۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۱, شنبه

نگرانی امام جمعه خامنه ای در تهران از سمت و سوی تحولات عراق

منبع : همبستگی ملی ایران ،30 آوریل 2016
لینک :
احمدخاتمی: در عراق هم حوادثي كه, در عراق هم اختلافاتي كه هست مايه نگراني ماست.
آخوند احمد خاتمی، امام جمعه خامنه‌ای در تهران ضمن حمایت کامل از طرحهای سرکوبگرانه رژیم تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر، از آن‌چه غوغا در فضای مجازی می‌نامید ابراز وحشت کرد:
اين عرصه فرهنگي بخصوص در فضاي مجازي غوغا داره ميكنه , در سايتها, در شبكه هاي بيگانه, در رسانه هاي ديداري, شنيداري, در رسانه هاي مكتوب, در عرصه سينما, در عرصه كتاب, سلاح در جنگ نرم اينهاست…
اما اينكه توطئه دشمن در كاره كسي انكار نكنه , اين واقعيت چه بايد كرد, مصوبه سال 1386 شوراي عالي انقلاب فرهنگي.
26 دستگاه بايد بيايند پاي كار, بيش از 310ماده براي 26 دستگاه وظيفه تعيين كردند, حالا نمي خواهم تاريخچه بگم چي شد اين مصوبه, اما عجالتا نيروي انتظامي وارد انجام اين وظيفه شده …
دست شما درد نكنه [!] آقاي عزيزي كه مقاله عليه نيروي انتطامي مي نويسي, اين نيروي انتظامي حافظ امنيت خود شماست,
امام جمعه خامنه‌ای در تهران، در واکنش به حکم دیوانعالی آمریکا درمورد غرامت جنایات تروریستی مدعی شد که آمریکا هیچ مدرکی درمورد نقش رژیم در اختیار ندارد این درحالی است که جدای از سایر مدارک و شواهد انکار ناپذیر محسن رفیقدوست در مقام وزارت تصریح کرده است که هم ایدئولوژی و هم تی ان تی این انفجارها از حکومت آخوندی به لبنان انتقال یافته است.
2ميليارد دلار پول شما مردم رو [!!] غارت كردند آمريكاييها, دولت آمريكا هم تاييد كرده به اين دليل كه در پايگاه تفنگداران آمريكايي در آمريكا (منظورش بيروت است] آن زمان به اينها حمله شده ايران دست داشته. چرا دروغ ميگيد!! به چه دليل سند بياوريد! اگر متجاوزان شما رفتن به يك كشور ديگر خود اين مردم بحسابشون رسيدند ميخواهيد پاي ايران بگذاريد.
آخوند احمد خاتمی هم‌چنین از سمت و سوی تحولات عراق ابراز نگرانی کرد.

در عراق هم حوادثي كه, در عراق هم اختلافاتي كه هست مايه نگراني ماست. به عنوان يك كشور دوست عراق از مسئولان محترم مي خواهيم اختلافاتشان را كنار بگذارند و در برابر استكبار و تكفيري ها يد واحده باشند.

جوبايدن معاون رئيس جمهور آمریکا در جريان ديدار از عراق، با حيدر العبادي نخست وزير و سليم الجبوري رئيس پارلمان در بغداد و مقامهاي اقليم كردستان در اربيل ديدار كرد



منبع : همبستگی ملی ایران ، 30 اوریل 2016
دیدار جوبايدن معاون رئيس جمهور آمریکا با حيدر عبادي نخست وزير و سليم الجبوري رئيس پارلمان عراق
یک مقام آمریکا: هدف سفر بايدن مقابله با نفوذ رژيم ايران در عراق وحمایت از اصلاحات و مبارزه با فساد است.
به گزارش تلويزيون الجزيره «يك مقام آمريكايي فاش كرد هدف سفر بايدن مقابله با نفوذ رژيم ايران در عراق است. كاخ سفيد همچنين اعلام كرد واشنگتن از اقدامات اصلاحي كه عبادي در مبارزه با فساد اتخاذ كرده حمايت مي كند.
الجزيره افرود ورود جو بايدن به بغداد پس از جلسه توفاني پارلمان عراق بود كه با تصويب تعدادي از وزيران كابينه عبادي پايان يافت».
به گزارش تلويزيون العراقيه ،حيدرعبادي و جو بايدن، تقويت روابط بين دو كشور در زمينه‌هاي مختلف، اوضاع امنيتي و اقتصادي، حمايت از اصلاحات و جنگ عليه داعش را مورد بحث قرار دادند.

تلويزيون العراقيه همچنين گزارش داد: دكتر سليم الجبوري رئيس مجلس نمايندگان عراق در ديدار با جوبايدن معاون رئيس جمهور آمريكا آخرين تحولات سياسي و امنيتي در منطقه را مورد بحث قرار داد.

مریم رجوی: مبارزات کارگران جز لاینفک مقاومت تمامی مردم ایران برای برچیدن استبداد مذهبی است







منبع :همبستگی ملی ایران ، 30 آ وریل 2016


خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران روز جهانی کارگر را به عموم کارگران و زحمتکشان تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد روز کارگر امسال مبشر احقاق حقوق میلیونها کارگر و زن و مرد شرافتمندی باشد که در رژیم ضد کارگری و ضد انسانی آخوندی از کار بیکار شده یا زیر تیغ اخراج، قراردادهای سفید و موقت و حقوقهای پرداخت نشده به سر می برند.
وی مقاومت کارگران زندانی سیاسی را ستود و گفت: اعتراض و مقاومت کارگران در سراسر کشور بیانگر این حقیقت است که آنان به درستی نظام ولایت فقیه را منشأ اصلی ستم و تجاوز علیه کارگران و زحمتکشان می‌دانند. لذا احقاق حقوق کارگران و طبقات محروم، بدون سرنگونی رژیم ولایت فقیه امکانپذیر نیست.
رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران در تشریح سیاستهای ضدکارگری رژیم گفت: در ورشکستگی بی‌وقفة‌ کارخانه‌ها که باعث تعطیلی ۶۰ درصد مراکز صنعتی شده، در واگذاری کارخانه‌ها و مزایده‌های متقلبانة‌ مربوط به‌آن، در فساد اقتصادی و گسترش بازار قاچاق، در ورشکستگی بانکها و افزایش واردات کالاهای خارجی، نخستین قربانی، کارگران هستند. هم‌چنان‌که تخصیص بخش مهمی از درآمدهای کشور به جنگ و کشتار در منطقه به ویژه در سوریه، قبل از همه، کارگران ایران‌ را فقیرتر‌ و محرومتر می‌کند.
وی افزود:‌اکنون‌ سالهاست حداقل دستمزد کارگران حول و حوش یک دلار برای هر ساعت است.بنا به آمار حکومتی ۶۰ درصد کارگران حتی همین حداقل دستمزد را دریافت نمی کنند. از سال ۸۸ تاکنون قدرت خرید کارگران ۱۸۷ درصد سقوط کرده است. در دوره روحانی اخراج کارگران شدت یافته و کارگرانی هم که هنوز کار خود را از دست نداده‌اند، ماههاست حقوق خود را دریافت نکرده و به‌خاطر قراردادهای موقت یا سفید امضا، امنیت شغلی ندارند. این قراردادهای برده سازکه اکثریت عظیم نیروی کار را در برگرفته برای به‌انقیاد کشاندن و ارزان‌سازی نیروی کار به کارگران تحمیل شده است.
مریم رجوی خطاب به کارگران و زحمتکشان سراسر ایران گفت هر چند موجودیت رژیم آخوندی و همه باندهای آن بر روی غارت ثمره جان و زندگی شما‌ سوار شده است اما به رغم همه سرکوبگریها و اعمال فشارها، این رژیم بحران زده در مقابل مقاومت و همبستگی شما ضربه‌پذیر است. مبارزه شما برای مطالبه حقوقتان بخش بزرگ و جز لاینفک مبارزه تمامی مردم ایران برای برچیدن استبداد مذهبی است.

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ (۳۰ آوریل ۲۰۱۶)

نبرد دلیرانه یک شیر زن مجاهد خلق با گله ای از پاسداران بیت ولایت


تاریخ :30 آوریل 2016

در نارمک (شرق تهران)، درهمان‌روز یک‌پایگاه دیگر مجاهدین مورد حمله قرار گرفت. در این‌پایگاه، تنها یک‌شیرزن مجاهدخلق، خدیجه مسیح، حضور داشت که یک‌تنه به‌حملات گرگهای هار خمینی که از چندسو هجوم آورده بودند، پاسخ می‌گفت.

 این‌مجاهد قهرمان، آن‌چنان دلیر و بی‌باک جنگید و به‌دفاع دربرابر حملات پاسداران برخاست که پاسداران فکر می‌کردند با تعداد زیادی از مجاهدین سروکار دارند. بدین‌ترتیب، دشمن هر‌لحظه نیروهای تازه‌تری را برای حمله و هجوم بسیج می‌کرد. اما هنگامی‌که در پایان نبرد تنها یک‌جسم بی‌جان یعنی پیکر سوراخ‌سوراخ یک‌زن را از پایگاه خارج کردند؛ حقیقت روشن شد و جلادان خمینی، زبونانه سعی کردند هرچه زودتر پیکر بی‌جان شهید قهرمان خدیجه مصباح را از‌برابر چشمان حیرت‌زده‌ مردم دور کنند تا شاید بر‌رسواییها و ددمنشیهای خود پرده بیفکنند.

بیانیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به مناسبت اول ماه مه، روز همبستگی جهان کارگر




منبع : همبستگی ملی ایران ،30 آوریل 2016

لینک :




بیانیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به مناسبت اول ماه مه، روز همبستگی جهان کارگران
بیانیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به مناسبت اول ماه مه، روز همبستگی جهان کارگران
بیانیه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به مناسبت اول ماه مه، روز همبستگی جهان کارگران
Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to Telegram

تائيد مجدد گزارش پنتاگون وكنگره درباره وزارت اطلاعات و ماموران بدنامآن «خدابنده» و «سينگلتون»


             در عراق برای طراحی کشتار مجاهدین اشرف  ولیبرتی 

منبع : ایران افشاگر ، 30 آوریل 2016

لینک :

دیوید آزبورن، رئیس بخش تحقیق فدرال که گزارش تحقیقی پنتاگون و کنگره آمریکا درباره وزارت اطلاعات آخوندها را را تهیه کرده، اعلام کرد: ”این گزارش به ابتکار خود این بخش چک و اصلاح شد و مجددا به پنتاگون ارائه شده است.“روزنامه ساندی میل روز یکشنبه ۱۷ فوریه در پایگاه اینترنتی خود به نقل از این گزارش فاش کرد که:
«سینگلتون هنگامی که به تهران رفته بود، توسط وزارت اطلاعات رژیم آموزش دید. او پس از بازگشت به انگلیس، وب سایت ایران اینترلینک را در زمستان ۲۰۰۲ براه انداخت».ساندی میل می نویسد: یک زن خانه‌دار انگلیسی و شوهرش در یک گزارش فاش شده دولت آمریکا متهم به جاسوسی برای ایران شده اند. بنا بگفته (این گزارش-م) آن سینگلتون، ۵۳ ساله، طی یک دیدار از تهران در ۲۰۰۲ تهدید شده در سرویس مخفی ایران آموزش ببیند.
                      سینگلتون برای جمع آوری اطلاعات در جلو اشرف 
این گزارش، که توسط بخش تحقیق فدرال کتابخانه کنگره تهیه شده و بطور خصوصی در واشینگتن پخش شده، می‌گوید این زوج موافقت کردند علیه مخالفان رژیم ایران، از جمله مجاهدین خلق ایران جاسوسی کنند، این گزارش می گوید: «سینگلتون در ۲۰۰۲ در تهران با مأموران وزارت اطلاعات و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران (MOIS) که به سابقه و گذشته او علاقمند بودند ملاقات کردند.پس از آن، او سفرهای متعددی به ایران و سنگاپور کرد- کشوریکه وزارت اطلاعات با مأموران خارجیش ارتباط برقرار می‌کند.»ساندی میل خاطرنشان می کند که رژیم ایران از تروریسم در سراسر جهان حمایت می کند و سال گذشته پشت انفجار یک اتوبوس در بلغارستان بود. درحالیکه تنش بین غرب و ایران برسر برنامه اتمی تهران بالا می رود، آژانس‌های امنیتی بریتانیا فعالیتهای وزارت اطلاعات ایران را زیر نظر می گیرند.سال گذشته پس از حمله به سفارت بریتانیا در تهران، ایران مجبور شد حضور دیپلماتیکش در بریتانیا را کاهش دهد. از آن پس جمع آوری اطلاعات درباره گروههای مخالف برای (رژیم) سخت تر شده است.منابع امنیتی شب گذشته گفتند که رژیم ایران روی مأمورانش در غرب اتکا می‌کند تا علیه مخالفان جاسوسی کنند و برای بی‌اعتبار کردن مخالفان اقدامات تبلیغی انجام دهند.شب گذشته این زوج، که از خانه ویکتوریان شان در لیدز یک شرکت ارتباطات در خاورمیانه را اداره می‌کنند، تهدید کردند علیه این ادعاها اقدام قانونی کنند.خانم سینگلتون، گفت: «مجاهدین خلق همه اینها را ساختند. بله، من به ایران رفته‌ام، اما آنها تصویری درست کرده‌اند که تماما دروغ است».دیوید آزبورن، رئیس بخش تحقیق فدرال که این گزارش را تهیه کرده، به میل آن ساندی گفت: «این گزارش به ابتکار خود این بخش چک و اصلاح شد و مجددا به پنتاگون ارائه داده شد. من نمی‌دانم چه زمانی مجددا در سایت دولت آمریکا گذاشته شود».ساندی میل می نویسد: «خانم سینگلتون، به تصدیق خودش، زمانی در مجاهدین خلق بود و در کمپ آن در عراق آموزش شلیک سلاح دیده بود.. وی بعدا با این گروه، که آنرا یک فرقه توصیف می‌کند، به مخالفت گرایید.این زوج همچنین در یک گزارش کمیته پارلمانی بریتانیایی برای آزادی ایران در ۲۰۰۷ تحت عنوان جاسوسی برای ملاها: مأموران ایران در بریتانیا، نامبرده شدند.گزارش این کمیته گفت: ”خدابنده و سینگلتون ظاهرا یک گروه کوچک از افراد را در یک کارزار شدید شیطان‌سازی علیه مجاهدین خلق هدایت می کنند».
                خدابنده وسینگلتون دو جانی وخونریز گشتاپو آخوندی 
لرد کارلایل با رتبه مشاورت ملکه انگلستان، یک بازبین کننده مستقل سابق قانون تروریسم و یک عضو کمیته پارلمانی برای آزادی ایران، گفت: «مجاهدین یک اپوزیسیون معتبر رژیم هستند. فرقه نامیدن آنها مانند اینست که بگوییم هر حزب سیاسی یک فرقه است.لرد آلکس کارلایل گفته است مجاهدین خلق ایران یک حزب اپوزیسیون معتبر است».
اين گزارش در رسانه‌هاي مختلف از جمله تلويزيون بغداد نيز منتشر شده است.

دژخیمان خونریز ومزدوران جنایتکار مسعود خدابنده و ان سينگلتون، گردانندگان شعبه خارج كشوري وزارت اطلاعات – اينترلينك






منبع : ایران افشاگر ، 30 آوریل 2016

لینک :

با تمام تلاش‌هاي رژيم براي فيلتر کردن سايت‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي مختلف مانند فيس‌بوک و تويتر، امروزه صدها هزار نفر از جوانان ايراني با ابداع روش‌هاي مختلف و با استفاده از فيلترشکن‌ها از اين شبکه‌ها براي ارتباط‌گيري و خبررساني استفاده بهينه مي‌کنند.
امري که رژيم ايران و ارگان‌هاي امنيتي آن را واداشته که در کنار انواع و اقسام ترتيبات امنيتي در داخل مثل پايين آوردن سرعت اينترنت، فيلترگذاري بيش از يک‌ميليون سايت وبلاگ با ايجاد ارتش سايبري نيروهاي خود را به اشکال مختلف ازجمله درپوش افراد عادي و گاهاً مخالف رژيم وارد شبکه‌هاي اجتماعي مورداستفاده ايرانيان کند و با ايجاد سايت‌ها و وبلاگ‌ها با پروفايل‌هاي جذاب کار جاسوسي و امنيتي خود را در فضاي مجازي اينترنت نيز گسترده و به‌پيش ببرد. شناساندن چهره مأموران رژيم و جارو کردن آن‌ها از اين شبکه‌ها يک امر ضروري است که در خدمت مبارزه مردم ايران براي نيل به آزادي و دمکراسي مي‌باشد. در سلسله نوشته‌هايي با عنوان «ياران شيطان» سعي خواهيم کرد تا مأموران و خادمان دربار ولايت را که گاها با ماسک مخالف رژيم و با عناوين فريبکارانه به فعاليت‌هاي جاسوسي و پراکندن تخم نفاق و ياس در بين ايرانيان در شبکه‌هاي اجتماعي مختلف مشغول‌اند به کاربران اين شبکه‌ها بشناسانيم و ترفندهاي بکار گرفته‌شده توسط آنان براي نفوذ و يارگيري در بين ايرانيان براي شناسايي مخالفان رژيم را در معرض ديد همگان قرار دهيم.

مسعود خدابنده و همسرش آن سينگلتون



مزدور سینگلتون 

                                      مزدور مسعود خدابنده 
يکي از افرادي که قبلاً در ارتباط با «سازمان مجاهدين خلق ايران» بوده و بعداً از اين سازمان کنار کشيده و در همکاري با رژيم ايران خط و سياست اين رژيم را در نابودي مخالفان و بالأخص سازمان مجاهدين را به‌طور فعال به‌پيش مي‌برد در انگلستان زندگي مي‌کند. وي که اغلب نيز مورداستفاده بنگاه سخن‌پراکني بي. بي. سي که دشمني‌اش با مردم و مقاومت ايران از زمان مصدق فقيد براي همه ايرانيان آشکارشده است قرار مي‌گيرد فردي است بنام «مسعود خدابنده» ساکن انگلستان که با همسر انگليسي‌اش بنام «آن سينگلتون» به‌عنوان عناصر فعال از سوي وزارت اطلاعات عليه اپوزيسيون اين رژيم مورداستفاده قرار مي‌گيرند.

اما اين شخص کيست؟

«کميته پارلماني براي ايران آزاد در پارلمان بريتانيا» در طي يک گزارشي اينجا درباره وي چنين مي‌نويسد: «بر اساس اظهارات يک شاهد در دادگاه بريتانيا مسعود خدابنده نماينده وزارت اطلاعات ايران در انگليس است. او در سال 1981 به انجمن دانشجويان مسلمان انگليس پيوست که از مجاهدين حمايت مي‌کرد. در سال 1986 به تقاضاي خودش به کمپ اشرف در مرز ايران و عراق رفت. در حين جنگ خليج وي نامه‌‌يي به رهبري کمپ نوشت که دارو مصرف مي‌کند و انگيزه‌اش را براي مبارزه با رژيم ازدست‌داده است. مسعود خدابنده تا 1996 با مجاهدين بود تا اينکه از آنان جدا شد.


ابراهیم خدابنده در کنار حاکم شرع برای مشورت کشتار مجاهدین 

دو برادر جنایتکار ابراهیم ومسعود خدابنده دژخیمان اطلاعات وکشتار 
مجاهدين سفر او را به اروپا را تأمين نمودند. در سال 1998 درپوش شركت در کنفدراسيون کارگري به سنگاپور رفت و نماينده وزير اطلاعات را ملاقات نمود. اين آغاز همکاري وي با آنان بود. کار او عمل کردن بر ضد اپوزيسيون ايران و پناهندگاني بود که در اروپا بودند. وي با «آن سينگلتون» ازدواج نمود. سينگلتون نيز در دهه 80 با انجمن‌هاي حامي مجاهدين همراه بود اما به دلايلي از اين انجمن‌ها کنار گذاشته شد و بعد از ازدواج با خدابنده بارها به ايران رفت. وي در يک مورد ماه‌ها در ايران ماند که در طي آن دستوري براي تأسيس سايت «ايران-اينترلينک» دريافت نمود. مسعود خدابنده و همسرش سينگلتون اين سايت را در ليدز تأسيس کردند. هردوي آنان از مخالفان قديمي رژيم بودند؛ اما آن سينگلتون هرگز يک عضو مجاهدين نبوده است. او در دهه 80 از هواداران مجاهدين در لندن بوده و در ابتداي دهه 90 براي دو ماه به عراق رفت. وي کمپ را ترک کرد چون دريافت که به مبارزه اعتقادي ندارد. کار آن‌ها در اين وب‌سايت جذب افراد معدودي در مخالفت هيستريک با مجاهدين است. سپس شنيده شد که وزارت اطلاعات به آن‌ها پيشنهاد غيرقابل ردي داده است و خيلي زود خدابنده به استخدام آنان درآمد. هدف آنان تطميع اعضاي سابق بود که از مبارزه دست کشيده بودند. آن‌ها ابتدا امکان ترور فعالان سياسي را در خاک اروپا فراهم مي‌کردند و بعد به کمپين‌هاي دروغ‌پراکني بر ضد مجاهدين روي آوردند. ازآنجايي‌که رژيم ايران ديگر هيچ‌گونه اعتباري ندارد ازاين‌گونه افراد براي پيش بردن فعاليت‌هايش عليه مخالفانش و پناهندگان بهره مي‌برد.
وقتي آقاي «وين گريفيث» نماينده پارلمان انگليس در سال 2004 که براي ديدن برادر ديگر مسعود خدابنده به ايران سفرکرده بود، آن سينگلتون را در زندان اوين ملاقات نموده بود بسيار حيرت‌زده شده بود. ابراهيم خدابنده برادر مسعود خدابنده و يکي ديگر از اعضاي شوراي ملي مقاومت در سال 2004 در سوريه ربوده شدند. آن‌ها به ايران مسترد مي‌شوند و اين امر گوياي روابط بين سرويس‌هاي دو كشور مي‌باشد. يك موج انزجار در انگليس برپا مي‌شود ولي رژيم واكنش نشان نمي‌دهد. يك سال بعد وين گريفيث، نماينده مجلس انگلستان از حزب كارگر، مجاز به بازديد از ابراهيم خدابنده در زندان مي‌شود. اين پارلمانتر شخيص در بازگشت خود از ايران حيرت خود را از مشاهده آن سينگلتون، همسر مسعود خدابنده بازگو مي‌کند. او توضيح مي‌دهد كه چگونه سينگلتون در زندان واواك به ميل خود رفت‌وآمد مي‌کرده و با مقامات و پرسنل زندان گفتگو مي‌نموده است. اين پارلمانتر متوجه مي‌شود كه هم‌وطنش براي واواك كار مي‌کند. آقاي وين گريفيت مي‌گويد:«بسيار عجيب بود که سينگلتون در زندان فرزند کوچکش را نيز با خود داشت. وي با آزادي به همه‌جا رفت‌وآمد مي‌کرد و با مسئولين زندان در ارتباط بود».
ابراهيم خدابنده طي نامه‌يي قبل از دستگيري‌اش نوشته بود که وزارت اطلاعات با مادرش درباره استخدام مسعود خدابنده تماس داشته است. در سال 2005 مسعود خدابنده و سينگلتون تلاش نمودند تا يک نشست در پارلمان براي دروغ‌پراکني عليه مجاهدين بگذارند اما درنهايت به آن‌ها اين اجازه داده نشد و به يک هتل رفتند.
يادآوري مي‌شود که در طول چهل سال فعاليت صدها هوادار و اعضاي سابق از رده‌هاي داخلي مجاهدين بيرون آمدند، اما اغلب آنان همچنان با شرکت در گردهمايي‌ها و کمک مالي از مجاهدين حمايت مي‌کنند. ولي خدابنده تصميم گرفت که خود را در اختيار وزارت اطلاعات قرار دهد.
وي يک برنامه فشرده و گران با مسافرت به نقاط مختلف دنيا دارد تا هم‌رزمان قديمي‌اش را تروريست و شستشوي مغزي شده و قاتل و شکنجه‌گر بخواند؛ اما هر گز رژيم و ترورهايش را به‌نقد نمي‌کشد.
همچنين براي اطلاعات بيشتر رجوع کنيد به همكاري با مأموران ايراني در اروپا افشاگري كميته ايرانيان بريتانيا در نوامبر سال 2008.
در كتاب «واواك در خدمت آيت‌الله‌ها» نوشته رئيس پيشين سازمان ضد جاسوسي فرانسه، استراتژي وزارت اطلاعات براي بهره‌برداري از برچسب تروريستي و شيطان سازي از مجاهدين در آمريكا بررسي‌شده و ازجمله آمده است:




«واواك براي اثبات استراتژي خودروي دو محور عمل مي‌کند: تلاش براي نفوذ دادن مأموران خود به داخل اپوزيسيون و اول‌ازهمه سازمان مجاهدين و دوم تشكيل انجمن‌هاي مختلف تحت عنوان اپوزيسيون».
آقاي ايو بونه با ذکر نمونه‌‌يي ازجمله به «سازمان ديدبان حقوق بشر» مستقر در نيويورک که هدفمند و براي پيشبرد سياست سازش با رژيم ايران گزارش غرض‌آلودي بر اساس گفته‌هاي تني چند از مخالفين و بريدگان از مجاهدين ازجمله مسعود خدابنده تهيه‌کرده بود اشاره مي‌کند:
«يك نمونه از اين عمليات نفوذ را مي‌توان در رابطه با سازمان ديدبان حقوق بشر ذكر نمود كه در نيويورك مستقر است و از شهرت بين‌المللي برخوردار است. مسئوليت اين كار را گري‌سيك (طرفدار نزديكي با حكومت مذهبي ايران) رئيس شوراي مشورتي سازمان ديدبان حقوق بشر در امور خاورميانه به عهده مي‌گيرد. او در همان روز يعني 18 مي 2005 دو ايميل به ليستي از گيرندگان موسوم به گلف 2000 “ Gulf 2000” ارسال مي‌دارد كه در آن اشاره به گزارش اين سازمان غيردولتي مي‌کند كه در همان روز منتشرشده است. در اين ايميل مي‌گويد كه سازمان مجاهدين مرتكب شكنجه و حتي زنداني كردن اعضاي خود شده است. گزارش 28 صفحه‌يي مبتني بر شهادت تلفني 12 “مخالف” سازمان مجاهدين مي‌باشد كه در ميان آن‌ها مسعود خدابنده به چشم مي‌خورد كه نيازمند بررسي بيشتر است.
وي همراه برادرش ابراهيم در لندن مستقر بود كه وارد سازمان مجاهدين شدند. او با يك شهروند انگليسي، آن سينگلتون ازدواج مي‌کند. او كه توسط واواك عضوگيري شد در اواسط 1990 سازمان را ترك مي‌کند و از آن به بعد اقدام به افشاگري عليه روش‌هاي سازمان مجاهدين خلق و ارائه شهادت‌هاي مختلف مي‌کند.
اطلاعات دقيق‌تر به دست مي‌آيد كه نشان مي‌دهد مسعود خدابنده با همتاهاي خود نظير حقي در سنگاپور ملاقات مي‌کند و در كوالالامپور با مقامات بالاي واواك ديدار دارد. او همچنين يك سايت اينترنتي موسوم به ايران اينترلينك را به درخواست طرف حساب‌هايش برپا مي‌کند. او گاه به فرانسه نيز مي‌آيد جايي كه با فردي به نام آلن شوالرياس كه بيشتر درباره او صحبت خواهيم كرد، تظاهراتي را در اورسوراوآز در مقابل محل اقامت مريم رجوي برپا مي‌کند. جمعيتِ كمِ تظاهركنندگان به‌راحتي اجازه مي‌دهد كه سه نفر اصلي اين عمل شناسايي شوند و حتي از آن‌ها عكس گرفته شود».
«واواك در خدمت آيت‌الله‌ها» مي‌افزايد: «آنچه براي گري سيك دردسرآفرين است، اين است كه مسعود خدابنده از ايميلش براي اشاعه حرف‌هاي بي‌پايه استفاده كرده و اطلاعات غلط ارائه مي‌دهد كه اين مشکل‌آفرين است. نمونه آن به شرح زير است: “اطلاعات زيادي در دست است كه حكايت از اين دارد كه مجاهدين مستقر در قرارگاه اشرف با بحران شديدي روبرو بوده و در آستانه فروپاشي مي‌باشند. اين اردوگاه صرفاً به خاطر فضاي ترس و سركوبي كه رهبران مجاهدين ايجاد کرده‌اند، برپا مانده است. طبق آخرين اطلاعات دريافتي اگر پرچم صليب سرخ جايگزين پرچم ارتش آمريكا شود بيش از هشتاد درصد افراد آن را به سمت پايگاه شمالي ترك خواهند كرد”. اما نويسنده [ايو بونه] كه در نوامبر 2008 به همراه ژيل پاروئل رئيس سابق كانون وكلا به اشرف سفرکرده است، مي‌تواند تأييد كند كه چنين چيزي نبوده است. او همچنين با نمايندگان كميته بين‌المللي صليب سرخ ملاقات نموده است».
يك شخصيت بي‌طرف نظير كلنل ديويد فيليپس، فرمانده تيپ پليس نظامي در اشرف در سال 2004 شهادت مي‌دهد كه از ژانويه تا دسامبر 2004 «چندين گزارش درباره شكنجه، سلاح‌هاي مخفي و افراد بازداشت‌شده برخلاف ميل خود به‌وسيله رهبري مجاهدين خلق را دريافت نمودم. من به واحدهاي خود دستور انجام تحقيقاتي درباره اين اتهامات صادر كردم. در موارد متعدد نيز خودم شخصاً تيم‌هاي تحقيق را طي بازديدهاي غيرمترقبه در تأسيسات سازمان مجاهدين، جايي كه گفته مي‌شد بدرفتاري‌ها روي‌داده است، هدايت كردم. طي اين دوازده ماه به‌هيچ‌وجه نتوانستيم هيچ‌گونه سند معتبر كه بتواند اتهامات اخير در گزارش ديدبان حقوق بشر را تأييد كند به دست آوريم».






راجع به سياست زد وبند با رژيم آخوندها عليه مقاومت و عملكرد وزارت اطلاعات در فرانسه، در كتاب «واواك در خدمت آيت‌الله‌ها» ازجمله آمده است: شيراك در سال 2003 دستور موج دستگيري بزرگ 17 ژوئن را صادر کرد و د.اس.ت تا آنجا پيش رفت كه از سال‌هاي 2000 با واواك رابطه برقرار نمود، امري كه در زمان رياست جمهوري فرانسوا ميتران غيرقابل‌تصور بود…
واواك با موج به‌پيش مي‌رود… واواك ابتكارات را براي محكم كردن مواضع رسمي و دسترسي به اين هدف نهايي كه از دور خارج كردن سازمان مجاهدين است تشديد مي‌کند. به اين منظور، دم‌ودستگاه پايه‌يي خود در سفارت در پاريس را تقويت مي‌کند، ازيک‌طرف انجمن‌هاي پوششي ايجاد مي‌کند، از طرف ديگر و بالاخره، تظاهرات ضد مجاهدين سازمان‌دهي و ترتيب مي‌دهد…
محمدحسين سبحاني يك مأمور واواك در کادر مأموريتي جديد، در چند تظاهرات در اورسوراواز در حومه پاريس شرکت مي‌کند. سپس آن‌ها عليه اعضاي شوراي ملي مقاومت ايران که در پي عمليات 17 ژوئن 2003 تحت پيگرد قانوني قرارگرفته‌اند، شهادت مي‌دهند…
در تفاوت با اقداماتي که واواك درگذشته انجام مي‌داد و کارهاي مأمورانش را از خارج کشور هماهنگ مي‌کرد، وزارت اطلاعات سيستم فرماندهي‌اش را در داخل ايران متمرکز مي‌کند. افسران و مأموران وزارت اطلاعات که در اروپا مستقر هستند به تهران فراخوانده مي‌شوند و دستورالعمل‌ها را مستقيماً در آنجا دريافت مي‌کنند. به‌منظور به راه انداختن مجدد فعاليت‌هاي وزارت اطلاعات، در ژوئن 2008 احسان نراقي از فرانسه، مسعود خدابنده از انگلستان و علي راستگو از آلمان به ايران فراخوانده مي‌شوند…
فرانسه در کانون تارعنکبوتي قرار دارد که مأموران وزارت اطلاعات به‌طور خستگي‌ناپذير دور مقاومت مي‌تنند. رژيم ملاها همه توانمندي‌هايش براي اقناع و فريبکاري را بکار مي‌گيرد تا اين‌که کشور ما نقش اين تارعنکبوت را بازي بکند.
آقاي حسن داعي نويسنده و محقق مقيم آمريکا نيز که در سال‌هاي اخير يک کارزار گسترده افشاگرانه حقوقي را در اين کشور عليه لابي‌هاي رژيم ايران شروع کرده است، طي يک مطلبي که در سايت «فروم ايرانيان در آمريکا» به رشته تحرير درآورده است با انتشار مدارک مستدلي که در جريان دادگاه عليه «سازمان ناياک» و مسئول آن تريتا پارسي به دست آورده بود به رابطه بين تريتا پارسي و مسعود خدابنده و زن وي «آن سينگلتون» پرداخته و مدارکي دال بر پرداخت پول از سوي تريتا پارسي به آن سينگلتون را منتشر کرده است:
«در يک ايميل ديگر پارسي طرح خودش براي بستن قرارگاه اشرف و دستگيري رهبران مجاهدين را مطرح مي‌کند. تريتا پارسي کارزار گسترده‌يي را براي نگه‌داشتن مجاهدين در ليست تروريستي و بستن کمپ اشرف و دستگيري مجاهدين انجام مي‌داد. وي در اين زمينه با مسعود خدابنده و همسرش آن سينگلتون همکاري مي‌کرد. تصوير زير فتوکپي چک پرداختي پول توسط تريتا پارسي به آن سينگلتون مي‌باشد.
همچنين قرار شده بود که سازمان ناياک براي اين دو نفر در کنگره آمريکا جلسه سخنراني بگذارد که عليه مجاهدين صحبت کنند؛ اما وزارت امنيت آمريکا بنا به گزارش‌هايي که در مورد رابطه اين زن و شوهر با وزارت اطلاعات ايران در دست داشت، از سفر آن‌ها به آمريکا جلوگيري کرد و اجازه ورود به آن‌ها نداد.
تريتا پارسي از کمک و همگامي دائمي بعضي از وابستگان وزارت خارجه آمريکا که به دنبال سازش با رژيم ايران هستند برخوردار مي‌باشد.»
در سال‌هاي اخير نيز که دولت عراق براي خلاص کردن رژيم ملايان ايران از کابوس اپوزيسيون متشکل و قدرتمند ايراني مستقر در کمپ اشرف به نيابت از ولايت‌فقيه در تهران فشار و تجاوزات ضد انساني خود را عليه ساکنان اين کمپ شدت بخشيده است، خدابنده و زنش چندين بار به عراق مسافرت کرده و ضمن شرکت در شوهاي ترتيب داده‌شده وزارت اطلاعات در مقابل در ورودي کمپ اشرف با شرکت مأموران اعزامي اين وزارت تحت عنوان «خانواده‌هاي مجاهدين» به همکاري‌هاي گسترده با مقامات و نيروهاي امنيتي عراق وابسته به نخست‌وزيري عراق ـ که در وابستگي عقيدتي و سياسي‌اش به ولايت‌فقيه ايران جاي هيچ‌گونه شک و شبهه‌يي وجود ندارد و خود مقامات آن دولت نيز به‌طور علني در مقابل دوربين‌هاي تلويزيون به آن اعتراف کرده‌اند ـ با قاتلان همان به‌اصطلاح زندانيان کمپ اشرف نشست و بر خاست‌هاي متعددي انجام داده و با بوسيدن دستان خونين آنان همگامي و همراهي خودشان را با رژيم ايران و وزارت اطلاعات و نيروهاي مزدور عراقي وابسته به ولايت‌فقيه در نابودي اپوزيسيون مشروع و پايدار اين رژيم نشان دادند. (رجوع شود بهوبلاگ شخصي خدابنده)
گستره همکاري و همگامي اين فرد و همسرش با ارگان‌هاي مختلف رژيم ايران ازجمله تلويزيون انگليسي زيان رژيم ايران بنام «پرس. تي. وي» آن‌قدر گسترده است که نيازي به افشاگري نيست. وي با موضع‌گيري‌هاي به‌اصطلاح دموکراتيک و ضد خشونت‌طلب خود عملاً دستان خونين ملايان جنايتکار در ايران مي‌شويد و قربانيان اين رژيم را باعث‌وباني خشونت بکار گرفته‌شده از سوي رژيم معرفي مي‌کند.

فریبا هشترودی همنشین دژخیمان اطلاعات




فریبا هشترودی همنشین دژخیمان اطلاعات ...که ازمیان پرونده های گند گرفته ی آخوندی بیرون کشیده ... که نه ایرانی اند و نه روئی به آینده دارند

  • فریبا هشترودی همنشین دژخیمان اطلاعات ...که ازمیان پرونده های گند گرفته ی آخوندی بیرون کشیده ... که نه ایرانی اند و نه روئی به آینده دارند 
  • هرچه به زمان گرد همائی بزرگ مقاومت نزدیک تر میشویم، لوش و لجن های وزارت اطلاعات آخوندی بیشتر به تلاطم می افتند. اخیرا پتیارکی که هم از اسم باباش می مکد و هم با... نشستن در دامن اهریمن پروران حاکمیت آخوندی، بابای مرحوم را در گور می لرزاند، پس از سال ها دست گردان شدن و به بایگانی وزارت اطلاعات افتادن،دوباره ازمیان پرونده های گند گرفته ی آخوندی بیرون کشیده و به عرصه ی رسانه هائی کشانده شده است. که نه ایرانی اند و نه روئی به آینده دارند و فقط خورندگانی چند وجهی اند از شکمبه ی مردارهائی، در هر جا که پا بدهد.
  • وقتی که بسیجی سابق ،ابراهیم نبوی، سه سال پیش در تلویزیون صدای آمریکا ضمن تبلیغ برای برگشتن به زیز قبای آخوند حسن روحانی، به مخاطبان سفارش می کرد که کشتار سال شصت و هفت را فراموش کنند چون مردم ایران هم فراموش کرده اند!!! با خودم گفتم این مردک آخر خط وقاحت است. اما با دیدن ادا و اطوارهای جدید این پتیاره ی به شرافت پشت کرده ، دیدم رکورد ابراهیم نبوی را بد جوری شکسته است.
در همین رابطه دوستی دریغا گویان پرسید؛ بعضی شرفشان را می فروشند تا جایش چه بخرند؟ در پاسخش گفتم: بعضی طوری وانمود می کنند که گویا شرفشان را فروخته اند. در حالی که اگر ژرف بنگری روشن می شوی که در بساط اینان اصولا متاعی به اسم ” شــــرف ” وجود نداشته است!
باری، پارسال در چنین روزی در همین باره مختصری نوشته بودم. رذالت این خود فروختگان ، دست نخورده سر جایش است و واکنش من هم لاجرم همان است که بود:
پــــرسش های بـــــدیـــــهـــــی و پــاســخ های بـــــدیـــــهـــــی تـر!
س ــ نظرت درباره کسی که از جبهه ی مقاومت علیه حاکمیت آخوندی جدا میشود،چیست؟
ج ــ بـــــــــــهـــــــتــــــــــــــــــرین کار را می کند!
س ــ شوخی می کنی؟ ولی سوال من خیلی جدّی بود
ج ــ جواب من هم جدّی بود. جدا شدنش یک ضرر دارد،ولی عوارض ماندنش زیاد و غیر قابل پیش بینی است.
س ــ درباره کسانی که از مقاومت دفـع میشوند و به دامن آخوندهای حاکم می افتند چه می گوئی؟
ج ــ به آنها تبریک می گویم،زیرا پس از دفـع،به شایسته ترین جای لایقشان،فرو افتاده اند.
س ــ درباره کسی که از حاکمیت آخوندی بــد می گوید و سر سفره اش می نشیند، چه نظری داری؟
ج ــ دین دارهای قدیم به این تیپ افراد می گفتند:” خسرالدنیا والآخره “. و از دین بریده های امروزی به اینها می گویند” خـــــری که هم از توبره می خورد هم از آخور” .
س ــ اگر برای این گونه افراد مصداق های واقعی داری، چرا درباره آنها بیشتر نمی گوئی؟
ج ــ قدیمی ها می گفتند؛” آدم عاقل از دست شپش یخه پیرهنش را پاره نمی کند”.
امروزی ها می گویند؛” جواب وزوز پشه، غرّش شیر نیست!”
* اهریمنی هائی که برای تباهی و یرانی آثار و آفریدگان اهورمزدا پدید آمده اند.

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۰, جمعه

احسان بيدي پادوی اطلاعات که از اشرف تا لیبرتی والان هم آلبانی دنبال شکار وجاسوسی وکشتار مجاهدین است





احسان بيدي؛ پادوي «ايستگاه اطلاعاتي» وزارت اطلاعات - سپاه قدس آخوندها در آلباني


احسان بيدي؛ پادوي «ايستگاه اطلاعاتي» وزارت اطلاعات - سپاه قدس آخوندها در آلباني

احسان بيدي يك پادوي گشتاپوي آخوندي در آلباني است كه از طرف وزارت اطلاعات به آنجا اعزام و در ارتباط با «ايستگاه اطلاعاتي» وزارت جاسوسي و كشتار آخوندها در آلباني روي خط عراق-آلباني مشغول انجام وظايف محوله مي‌باشد.

نمونه زير مأموريت‌ محوله به مزدور نامبرده در پيشبرد خطوط وزارت اطلاعات رژيم آخوندي در آلباني را به‌خوبي نشان مي‌دهد:
«… سازمان مجاهدين، آن‌ها خطرناک‌تر از دولت ايران هستند… شنيده‌ام که قرار است دو هزار نفر ديگر [به آلباني] بيايند. اين تعداد که آمدند نبايد به آن‌ها آزادي زيادي داده شود. مهم اين است که به اين افراد امکان همان فعاليتي را که در عراق داشتند، داده نشود. مطمئن باشيد که سازمان مجاهدين اپوزيسيون ايران نيست…آن‌ها تلاش مي‌کنند که کليه نفرات درآلباني باشند. اگر دو هزار نفر اينجا بيايند و تحت کنترل نباشند آلباني شکست‌خورده است. شما اهداف آن‌ها را نمي‌دانيد. شما فکر مي‌کنيد که آن‌ها صرفاً ضد ايران هستند…» (مزدور احسان بيدي، اينترلينك 19 اسفند 94)
15 ماه پيش از اينكه اين مزدور به مأموريت‌ خود به‌صراحت اقرار كند كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت در تاريخ 10 آذرماه 93 با صدور اطلاعيهيي در ارتباط با اهداف رژيم آخوندي، وظايف شبكة اطلاعاتي-تروريستي مذكور و نقش مهره‌هاي رژيم و مأموريت مزدور احسان بيدي در اين تقسيم‌کار، اعلام كرد:
«سركردگان و مهره‌هاي رژيم آخوندها بارها با تهديد كشورهاي مختلف براي جلوگيري از پذيرش مجاهدان اشرفي و ساكنان ليبرتي اعلام کرده‌اند که هدف آن‌ها نه انتقال مجاهدين بلكه نابودي يا تسليم است و ”مجاهدين بايد از روي كرة زمين پاک‌سازي شوند”. در همين رابطه گشتاپوي ملايان، بعد از پذيرش شماري از مجاهدين توسط آلباني، ابتدا به تهديد پرداخت و متعاقباً اطلاعات آخوندها درصدد برآمد تا يك ”ايستگاه اطلاعاتي” عليه مجاهدين در سفارت رژيم در آلباني داير كند و به همين منظور در زمستان 1392 يكي از عواملش به نام ”فريدون زندي علي‌آبادي” را درپوش ديپلمات براي اداره اين ايستگاه اطلاعاتي به آلباني اعزام كرد.
يك عامل افشاشده ديگر وزارت اطلاعات در آلباني، مزدوري به نام ”احسان بيدي” مشوق و تسهيل‌کننده برقرار كردن ارتباطات زندي است».

اعزام مزدور احسان بيدي زير عنوان پناهنده از سوي اطلاعات آخوندها به آلباني

براي اخلال در انتقال ساكنان ليبرتي
كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت از اين پيش‌تر «تهديد، شانتاژ، اخلال و كارشكني عمدي اطلاعات آخوندها و مزدوران در انتقال مجاهدان ليبرتي» به كشورهاي ديگر را فاش كرده بود (اطلاعيه 7 مهر 92).
كيهان خامنه‌اي در همين خصوص در روز 30 شهريور اعلام كرد: «جمهوري اسلامي ايران هرگز به هيچ کشوري اجازه نمي‌دهد اين گروهک تروريستي را در خاک خود مستقر کند و در صورت چنين اقدامي بايد منتظر عواقب سياسي و اقتصادي و احياناً امنيتي آن نيز باشد».
قبل از آن نيز مقامات و رسانه‌هاي رژيم آخوندي، دولت آلباني را تهديد كرده بودند كه «كشورهاي بالكان در آينده شاهد بمب‌گذاري‌ها و خرابکاري‌هاي سودمند براي آمريكا و رژيم صهيونيستي خواهند بود» (شبكه خبر رژيم،27 ارديبهشت 92).
در ادامه همين تهديدها، اطلاعات منفور آخوندي براي واردکردن مزدورانش به آلباني، به‌عنوان پناهنده درپوش لو رفتة «اعضاي سابق مجاهدين» تلاش مي‌کرد. هدف مقدم گشتاپوي ديني، خرابكاري در پروسه انتقال مجاهدين به اين كشور با جاسوسي و انواع پرونده‌سازي‌ها و لجن پراكني است.
احسان بيدي در روز 24 مهر 92 زير عنوان پناهنده و «عضو سابق مجاهدين» با يك پاسپورت ايراني صادرشده از سوي وزارت اطلاعات به آلباني واردشده است. اين پاسپورت كه به شماره 16359072 صادره در 8 بهمن 1391 و براي 5 سال معتبر است به‌روشني نشان مي‌دهد كه پناهندگي در مورد اين شخص از اساس موضوعيت نداشته است.

بيدي كه برخي از افراد فاميل او به خاطر هواداري از مجاهدين اعدام‌شده بودند در سال 1381 به عراق و به اشرف رفت. مادر و برادرش در سال‌هاي 82 و 83 از ايران به اشرف رفته و چندين روز با او به سر بردند و او را به ماندن در اشرف تشويق كردند. وي قبل از خروج از ايران دو بار به خاطر جرائم عادي دستگيرشده بود و تلاش مي‌کرد اعتماد مجاهدين را جلب كند؛ اما بعد از حملات 6 و 7 مرداد 1388 و 19 فروردين 1390 كه ميدان آزمايش رزمندگان فداكار آزادي مردم ايران از كساني بود كه درد خود داشتند و به طمع‌هاي ديگري آمده بودند، دوام نياورد و پس از انتقال به ليبرتي، در نخستين فرصت در 31 فروردين 91 خود را به قاتلان و شكنجه‌گران مجاهدين تسليم كرد و به هتل مهاجر بغداد كه توسط مأموران وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس كنترل مي‌شود، رفت.
وي چند سال بعد علت واقعي تسليم خود را چنين برملا كرد: «در اواخر سال ۹۰ و در اسفندماه مردم و دولت عراق حجت را بر ما که ساکنين کمپ اشرف بوديم، تمام کرده بودند که نمي‌شود به همين شکل ادامه داد و… اين را حس مي‌کرديم که درگيري در آينده صورت خواهد گرفت… مشخص بود که نيروهاي عراقي ديگر رحمي نخواهند کرد». (اينترلينك، 19 آبان 94)
مزدور بيدي در اواسط سال 91 به تركيه و ازآنجا با يك پاسپورت جعلي به مصر رفت؛ اما مقامات مصري كه به او مشكوك شده بودند او را دستگير كردند. وي در زندان مصر هم در ارتباط با نمايندگي رژيم در اين كشور قرار گرفت و حاج ناصر سر دژخيم اطلاعات در سفارت رژيم در بغداد از طريق نمايندگي رژيم در مصر براي او پول مي‌فرستاد. اطلاعات آخوندي سپس تلاش كرد از طريق ايادي و مزدورانش بيدي را به اتريش، فنلاند يا دانمارك بفرستد اما ارگان‌هاي ذي‌ربط در اين كشورها به‌رغم توافق اوليه، حاضر به قبول مزدور لو رفته نشدند و او به عراق برگشت داده شد. وي پس از بازگشت به عراق مدتي براي آموزش‌هاي اطلاعاتي و جاسوسي در شبكه گشتاپوي آخوندي مخفي شد و چندي بعد با پاسپورت ايراني كه وزارت اطلاعات برايش تهيه‌کرده بود، مجدداً به تركيه و از تركيه به روماني و بعد به آلباني منتقل شد». (كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت ايران- 11 آذر 92)

استخدام در هتل مهاجر، پايگاه وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس

كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت در اطلاعيه افشاگرانه خود تحت عنوان «هتل مهاجر در بغداد پايگاه وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس براي توطئه عليه مجاهدان اشرفي» چگونگي استخدام مزدور با روش‌هاي شناختهشدة آخوندها در هتل مهاجر را برملا نموده و اعلام كرد:
«بهخدمت گرفتن مزدوران تحت عنوان ”اعضاي سابق مجاهدين” براي لجن پراكني و شيطانسازي يا جاسوسي و اقدامات تروريستي عليه مقاومت ايران روش دائمي و شناخته‌شده دستگاه‌هاي كشتار و ترور و جاسوسي رژيم آخوندي مانند وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و نيروي قدس، در سه دهه گذشته بوده است. همچنان که در گزارش ارتش آزادي‌بخش ملي ايران درباره ”اعدام جمعي، گروگان‌گيري، تخريب و انفجار” در اشرف آمده است، بنجل‌ترين مزدوران تحت عنوان ”اعضاي سابق مجاهدين” براي توبه و ندامت و مصرف در کارزار علني عليه مقاومت مورداستفاده واقع مي‌شوند و شماري از آن‌ها براي ”تجسس” و كارهاي اطلاعاتي يا تروريستي در پوشش‌هاي مختلف به خدمت گرفته مي‌شوند. اين موضوع در دو دهه گذشته، بارها در گزارش‌هاي دستگاه‌هاي امنيتي كشورهاي مختلف مانند آلمان و هلند و انگلستان و سوئد تصريح و گواهي‌شده است.
وزارت اطلاعات مزدوراني را كه از اروپا يا ايران، براي اجراي برنامه‌هاي خود به عراق مي‌آورد در هتل مهاجر يا شرايتون و مکان‌هاي مشابه مستقرمي‌كند… هر فرد بريده‌يي كه به هتل مهاجر مي‌رود، مدتي در طبقه اول اين هتل در قسمتي كه حالت قرنطينه دارد نگهداري مي‌شود تا پاسدار سجاد با او ”مصاحبه” كند، سپس بسته به نتيجه ”مصاحبه” به اتاق‌هايي در طبقات 2 و 3 و 4 مستقر مي‌شود يا در مواردي مانند مسعود دليلي داخل، ناپديد و به محل‌هاي ويژه ديگري منتقل مي‌شود تا همچنان كه در گزارش ارتش آزادي‌بخش به اطلاع عموم رسيده است، براي مقاصد پليد و جنايت‌کارانه ديگر مصرف شود». (4 اسفند 92)
پيش‌ازاين نيز ديپلمات تروريست آخوندي در عراق (پاسدار داناييفر) همين واقعيت را كه هتل مهاجر سرپل وزارت اطلاعات و نيروي تروريستي قدس در بغداد و تحت كنترل تروريست‌هاي سفارت رژيم در عراق مي‌باشد؛ آشكارا اعلام كرده و گفته بود كه حكومت آخوندي تمامي مخارج پادوهاي خود در هتل مهاجر و ترددات و ساير هزينه‌هاي مزدوران را تأمين مي‌کند و البته منافع اطلاعاتي خود به‌منظور كسب اطلاعات و نفوذ عليه مجاهدين در اشرف و ليبرتي را دنبال مي‌نمايد:
«بيشترين خدمت ما به‌عنوان سفارت، خدمات کنسولي است، اين افراد، شهروند خارج از ايران هستند، بعدازاينکه گفتند ”ما مي‌خواهيم برويم “، وسايلي را فراهم کنيم که جايي ديگر بروند و قدم اول هم در اعطاي پاسپورت متجلي مي‌شود و همچنين در اختيار گذاشتن مقداري پول و هزينه بين راه که بتوانند خود را به آن جاي دلخواهشان برسانند؛ حتي افرادي در هتل‌هايي در بغداد مستقر هستند که ما هزينه‌شان را پرداخت مي‌کنيم، حاضر نيستم که آواره و سرگردان باشند، در هتل‌ها تقريباً ۱۰۰% هزينه‌ها را ما داريم مي‌دهيم، بيشتر از اين چه کمکي بکنيم؟ اما واقعاً بخش قابل‌توجهي به ايران مي‌آيند. يک بخش قليل هم به خارج خواهند رفت» (روزنامه اعتماد رژيم، 2 تير 90)
در همين خصوص وقتي خبرنگار رژيم از اين پاسدار تروريست، درباره نقش اطلاعاتي اين موجودات خودفروخته و اقدامات تروريستي رژيم مي‌پرسد: «ايران چه نفوذ اطلاعاتي – امنيتي در داخل سازمان در داخل کمپ دارد؟»
پاسدار دانايي‌فر بي‌پرده مي‌گويد: «بيشتر نفوذ، افرادي هستند که بيرون مي‌آيند و شرايط آنجا را براي ما تعريف و تشريح مي‌کنند». (روزنامه اعتماد رژيم، 2 تير 90)
بعد از تسليم احسان بيدي، به دژخيمان نيروي تروريستي قدس در ليبرتي چند ماه بعد، وزارت اطلاعات در يك اعتراف ناخواسته و بدون ذكر اسامي؛ اذعان مي‌کند كه اين مزدور و ساير هم‌پالکي‌هاي وي در هتل مهاجر در اختيار نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي مالكي و رژيم قرار دارند تا اطلاعات نيروهاي جنايتكار مالكي و نيروي تروريستي قدس عليه مجاهدان ليبرتي را تكميل و به‌روز كنند:
«بنا بر اعلام يک منبع آگاه، از اسفندماه سال ‏۹۰‏ تاکنون ‏۱۴‏ نفر از اعضاي فريب‌خورده گروهک معاند و تروريستي منافقين از اردوگاه ليبرتي در بغداد فرار کردند‏. ‏اين مقام که نخواست نامش فاش شود، افزود‏: دو نفر از اين افراد به علت ابتلا به بيماري‌هاي تنفسي و سرطان و کم توجهي رهبران و مسئولان گروهک… منافقين پس از خروج از اردوگاه يادشده فوت شدند و ‏۱۲‏ فراري ديگر اين گروه تروريستي براي دريافت اطلاعات از اين گروهک تروريستي در اختيار نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي قرار دارند»‏. ‏(انجمن عدالت آخوندي، اول آذر 91)

نهايت قدرداني از مالكي جنايتكار به‌خاطر قتل‌عام مجاهدين

احسان بيدي يكي از مجموعه مزدوران وزارت جاسوسي و كشتار آخوندها بود كه به خاطر كشتار و قتل‌عام مجاهدين دست‌بسته در 10 شهريور 92 در اشرف به«جناب آقاي نوري المالكي نخست‌وزير جمهوري عراق» نامة«نهايت سپاسگزاري و تشكر عميق» نوشته و گفتند:
«ما افراد جداشده از تشكيلات اين سازمان كه بعضاً افراد خانواده‌هاي ساكنان كمپ ليبرتي هستيم، همگي… شاهد جنايات، قتل و شكنجه جسمي و روحي… اين سازمان هستيم… در جهت جداسازي افراد و بدنه پايين سازمان در كمپ مذكور [ليبرتي] از رأس و رهبري تشكيلات مخوف آن و اعلام انحلال اين رهبري و تشكيلات…آماده‌ايم در اين راستا تمام تجارب خودمان را در اختيار دولت عراق» قرار بدهيم. (اينترلينك، 15 اسفند 92)
در آن تاريخ خليفة ارتجاع با زير پا گذاشتن قرارداد رسمي بين‌المللي بينِ ملل متحد و دولت عراق، اقدام به يك جنايت جنگي كرد و در يك عمل بزدلانة تروريستي عليه گروهي افراد فاقد سلاح و تحت حفاظت بين‌المللي، با اعدام دسته‌جمعي اسيران دست‌بسته مجاهد در اشرف، ماهيت قرون‌وسطايي و وحشي خود را يک‌بار ديگر به بارزترين صورت نشان داد. در منفوريت مطلقي كه به دنبال اين اقدام ضد بشري دچار شده بود، به‌شدت نياز داشت تا توسط تعدادي تحت عنوان «اعضاي سابق مجاهدين» ساطور جلاد را، پاك و به توجيه جنايت عليه كساني بپردازند كه مدتي نان‌ونمک آن‌ها را خورده بودند و با مشروع جلوه دادن كشتار آن‌ها، براي ادامة قتل‌عام در ليبرتي زمينه‌سازي كند. اينجا بود كه بر اساس دستورالعمل وزارت بدنام، نامه سرگشاده به جلاد مجري اين طرح، نوري مالكي چند روز قبل از انتشار در روزنامه‌هاي عراقي دست‌ساز رژيم، در سايت‌هاي نشان‌دار وزارتي فارسي‌زبان پديدار گرديد.
احسان بيدي پس از ورود به هتل مهاجر به خدمت گشتاپوي آخوندي درآمد و پس از توجيهات لازم براي گذراندن دورة كارآموزي در نمايش‌هاي سفارت رژيم در اطراف اشرف؛ به خدمت گرفته‌شده و همراه با ديگر مزدوران با بلندگو و پلاكارد به اشرف مي‌رفت در همان زمان مزدوران اطلاعاتي كه اشرف را در محاصره خود گرفته و به شكنجه رواني شبانه‌روزي ساكنين با 320 بلندگو مشغول بودند، خدمتگزاري اين مزدور به آخوندها را با بلندگو و پلاكارد در اطراف اشرف اعلام مي‌كردند.

از ديگر وظايف احسان بيدي قبل از قتل‌عام 10 شهريور اشرف دروغ‌پردازي عليه ساكنان اشرف براي مزدوراني بود كه وزارت اطلاعات تحت عنوان «خانواده مجاهدين» به سيرك ولايت در اطراف اشرف مي‌آورد ولي قبل از آن به‌منظور آماده‌سازي و توجيه بلافصل، آن‌ها را به هتل مهاجر مي‌برد تا مستخدمين آخوندها ازجمله احسان بيدي و قربانعلي حسين نژاد تحت هدايت و توجيه سفارت آخوندي به اجراي نمايش توبه و ندامت در آستان خليفة ارتجاع بپردازند. در همين رابطه شعبه اطلاعات آخوندي در روز 30 ارديبهشت 91 خبر داد: «تعدادي از خانواده‌هاي جديدالورود که قصد عزيمت به شهرک آزادي در مجاورت پادگان اشرف را داشتند با چندنفري از جداشدگان [مجاهدين]… در هتلي در بغداد ديدار نمودند… احسان بيدي و قربانعلي حسين نژاد و تعدادي ديگر که مايل به ذکر نام و نشان دادن تصوير خود نبودند با خانواده‌ها به گفتگو نشستند…».

بيدي در هتل اطلاعات در بغداد، علاوه بر قربانعلي حسين نژاد با مزدور ديگري به نام سعيد ناصري در ارتباط بود. وي كسي است كه آن‌چنان در دستگاه سركوب و جنايت حل‌شده بود كه بعد از حمله 6 و 7 مرداد بالباس عراقي در تركيب گروه قاتلان مجاهدين به نزد 36 گروگان مجاهد مي‌رفت تا از آن‌ها بازجويي و كسب اطلاعات كند.
احسان بيدي در مسير خيانت به آرمان آزادي مردم ايران و در خودفروختگي و مزدوري ولي‌فقيه تا آنجا پيش رفت كه يك سال بعد اعتراف كرد علت نوشتن نامه تشكر و قدرداني به مالكي اين بوده كه «مالكي نخست‌وزير سابق عراق در مورد مجاهدين خلق ايران در اشرف و ليبرتي كم‌كاري داشته است» (اينترلينك، 28 بهمن 93)
يعني ريختن خون مجاهدين در 6 و 7 مرداد سال 88 و 19 فروردين 90 و چند سال محاصره ضد انساني اشرف و زجركش كردن بيماران مجاهد را كافي ندانسته و در حسرت يكسره كردن كار مجاهدين بوده است. همان آرزويي كه رژيم در اشرف به دنبال آن بود تا در توافق با نوري مالكي آن را محقق كند ولي هوشياري سازمان و ابتكار عمل و ارائه 16 طرح جابجايي و انتقال به ليبرتي درنهايتِ همكاري با سازمان ملل و جامعه جهاني آن را خنثي و ولي‌فقيه ارتجاع را بور و كور ساخت.
البته آخوندها هيچ‌گاه خواهان انتقال و يا جابجايي مجاهدين نبودند بلكه به دنبال نابودي و تلاشي مجاهدين در عراق بوده و هستند. آن‌ها خام خيالانه فكر مي‌كردند با انتقال مجاهدين به ليبرتي نيمي از آن‌ها به رژيم تسليم‌شده و بقيه نيز پي زندگي خود مي‌روند و به‌اين‌ترتيب ولي‌فقيه به‌عنوان دشمن مردم ايران از دست مجاهدين و مقاومت كه هدفي جز آزادي و سرنگوني آخوندها ندارند خلاص خواهد شد؛ اما نه‌تنها چنين نشد بلكه مجاهدين ازنظر انسجام دروني و دستاوردهاي سياسي و ايدئولوژيكي كه زيرساخت‌هاي نبرد نهايي براي آزادي ايران است چندين مدار كيفي گسترش و اعتلا پيدا كردند و ازقضا در همين محدوديت‌ها جام زهر اتمي را در حلقوم او ريختند. از همين رو آخوندها به فكر توطئه‌يي بزرگ‌تر و قتل‌عامي گسترده‌تر از اشرف براي يكسره كردن كار مجاهدين و اشرفي‌ها برآمدند كه درنهايت به حملات موشكي و پرتاب 80 موشك تقويت‌شده براي كشتار دسته‌جمعي مجاهدان ليبرتي در 7 آبان 94 منجر شد.
براي اين قتل‌عام، نيز رژيم از ماه‌ها قبل از وقوع حادثه به زمينه‌سازي از طريق جنگ رواني و دروغ‌پراكني توسط بلندگوهاي تبليغاتي و رسانه‌هاي حكومتي و سايت‌هاي زنجيره‌يي وزارت اطلاعات پرداخت. يكي از بسيجيان مين‌روب كثيف و زبون اين جنگ رواني احسان بيدي بود كه مي‌نوشت: «ازآنجايي‌که دولت وقت عراق هشدار داد که ملزم به انجام‌وظيفه قانوني است و ملزم به تخليه بقيه کمپ است. بله به دليل تمامي اين مسائل مسعود رجوي داستان آن شهريور خونين را خلق کرد و براي صدمين بار دست به تصفيه‌حساب خونين دروني زد اين خطر هست که مسعود رجوي باز با طرح و اجراي يک حمله موشکي يا مشابه ديگر عليه بي‌پناهان کمپ ليبرتي بخواهد مثل گذشته… باز تعداد ديگري از ناراضيان را تحت نام “حمله دشمن” به قتل برساند». (اينترلينك، 12 فروردين 94- هفت ماه قبل از تهاجم تروريستي)
وي بعد از حملات موشكي به ليبرتي نيز به فرموده همان ياوه آخوندها را باز نشخوار كرد كه مجاهدين خودشان خودشان را مي‌كشند: «در ۷ آبان ماه…۱۳۹۴ ـ يک کشتار ديگر و يک گل خونين… شما اگر به اسامي کشته‌شدگان در درگيري‌هاي مختلف دقت کنيد مي‌بينيد اکثريت آن‌ها از افراد ناراضي [!] سازمان بوده‌اند». (اينترلينك، 19 آبان 94)
اين سرانجام كسي است كه در گريز از نبرد براي آزادي مردم ايران خود را به دشمن ضد بشري تسليم ساخت و براي ادامه حيات خائنانة خود حاضر به هر پستي و فرومايگي شد و نان‌ونمکي را كه خورده بود، سرمايه سفلگي خود ساخت و به‌اين‌ترتيب خود را در مدار رذالت به جايگاهي خوارتر از هر پاسدار نشان‌دار خليفة ارتجاع قرارداد.