۱۳۹۵ فروردین ۱۳, جمعه

اشرف رجوی و حکایت ناتمام یک نسل





برگرفته از همنشین بهار آزادی ،1آوریل 2016: 


اشرف رجوی و حکایت ناتمام یک نسل


حدود یکماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری، کارزار انتخابات «مجلس شورای ملی» شروع شد. بخش اجتماعی مجاهدین حالا با تجربیات بسیار از انتخابات ریاست جمهوری، یک سر و گردن بالاتر و البته منسجم تر و محبوبتر از انتخابات قبلی، با تمام قوا وارد این پراتیک سیاسی شده بود. سهمیه نمایندگان مجلس شورا برای تهران بزرگ ۳۰ نفر بود که مجاهدین ۲۴ کاندید زن و مرد معرفی کرده بودند و از طریق کانالهای تشکیلاتی به شبکه اجتماعیشان رهنمود داده بودند که برای ۶ نفر باقی مانده لیست تهران، به کاندیداهای لیست فدائیان خلق رای بدهند
علاوه بر رهبران برجسته و شناخته شده مجاهدین، نام یک زن در لیست نامزدهای انتخاباتی، بخصوص برای طیف هوادارانشان بسیار مورد توجه قرار گرفته بود. نام او در لیست کاندیدها چنین بود: اشرف ربیعی (رجوی)  – و بدین ترتیب همه دریافته بودند که او همسر “مسعود” است. اتفاقآ اولین سخنرانی انتخاباتی اشرف در دانشگاه ما یعنی علم و صنعت تهران برگزار میشد. اسفند ۱۳۵۸ بود و سالن آمفی تئاتر دانشگاه لبریز از جمعیت شده بود. وقتی دوست و مسئول ارشدمان ساسان سعیدپور در پشت تریبون شرح کوتاهی از زندگی و زندان و حادثه انفجار و شکنجه او میداد همه میخکوب و مشتاق دیدن آن چریک دلاور و زن مجاهد خلق بودند.






اشرف سبکبال با چهره ای زیبا و لبخندی دلنشین پشت تریبون قرار گرفت. تمام سالن به احترامش ایستاد. با تواضع و متانت و با تسلط صحبت میکرد. بی ادا و افتاده و صمیمی بود مثل بچه های نسل انقلاب… هروقت که میخواست اشاره ای داشته باشد به جریان انتخابات ماه قبل که مسعود را حذف کرده بودند، با همان شرم زنان شرقی سعی میکرد از او با عنوان «کاندید ما» یاد کند. با عشق عمیق به مردم و همدلی صادقانه با درد و رنجشان سخن میگفت. وقتی از انگیزه شرکت مجاهدین در پروسه انتخابات میگفت و اینکه هدف نه کسب کرسی بلکه تضمین آزادی و عدالت برای مردم و محرومان است، با ظرافت خاصی گریزی زد به همان انتخابات ریاست جمهوری و با اشاره تلویحی به رئیس جمهور منتخب، بدون اینکه از کسی یا جریانی اسم ببرد چنین گفت: « اگر کاندید بعضی ها سالها در انتظار رئیس جمهور شدن بود کاندید ما سالها در زیر اعدام و در انتظار شهادت بود…»

 ویدئو را ببینید :