۱۳۹۴ بهمن ۲۹, پنجشنبه

نابرابری فزاینده طبقاتی، افشاگر ماهیت حاکمیت آخوندی




18 فوریه 2016 :نابرابری واختلاف طبقاتی بی سابقه در حاکمیت آخوندی 



ایران تحت حاکمیت آخوندها، در صدر کشورهایی است که بیشترین فاصله طبقاتی را دارند. بر اساس آمار نهادهای بین‌المللی، فاصله طبقاتی در ایران از کشورهای سرمایه‌داری مانند آمریکا، سوئد و ژاپن بسا بیشتر است و این فاصله در سالهای حکومت آخوندهای مدعی اسلام با سرعت خارق‌العاده‌یی افزایش یافته است. ابتدا از حقوق رسمی شروع می‌کنیم؛ می‌دانیم که حداقل حقوق رسمی ماهانه 712هزار تومان است، بگذریم که گذشته از بیکاران، بسیاری از کارگران، به‌خصوص زنان و نوجوانان و کودکان کارگر حقوقشان اغلب به نصف این رقم هم نمی‌رسد؛ اما ببینیم مدیران رده بالای حکومت در مقایسه با کارگران شاغل، به اعتراف مهره‌های خود رژیم چقدر حقوق می‌گیرند؟ در این رابطه قاضی‌پور از 

اعضای مجلس ارتجاع، در جلسه علنی روز 11بهمن 94 گفت: «متأسفانه در برابر هزاران تحصیل کرده که از کار بر کنار شده‌اند، صاحبان زر و زور و تزویر و پول و پارتی فرزندان خود و دوستانشان را به بهانه‌های مشاور، هیأت مدیره و غیره… چند شغلی کرده‌اند، چند بار حقوق می‌گیرند و حقوقهای هنگفتی هم می‌گیرند بعضیها اصلاً راه اداره محل کارشان را بلد نیستند ولی به بهانه مشاوره حداقل 20، 30 میلیون تومان در ماه حقوق می‌گیرند، قانون می‌گوید حداقل حقوق با حداکثر حقوق 7 برابر است. حقوق پایه کارگر 700هزار تومان است، بیشترین حقوق باید 4 میلیون و 900هزار تومان باشد، اما الآن اختلاف حقوقها 196 برابر است! آیا این عدالت علی بن ابیطالب است؟». آری، در حکومت آخوندهای فریبکاری که دم از «عدل علی» می‌زنند فاصله حقوق یک کارگر با یک مدیرکل، یک به 200 است. اما نابرابری در حقوق رسمی، کمترین میزان نابرابری است؛ کاش میزان و شدت نابرابری همین قدر بود. واقعیت این است که فاصله، از زیر صفر تا هزارها میلیارد تومان است. به این معنی که میلیونها نفر در میهن ما نان شب ندارند و گرسنه‌اند و در مقابل، پول اقلیتی به قول معروف از پارو بالا می‌رود. پاسدار قالیباف شهردار تهران طی یک سخنرانی که بخشی از آن در تلویزیون رژیم (28خرداد 94) پخش شد، درباره وضعیت اجتماعی شه تهران گفت: «بر اساس آمار ما، 500 تا 600هزار خانواده داریم که اینها دستشان به دهنشان می‌رسد و وضعشان خوبه و در مقابل 200هزار خانوار در این شهر داریم که برای نان 




شبشان مانده‌اند. تویی که هفته‌یی 3 نوبت مثلاً غذایی پرس 10 هزار تومانی می‌خوری… یک آبگوشتی هم بده به این خانواده بغل دستی!» این هم از راه‌حل پاسدار قالیباف، برای حل مسأله فقر و گرسنگی و نابرابری اجتماعی! از این پاسدار جانی و غارتگر که مأموران جنایتکارش در شهرداری تهران امان کسبه و دستفروشان بیچاره را بریده‌اند و همان یک لقمه نان بخور و نمیر را هم از دهانشان می‌ربایند؛ انتظاری بیش از این هم نباید داشت، اما آنچه در اظهارات او اهمیت دارد، اعتراف به وجود 200هزار خانوار گرسنه در پایتخت کشور است، راستی رقمی را که پاسدار قالیباف ارائه می‌دهد، در چه ضریبی باید ضرب کرد تا به واقعیت گرسنگان تهران و گرسنگان سراسر ایران از بلوچستان تا خراسان و تا کردستان و ایلام و خوزستان و… نزدیک شد؟ اما این هنوز تصویر نابرابری و ستم، در میهن آخوند زده ما نیست! بر اساس یک رپرتاز تلویزیونی که روز 3اسفند 93 از تلویزیون رژیم پخش شد اقشاری در این کشور، بر روی حیوانات و سگ و گربه خود جراحی زیبایی انجام می‌دهند و در همین تهران کلینیک‌هایی مخصوص وجود دارد که با دستمزدهای چند صد هزار تومانی گوش یا دم حیوانات این از ما بهتران را به‌صورت دلخواه آنها در می‌آورند! در شهری که به اعتراف شهردارش، میلیونها نفر نان شب ندارند و جوانانی ناچارند برای ادامه زندگی کلیه یا کبد یا چشم خود را بفروشند! در یک مقایسه دیگر، بر اساس منابع حکومتی، در فاصله سالهای ۹۰ و ۹۱ شمسی ۱۰۷۱ دستگاه انواع پورشه که بین ۶۰۰میلیون تا یک و نیم میلیارد تومان قیمت دارند وارد کشور گردیده است.
همچنین در فاصله سالهای ٨٨ تا ٩٣ بیش از ٩٥‌هزار خودروی لوکس با حجم موتور بیش از ٢‌هزار و ٥٠٠ سی‌سی وارد‌شده که ارزش ارزی آنها به بیش از ٢‌میلیارد و ٥١٠‌میلیون دلار بالغ می‌شود.

با یک مقایسه و حساب ساده و باز هم بر اساس سایتهای حکومتی «هزینه احداث یک کیلومتر راه‌آهن ٥‌میلیارد تومان است که با این حساب و مقایسه اگر دلار آزاد امروز مقیاس سنجش قرار بگیرد با پول واردات خودرو در ٥‌سال گذشته می‌توان 1700کیلومتر راه‌آهن ساخت با فرض دلار دولتی هم این میزان به ٦٧٧ کیلومتر می‌رسد. بد نیست بدانید که کل هزینه ساخت سد کارون ۴ معادل هزار‌میلیارد تومان بوده به این ترتیب با ٣٢٠٠‌میلیارد تومان می‌توان ٣ سد در اندازه‌های کارون ٤ ساخت و با ٨‌هزار و ٥٠٠‌میلیارد تومان ٨ سد در این مقیاس ساخته می‌شود».

آری، این نتیجه عملکرد رژیم فاسد و چپاولگری است که بنیانگذار پلیدش، خمینی دجال که به خودش لقب رهبر مستضعفان جهان هم داده بود، می‌گفت من یک موی کوخ نشینها رو به صدتا از کاخ نشینها نمی‌دهم!  نتیجه آن شعارهای فریبکارانه، از یک سو، فقر سیاه و فزاینده‌یی است که دامنگیر 80درصد جامعه ایران شده، طبقه متوسط تقریباً از میان رفته و تمام ثروت کشور دست قشر بسیار محدودی از وابستگان حکومت آخوندی و آقازاده‌ها متمرکز شده است. اما به حکم همه قانونمندیهای اجتماعی و تجربه‌های تاریخی، در بطن این نابرابری و عدم تعادل اجتماعی، یک آتشفشان مهیب نهفته است که ظهور و بروز اون دیر و دور نیست.