱۱ آغاز شده و موجب ویرانی‌ها و ناامنی‌های گسترده در این کشور شده‌است. رسانه ها در رابطه با همین جنگ از قول اوباما نوشتند: « خط قرمز ما استفاده از سلاح‌های شیمیایی توسط نیروهای امنیتی سوریه است».
بدین ترتیب اوباما از آگوست 2012، به سوریه هشدار داده است که استفاده از سلاح شیمیایی خط قرمز ایالات متحده است و عبور از آن اشتباهی بزرگ برای دولت سوریه خواهد بود.
اما دولت فاشیستی سوریه  از خط ترسیمی اوباما عبور کرد و خوشحالی ارتجاع خمینی در ایران را هم فراهم نمود. بطوریکه سایت حکومتی « دیپلماسی ایرانی» به نقل از « فارن پالیسی» به تاریخ یکشنبه 8 اردیبهشت 92 نوشت: «در اینجا این پرسش مطرح است که در صورتی که رئیس جمهور آمریکا برای دفاع از خط قرمزهایش در مورد سوریه آماده نباشد، چه کسی خط قرمزهای واشینگتن برای تهران را جدی خواهد گرفت؟».
به همین دلیل و دلایل دیگر است که روزنامه حکومتی «سیاست روز» به تاریخ 10 اردیبهشت 92 نوشت: «ادعاي خط قرمز اوباما ادعايي ديپلماتيك براي فريب افكار عمومي است». و در واقع حرف دل همه حکومتیان ایران را با تمسخر اوباما و خط افتضاحی او، روزنامه ای کرد.
بلی حکومتیان دستگاه ارتجاع خمینی راست می گویند چون وقتی 30 هزار نفر در عرض چند ماه در زندانهای ارتجاع ایران قتل عام میشوند چه کسی به شعر و شعار حقوق بشری مماشات باور می کند. جواب: هیچ کس؛ زیرا کلماتی که بار و محتوای ارزشی آن ذبح شده باشد دیگر یک راه باقی می ماند و آن هم حرف دختر ایران زمین «صبا» ی قهرمان است که در آخرین نفسهایش که توسط همین ارتجاع و مماشات قربانی شده بود گفت: «تا آخر ایستاده ایم» تا حقوق ملت ایران از حلقوم ارتجاع و استعمار و مماشاتگران بین المللی و داخلی گرفته شود. باید به جد و شایسته این شهید گفت که  دختر ایران زمین « صبا » یک مجاهد خلق ویک رزمنده تسلیم ناپذیر ارتش آزادیبخش ملی ایران بود.
اما مختصری از تاریخچه سوریه:
سوریه کنونی، در گذشته بهمراه کشورهای اردن، لبنان و فلسطین بخشی از سرزمین شام محسوب می گشت. این کشور سابقه ای طولانی دارد که مورخان آن را تا 5 هزار سال پیش می رسانند... . نام کنونی سوریه را فرانسویان پس از فروپاشی عثمانی و مستعمره نمودن این کشور از روی تاریخ کهن این بخش از جهان و آشوریان باستانی بر این سرزمین نهادند.
دمشق پایتخت سوریه است و این شهر را دروازه تاریخ می‌نامند و معروف است که این شهر که از کهن‌ترین شهرهای جهان می‌باشد، از ۸ تا ۱۰ هزار سال قبل از میلاد پیوسته محل سکونت انسان بوده‌است
... سوریه خط مقدم و خاکریز اول تلاقی وبرخورد و احیانا تعامل با جهان آنروز یعنی امپراتوری رم شرقی و اقوام و ادیان مطرح آن زمان یعنی یهود و نصارا وآئین های میتراومانی و سایر فرق بود ازنظر تاریخی ونژادی، در ان اقوام سامی عرب و یهودی کنعانی، ارمنی و اسوری، کُرد کوه نشین و فنیقی دریانورد و هیتی های آناتولی موطن گزیده اند. لذا سوریه ای که امروز راجع به آن صحبت می کنیم علاوه بر اکثریت مسلمان سنی و شیعه، موطن اقلیت های قومی و مذهبی دیگری هم هست که به پیچیدگی کار می افزایند. این موزائیک را شاید بشود بشرح زیر تقسیم بندی کرد:
- سنی ها: اکثریت جمعیت سوریه سنی مذهب هستند. مسلمانان سنی 75 درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند. از نظر تعدادبه ترتیب علویان، مسیحیان، دروزی ها و اسماعیلی ها اقلیت های مذهبی دیگر را تشکیل می دهند.
 -علوی ها: این گروه در سوریه بزرگترین اقلیت مذهبی بشمار میروند. انها از نظر اعتقادی شاخه ای از تشیع هستند. علویان برحسب نوشتجات مختلف حدود 10 تا 15 درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند. (دیپلماسی ایرانی، دوشنبه 17 بهمن 139)
حافظ اسد، پدر بشار اسد از سال 1970 تا سال 2000 قدرت اول در سوریه بود. پس از مرگ او بود که بالاخره بشار اسد را جانشین او کردند. از نظر حافظ اسد گویا برادر بزرگش « باسیل» مورد نظر بوده که جانشین اش شود که در تصادفی کشته میشود.
تقدیر و سرنوشت سیاسی، اینک بشار اسد را به مسیر و جاده‌ای کشانده است که همانند اتوبان فرودگاهی که برادرش «باسیل» در آن کشته شد، تاریک و مه آلود است.
با نگاهی به تاریخ گذشته کشور سوریه، به نظر می آید که تاریخ این کشور در شکلی جدید و با سیاستهایی جدید ورقی دیگر خورده است. این ورق تاریخی را اما رژیم ایران، روسیه، امریکا و دیگران، آشکار و پنهان پاره کرده اند و اینکه چگونه این ورق دوباره بازسازی شود و یا جوری دیگر ساخته شود را آینده نشان خواهد داد.
نادیده گرفته شدن خط قرمزهای امریکا و اوباما توسط خودشان و به زردی گرائیدن آن، روسیه را گستاختر ساخت که با ورود نظامیش به صحنه داغون و از هم گسیخته سوریه، صفحه جدیدی در صحنه آشفته جهانی و منطقه ما گشوده شود.
30 سپتامبر 2015 برابر با 8 مهر 94 روسیه رسما حملات خود در سوریه را اجرایی کرد. نخود آش این ورود نظامی « تزاریسم» روسیه هم مبارزه با داعش است که هیچ صاحب نظر جدی آن را تمام عیار نه قبول می کند و نه با توجه به عملکردهای تا کنونی آن، اهداف واقعیشان را باور می کنند.
ورود نظامی روسیه به سوریه علائم و پیامدهایی را دربر می گیرد:
1- ورود نظامی- لجستکی رژیم ایران بهمراه قشونی بنام «حزب الله» لبنان با شکست و بن بست مواجه شده است. چون ورود روسیه نهایتا به نفع رژیم های ایران و سوریه تمام نمیشود و اگر هر دو رژیم ایران و سوریه این ورود روسیه را پذیرفته اند از اجبار است و انتخابی است بین بدتر و بدترین. بعبارت بهتر ورود علنی روسیه به جنگ با مردم و مقاومت سوریه، رژیم ایران و روسیه را در یک جبهه عملا نشان میدهد که قاطعانه تر شدن مواضع مقاومت سوریه، ائتلاف نظامی منطقه ای به رهبری عربستان و مشروعیت هرچه بیشتر مقاومت ایران برای سرنگونی خلیفه ارتجاع در ایران زمین را به ارمغان می آورد و ...
. اما از طرف دیگر آنچه که مشخص است روسیه منافع ژئوپلیتیکی خود در بندر طرطوس سوریه را دنبال می کند که از دوران جنگ سرد در اختیار دارد. منافع و پایگاه جدیدی را هم احتمالا در نواحی شهر ساحلی «لاذقیه» دنبال می کند که  بشار اسد وعده آن را طبق نوشته رسانه های ماه سپتامبر به پوتین داده است؛ که میتواند پایگاه نظامی بزرگتری را هم تاسیس نماید.
2- نارضایتی زیادی در میان بقایای رژیم سوریه و حزب بعث آن کشور بوجود می آید و شاید انشعابهای بزرگ و جدیتری را هم بدنبال داشته باشد.
برای نمونه، به گزارش خبرگزاری فرانسه از دمشق، یکی از مخالفان داخلی رژیم اسد امروز پس از انتقاد از حملات هوایی روسیه در سوریه بازداشت شد.
3- انسجام درونی ارتش آزاد سوریه قویتر خواهد شد و کمکهای ائتلاف نظامی منطقه به ریاست عربستان را بدنبال خواهد داشت که اکنون مشغول کمک به نیروهای مردمی یمن برای آزادسازی بقیه نقاط اشغالی کشورازدست حوثیهای طرفدار رژیم ایران هستند.
بدین ترتیب این تحرک روسیه خیلی از معادلات جاری در منطقه را بهم زده است و توپ عملا وارد زمین همه بازیگران بویژه زمین بازی باخت رژیم ایران شده است.
بعبارتی دیگر از دل بندوبست های مماشات و حکومت نالان و نالایق ایران، ورود نظامی روسها درآمد که با بمبهایش مغز سازشکاری مماشاتگران با رژیم ایران را هم نشانه میرود.
ولی نهایتا این نکته قابل اثبات است که سوریه دیگر برای حکومت ولایی ایران نه شیر است و نه عسل بلکه زهریست که ولایت فقیه آماده سرکشیدن جام آن باید باشد که سرنگونیشان را جلوتر از زمان سابق رقم خواهد زد