۱۳۹۴ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

مریم رجوی صدای آزادیخواهی مردم ایران

             مریم رجوی : برگرفته از ایران افشاگر ، 9 فوریه 2016 :
       به قلم خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران 

شهادت قوي يک مخالف ايراني و مقاومتي كه يك رئيس جمهور را شكست داد - خانم مریم رجوی


لینک به منبع :

روزنامه فيگارو ـ مقاله ای به قلم خانم مریم رجوی: امروز کشور من، ايران، بالاترين نرخ اعدام نسبت به جمعيت را درجهان داراست. در ماه دسامبر مجمع عمومي سازمان ملل نسبت به افزايش اعدامها در ايران ابراز نگراني نمود و خواستار آن شد که در «قانون و در عمل» به محدوديتهاي آزادي بيان، آزادي عقيده، تبعيض و نقض حقوق زنان، و پيروان مذاهب مختلف، خاتمه داده شود.
در کشور من، با استناد به قانون، زنان سنگسار مي‌شوند، از حق پوشش آزادانه برخوردار نيستند و به بهانه بدحجابي مورد سركوب واقع مي‌شوند و در معرض حمله با اسيد قرار مي‌گيرند، نوجوانان به اعدام محكوم مي‌شوند، و هيچ بردباري وجود ندارد. تا كنون ۱۲۰ هزار اعدام سياسي صورت گرفته است. اين رويكرد كاملا رودرروي فرهنگ و تمدن ايران است. و هم‌چنين در تضاد با پيام حقيقي اسلام است که حاکمان ايران تحت نام آن به اين جنايات مبادرت مي‌کنند.اين بربريت قرون وسطايي كه در جهان امروز تحت نام اسلام ظهور كرده، ۳۷ سال است بر ايران حكمروايي مي‌كند، يك دهه است كه عراق را در برگرفته و در سالهاي اخير به سوريه و تمام منطقه گسترش يافته است. اما حملاتي که با استناد به خدا در پاريس انجام گرفت، يک هشدار تلخ به همگان بود که تهديد افراط‌گرايي اسلامي ديگر محدود به خاورميانه نيست.
اين برداشت، ترکيبي از بربريت قرون وسطايي و فاشيسم مدرن امروزي است؛ تنوع سياسي و مذهبي را تحمل نمي‌كند و زن ستيزي و خشونت را نه تنها ترويج مي‌كند بلكه مي‌پرستد. هدف اين ديدگاه تحميل شريعت و مجازاتهاي شديد آن با توسل به‌زور است.
اززماني‌که روح الله خميني در سال ۱۳۵۷ به قدرت رسيد، مبادرت به سرکوب آزاديها در ايران و صدور بنيادگرايي اسلامي به خارج مرزهاي ايران نمود. درحالي‌که ملاهاي تهران شروع به¬ساختن يک نظام دين‌سالاري مدل خودشان درداخل ايران کردند، با سفارت‌گيري وگروگان‌گرفتن اتباع غربي از جمله فرانسويان درلبنان، بمب‌گذاري به‌خصوص در خيابانهاي پاريس‌ وفتواي قتل و ترور، توانستند سياست کشورهاي دموکراتيک را به گروگان بگيرند. بدين‌سان اولين خلافت بدخيم گسترش‌يابنده، سه دهه قبل از سربرداشتن داعش شکل گرفت كه قانون اساسي آن بريك پروژه تحميل  ولو باتوسل به زور  به تمامي جهان مسلمان تأكيد ورزيده است.
بدينسان خميني، نطفه را با خلافتش به اسم ولايت فقيه كاشت و آن را به‌عنوان يک مدل موفق ارائه کرد که بنيادگرايان اسلامي با آن مي‌توانند ابهت، قدرت، و حاکميت به‌دست بياورند. اين ويروس توسعه يافت به حدي كه سني‌هاي افراطي نظير داعش را نيز به اين فكر انداخت كه چرا آنها نتوانند خلافت خودشان را داشته باشند. به‌خصوص زماني‌که مشاهده مي‌كنند بنيادگرايان شيعه مورد مجيزگويي غرب واقع مي‌شوند كه با آنها بناي مماشات مي‌گذارد. در واكنش به وحشيگري اعمال اخير، بعضي مي‌توانند منطق را رها كرده و به گمراهي بروند. مثلا مي‌پندارند كه بنيادگراهاي شيعه از نوع سني خطر كمتري دارند. در نتيجه ملاها را متحدي در مبارزه عليه داعش مي‌پندارند. حال آنكه ملاها و داعش در مهم‌ترين ركن اعتقادي خود يعني ايجاد يک دولت مذهبي براي ترويج قانون شريعت با زور هيچ اختلافي ندارند. به‌علاوه، يك همگرايي سياسي ميانشان برقرار است: گروه داعش كه فرانسه را در فاصله چند هزار كيلومتري هدف قرار مي‌دهد، با پاسداران ملاها كه در عراق و سوريه همسايه‌اش هستند، عملا در آتش بس است. متقابلا پاسداران، به داعش نمي‌پردازند و به جنگ بيرحمانه‌يي عليه اپوزيسيون مدره در سوريه و پاكسازي قومي سني‌ها در عراق مشغولند. ملاها با کمک برخي «لابيهاي محلي» خود سالهاست دولتهاي غربي را به‌دنبال سرابي به‌نام رفرم و مدراسيون در درون اين رژيم کشيده‌اند. البته يک جنگ قدرت و دعواي دروني جدي هم اکنون تمام تارو پود اين رژيم مذهبي را در برگرفته است. ولي دعوا بر سر دو ايدئولوژي، دو جهان بيني و دعواي «مدره» عليه «سخت سر» نيست. خواسته هر دو جناح نجات نظام «ولايت فقيه» يعني همان «خلافت اسلامي» است. دعواي قدرت چيزي نيست جزبازتاب ناتواني رژيم در حل معضلات جامعه و ترس از يک قيام عمومي. امروز برخي آخوندحسن روحاني را به عنوان ويترين ميانه‌روي به كار مي‌برند. اما كافي است از او سوال کنيد: آيا با اعدام 


مخالف است يا آن را تاييد مي کند؟ چرا دوران او، دوران بالاترين ميزان اعدام در ايران است؟ آيا حاضر است اعلام کند سنگسار و قطع دست و پا ضد اسلامي و ضد انساني است؟ موضع او در قبال حزب‌الله و ديگر گروههاي تروريستي چيست؟ در مورد بشار اسد و کشتار ۳۰۰ هزار تن از مردم سوريه چطور؟ کارنامه او در عمل بسيار روشن است. او به‌صراحت اعلام کرده که اعدامها «يا دستور الهي است يا حکم قانون». مگر او نبود كه از سرکوب قيام سال ۱۳۸۸ حمايت کرد و آن را دفاع از «ولايت فقيه و ولي فقيه» توصيف کرد. او كماكان بشار اسد را نماينده مشروع مردم سوريه مي‌داند و او است كه روز ۱۰دي، به وزير دفاعش دستور داد ”برنامه توليد موشکها با سرعت و جديت بيشتري ادامه يابد." براي افرطي گرايي هيچ چيز خطرناکتر از آرمانهاي آزادي و دموكراسي نيست. اين به‌خوبي در تاکتيکهاي سرکوبگرانه ملاها که هدف اصلي آنها جريانات مسلمان دموكرات از جمله مجاهدين خلق است، مشخص است. کساني که با اعتقاد به اسلام متعهد به جدايي دين و دولت، برابري جنسي، آزادي و نفي شريعت آخوندي هستند مي‌توانند هر گونه زمينه رشد افراط گرايي را بخشكانند چه در ايران و چه در عراق و چه در سوريه. براي دستيابي به موفقيت مؤثر، علاوه بر اقدامات امنيتي ضروري، و کمپين نظامي و عمليات اطلاعاتي، اين کار بايد با تقويت تفسير اسلام واقعي که دموکراتيک و بردبار است، تکميل شود. تنها با يک استراتژي روشن که پشتيباني اخلاقي و مادي پايدار از مردم ايران و منطقه در تلاش آنها براي آزادي بکند، مي‌توان از فروبردن مجدد ايران به تاريکترين دوران تاريخ جلوگيري کرد».
سايت سولاپرس- مصر


واقعيت بسيار مهمي مابين سفر رئيس‌جمهور ايران حسن روحاني به فرانسه در 28ژانويه 2016 با تظاهرات بسيار عظيمي كه مقاومت ايران در همان روز در مركز پاريس سازمان داد وجود دارد, به‌طوري‌كه هرقدر سفر روحاني براي مردم فرانسه كم اهميت و از طرفي برايشان سنگين بود, اما اين تظاهرات قوي و حياتي بوده و نشان‌دهنده توان تأثيرگذاري حضورش بر پهنه‌هاي مختلف فرانسوي و جهاني است. روحاني درحالي به پاريس رفت تا از مقامات فرانسوي ترحم گدايي كند و آنها را ترغيب كند به دولتش كمك كنند, در حالي‌كه همين نشانه‌ها و علائم نگراني و ضعف آشكار او بوده و او هم با ترديد به روزنامه‌نگاران و اصحاب رسانه پاسخ داد, اما تظاهرات عظيم پناهندگان ايراني براي طرح خواسته‌هايشان و محكوميت و رسوا كردن جمهوري اسلامي ايران و در رأس آنها خود روحاني جسورانه و شجاعانه و بي‌باكانه بود. هزاران ايراني در كنار جمعيت بسيار زياد اعراب مقيم فرانسه و نيز شمار قابل توجهي از مردم فرانسه, در اين تظاهرات شركت كرده و خواهان حسابرسي و پيگرد جمهوري اسلامي ايران و رهبران آن شدند و نه اين‌كه از آنها براي سفر دعوت كنند يا با آنان مماشات نمايند, كاملاً روشن بود كه اكثر مردم فرانسه به سمت موضع مقاومت ايران گرايش دارند موضعي كه در اين تظاهرات كه بيانگر آمال و آرزوهاي و اميدهاي مردم ايران بود مجسم و متبلور شد. روحاني در خفا به پاريس سفر كرد و آن‌جا را به سرعت و مخفيانه در تاريكي شب ترك كرد, اما مقاومت ايران بار ديگر هزاران ايراني را در مركز پاريس و در روشنايي روز سازمان داد تا زمين را نه فقط زير پاي روحاني بلكه براي جمهوري اسلامي به‌عنوان رژيم اصلي كه در تهران زمام امور را در دست دارد بلرزاند, به ميزاني كه رسانه‌ها خبر اين تظاهرات عظيم را نقل كردند و در مورد آن ابراز شگفتي نمودند, اما قسمت كم ارزشي را به سفر روحاني و اهداف حقيري كه او به دست آورد اختصاص دادند. تظاهرات 28ژانويه 2016 تظاهراتي است كه در خاطره رهبران و مقامات جمهوري اسلامي ايران باقي خواهد ماند, زيرا اين اقدام حياتي و كبير, پيروزي مقاومت ايران بر روحاني و وارد آوردن وحشتناك ‌ترين شكست سياسي به او را عينيت بخشيد».