زندانی سیاسی نرگس محمدی روز شنبه دوم مرداد طی پیامی از زندان اوین گفت: «اعتراضهای
اینجانب نسبت به ستمها و تحدیدهایی بودهاست که به انحاء مختلف نسبت به زندانیان سیاسی
روا داشته میشود. این محدودیتها و فشارهای طاقتفرسا از زمان بازداشت افراد بهعنوان
متهم، و نگهداری آنها در سلولهای انفرادی که مصداق بارز شکنجه روحی و روانی است»
.
در قسمتی از این نامه آمده است: «به یاد مادرانی که در سلولهای انفرادی به یاد
فرزندانشان حلقهیِ ذکر به قلاب دوست انداختهاند؛
به یاد مادرانی که در بند و زندان، در حسرت بهسر بردن شبی بر بالین فرزندانشان،
شبها تا سحر دست به گریبان اندوه زدهاند؛
به یاد مادرانی که در سوگ فرزندانشان که سودای عدالت و آزادی داشتند، بر سر عهد
و پیمان آنان ایستادهاند؛
و به یاد همه زنان و مادرانِ آرمانخواه در سراسر جهان؛
و من، زن و مادری از خیل این زنان و مادران که اکنون پژواک همان فریاد و آواز دیرین
و جاویدم.
به یاد استادِ اخلاق و معرفت، هدی صابر، که در اعتصاب غذا جان به جان آفرین تسلیم
کرد و فریاد اعتراض ملت شد، به یاد مادرانی که در سلولهای انفرادی به یاد فرزندانشان
حلقهیِ ذکر به قلاب دوست انداختهاند، به یاد مادرانی که در بند و زندان، در حسرت
به سر بردن شبی بر بالین فرزندانشان، شبها تا سحر دست به گریبان اندوه زدهاند، به
یاد مادرانی که در سوگ فرزندانشان که سودای عدالت و آزادی داشتند، بر سر عهد و پیمان
آنان ایستادهاند،
و به یاد همه زنان و مادرانِ آرمانخواه در سراسر جهان، و من، زن و مادری از خیل
این زنان و مادران که اکنون پژواک همان فریاد و آواز دیرین و جاویدم.
٢۶تیرماه سال ۱۳۹۴، کیانا جان و علی جانم از ایران
رفتند و درست روز ٢۶ تیرماه ٩۵ و در حالی که از ٧ تیرماه در اعتراض به محروم بودن از
شنیدن صدای فرزندانم اعتصاب غذا کرده بودم، موفق به تماس تلفنی با فرزندانم شدم. طبق
نامه دادیار محترم مقرر گردیده هفتهای یک نوبت و فقط با فرزندان خردسالم تماس تلفنی
داشته باشم. ابتدا دستور کتبی داده شده بود که هر ١۵ روز یکبار و تحت شرایط امنیتی
در بند امنیتی ٢٠٩ انجام شود که پس از اعتراضهایم، به محل دفتر حفاظت و حراست زندان
اوین تغییر یافت.
میدانم طی این مدت موجب نگرانی بسیاری شدهام و پیامهای دلگرمکننده و پرمهر
و زیبایی از دوستان، هموطنان و همبندیها و همکاران عزیزم در خارج و داخل کشور داشتهام
و همبستگیها و حمایتهایی از سوی نهادهای حقوقبشر اعلام شده است. خود را لایق و شایسته
چنین محبتهایی نمیدانم و از صمیمقلب و با تمام وجودم از تکتک عزیزانی که با نوشتهها
و اظهارنظرها و پیگیریهایشان موجب شنیده شدن صدای اعتراض من شدهاند، سپاسگزارم و
در مقابل انساندوستیشان سر تعظیم فرود میآورم. یقین توجه و الطاف عزیزان دین و مسئولیت
بزرگی بر گردن من حقیر گذاشته است.
بزرگوارانی چون برادران سنی و کٌردم که خود در معرض تهدید، خطر و نگرانی بوده و
برای نجات جان خود نیاز به توجه و پیگیری دارند و از داخل زندان پیام ارسال داشتهاند
که موجب سرور و شرمساری بنده است. اما یقین دارم همانطور که کردستان پارهتن ماست
و به هموطنان عزیز سنی و کٌرد عشق میورزیم، آنها نیز با هموطنان خود اینگونهاند،
که بوسه بر دست تکتکشان میزنم.
طی این مدت، اعتراضهای اینجانب نسبت به ستمها و تهدیدهایی بودهاست که به انحاء
مختلف نسبت به زندانیان سیاسی-عقیدتی روا داشته میشود. این محدودیتها و فشارهای طاقتفرسا
از زمان بازداشت افراد به عنوان متهم، و نگهداری آنها در سلولهای انفرادی که مصداق
بارز شکنجه روحی و روانی است -و طبق رأی وحدت رویه دیوان، غیرقانونی و غیرشرعی است-
برگزاری دادگاههای نمایشی، صدور احکام سنگین تا شرایط نگهداری زندانیان در بندهای سیاسی
را در برمیگیرد و متهم و زندانی را از شرایط زیست انسانی محروم میکند.
در این میان، سختگیریهای مضاعفی نسبت به زندانیان زن سیاسی-عقیدتی در سراسر کشور
به چشم میخورد. بند زنان سیاسی اوین از داشتن تلفن در بند محروم است و این در حالی
است که از ٢٧ زن زندانی، ١٧ نفر مادر هستند که ۴ نفر آنها کودک خردسال دارند و ٢ نفر
از مادران همزمان با همسرانشان در زندان بهسر میبرند و کودکان خردسالشان بدون
سرپرست ماندهاند و تاکنون از امکان مرخصی هم محروم بوده اند.
باری اعتصاب غذای اینجانب در اعتراض به رفتارهای ظالمانهای بوده که حقوق انسانی
زندانی را نادیده گرفته و ظلمی مضاعف را به زنان و مادران تحمیل نموده است. بنابراین،
اعلام میدارم علیرغم پایان دادن به اعتصاب غذایم و سر تسلیم فرود آوردن در مقابل
درخواستهای عزیزان و بزرگوارانم، تا زمان رسیدن به حقوق انسانی زندانیان سیاسی-عقیدتی-قومیتی-جنسیتی
از هر اقدامی برای اعتراض بهره خواهم جست و از انسانهای آزادیخواه و عدالتجو و صلحطلب
استمداد خواهم طلبید.
مسئولان نظام جمهوریاسلامی ایران نیز نیک میدانند که تحقق حقوقبشر اکنون در
کشور سرافراز ایران در قامت یک مطالبه جدی و قاعده زیستِ انسانی جلوهگر شده و حقوقبشر
برای ما یک عنصر منتزع و مجرد نمیباشد، بلکه با سایر آرمانهای ملت ایران معنا یافته
و درهم تنیده است و در صورت نقض یا بیتوجهی به آن با نارضایتیهای مردمی مواجه خواهد
شد که شکاف بین ملت و حکومت را تعمیق بخشیده و گسترده خواهد کرد.
نرگس محمدی