۱۳۹۵ خرداد ۲۱, جمعه

سى خرداد، خط سرخ مقاومت


منبع : همبستگی ملی ایران ،10ژوئن 2016

لینک 

سینا دشتی:‌ سى خرداد، خط سرخ مقاومت

صبح در راه و یاد خرداد ١٣٦٠ بیدارم نگاه داشته، پر التهاب و پر دود و پر درد، فرهاد پرچمى که در دى ماه در مقابل جوخه ى تیرباران از جوهر انسانى خود دفاع کرد و امین همیشگى و وفادار به آزادى مردم ایران ماند، با من که نَفَر تحت مسئول بودم در خیابانهاى مرکزى تهران بودیم و چه چیزها که ندیدیم،
از فرداى بستن روزنامه هاى میزان و چند روزنامه ى دیگر تا اعلام تظاهرات بیست و پنج خرداد توسط جبهه ى ملى که پا نگرفت و تظاهرات مقطعى میلیشیا در نقاط مختلف، هر چه یاد مى آید جولان دسته هاى مسلح کمیته و سپاه و چماقداران اکنون مسلح به سلاح گرم و جیپ هاى کمیته با بیسیم هاى ارتشى و هجوم به مردم و دستگیرى و ارعاب و کنترل کردن معابر و میدانهاى مرکزى تهران بود، از شهر هاى دیگر هم خبر ها همین بود، خمینى براى حذف کامل بنى صدر و آغاز کشتار بزرگ انقلابیون آزادیخواه ایران و جبران کردن اشتباه بزرگ شاه مبنى بر آزادى رهبر ان سازمان مجاهدین خلق از زندان، وارد صحنه شده بود و سرکوب مطلق و قهر عریان حکومتى را نشان میداد.
تصور اینکه در چنین فضاى سنگین و نظامى، موفق به راه انداختن یک تظاهرات حتى چند صد نفره شد، کاملا از ذهن من به دور بود، اما شد، تظاهرات سى خرداد راه افتاد، از نقاط مختلف و عمدتا از خیابان طالقانى، نزدیک ساعت سه بعد از ظهر خیابانهاى مرکزى تهران در تصرف مردم بود موج عظیم تظاهرات راه افتاده بود، برق و رعدى عظیم از آسمان بى ابر و تیره همه ى محاسبات خمینى را بر هم زِد. او مجبور شد که دستور آتش مستقیم را از رادیو به سپاه بدهد! بارها فکر کرده ام که اگر مسلح بودیم و اگر قیام دستور عمل بود تا کجا و تا چند پیش میرفتیم؟ اما در واقع این سئوال «چپ روانه» معادل واقعى دستگاه «راست روانه ى» چند روز قبل بود که اکنون در برق یک تهاجم سیاسى دچار یک دستگاه ذهنى خود به خودى و عکس العملى شده بود! در عالم واقعیت، آنچه که بیشتر منطقى بود، تحلیل «غیر ممکن بودن» تظاهرات بود! مگر میشود؟ مگر امکان دارد؟ این ها، سئوالهاى جدى بودند، اما رهبرى سازمان مجاهدین، غیر ممکن «را» ممکن» کرده بود، تظاهرات سى خرداد با خصلت عمده و اصلى یک اعتراض مسالمت آمیز، علیرغم فضاى ترور و خشونت حکومت ولایت فَقیه، نه تنها یک پایان تاریخى به مشروعیت سیاسى خمینى به عنوان رهبر انقلاب اسلامى و نَفَر اول جمهوری اسلامى حساب میشود بلکه نقطه ى پایان توهم رفرم از درون این نظام و مرز خدشه ناپذیر بین جنبش سرنگونى طلب دموکراتیک ایران و نیروهاى است که در ته خط، چشم به دست ولایت فَقِیه دوخته اند تا بخشى از حکومت را به دست آورند.
بدون سى خرداد مسالمت آمیز، گذار بن بست شکن به سمت تشکیل ارتش آزادیبخش ملى امکان نداشت. کما اینکه، توجیهات سیاسى هم کسانى که از مقاومت بریده و میخواهند پُز سوپر دیموقراطیة بدهند و هم دسته هاى درونى رژیم در نهایت به تخطئه و سرکوب «سى خرداد» راه برده و حضرات ماهیت مشترگ ارتجاعى خود را با چماقداران و آدم خواران و آزادى کشان آن روز ها را نشان میدهند.
بحران سیاسى ایران از آن روز تا بحال وجود یک حکومت نامشروع است که مثل دولت اشغالگر عمل میکند و براى شهروندان ایران هیچ حقوق مدنى قائل نیست. این حکومت در تعرض به جان و مال و حیثیت هیچ شهروندى، تردیدى بخود راه نمیدهد، اگر بیشتر دستگیر نکرده و إعدام نکرده این است که در دستگاه محاسبه ى روزمره، چرتکه انداخته که نفع و ضرر در این نقطه چه تعادلى دارد و تا چه حد تیغ سرکوب توان بریدن دارد؟
اکنون بعد از سى و پنج سال مبارزه ى بى امان و سکون ناپذیر مجاهدین با رژیم ولایت فقیه، بعد از طوفانهاى بسیار مهیب سیاسى و نظامى که منطقه ى خاورمیانه را زیر و رو کرده، اکنون نبوغ سیاسى رهبرى مجاهدین که در آن دوران درک دور اندیش و واقعگرایانه و انقلابى خود را به نمایش گذاشت، بیشتر روشن میشود! تمامى نیروهاى سیاسى ایران در مقابل «سئوال» سى خرداد قرار میگیرند و بِنَا به ماهیت خویش، به نتیجه گیرى میرسند. از «سى خرداد» گریزى نیست!