منبع : همبستگی ملی ایران ، 21 سپتامبر 2016
لینک
مهرداد هرسینی: اهرم سپاه آخرین حربه «مقام معظم» برای انتخابات
بحران های لاعلاج دیکتاتوری ولیفقیه بهویژه در دوران پسا برجام که به گفته «دوستان و دشمنان» نظام آخوندی، اکنون به چالشی مهیب برای تمامیت رژیم تبدیل شده است، مقام معظم را برآن داشته تا کمتر از یک سال مانده به نمایش انتخابات برسر پست ریاست جمهوری نظام، مهره های اصلی خود یعنی سپاه «پاسداران» و نیز «قوه قضائیه» را وارد صحنه نماید.
با نگاهی به مواضع اخیر سرکردگان این دو نیروی سرکوبگر و بهویژه پس از آخرین دیدار فرماندهان سپاه با ولیفقیه زهر خورده، اکنون بهخوبی میتوان به این «حدس و گمانه زنی ها» مبنی بر خیز بزرگ خامنهای برای بازپس گرفتن ریاست جمهوری از باند مقابل و به تبع آن هرچه یکدست تر کردن نظام مهر تائید زد.
در این رابطه پاسدار محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه ضمن تهدید باند رفسنجانی – روحانی بی محابا گفت: «سپاه برای انجام رسالت خود بر حفظ ظرفیتهای انقلاب اسلامی و گسترش سطح قدرت در جهان اسلام. تمرکز دارد و اطمینان داشته باشید ریشهها و سرشاخههای شجره خبیثهای که بخواهد سیاستهای آمریکا را در کشور نفوذ دهد، قطع خواهد شد» (سایت خامنهای 28 شهریور 1395)
در یک نمونه دیگر باید به سخنان اخیر آخوند لاریجانی سردژخیم قضائیه بیت ولایت خط و نشان کشیدن های وی برای حذف باند مقابل اشاره کرد. وی در این زمینه ضمن هشدار میگوید: «ما در این کشور کسانی را داریم که علناً حکومت دینی را نفی میکنند اما در انتخابات نیز ثبت نام میکنند اینها قانون اساسی را قبول ندارند زیرا در قانون اساسی بر اصول توحید، عدل و امامت تأکید شده است. شورای نگهبان باید خیلی حواسش جمع باشد که اصول قانون اساسی پیاده شود تا عدهیی برای رسیدن به قدرت به ملت دروغ نگویند». (خبرگزاری سپاه پاسداران، فارس 27 شهریور 1395)
ترجمان این جملات که به یقین در هماهنگی کامل با خامنهای صورت گرفته است، همان زدن ترمز به ورود باند رفسنجانی – روحانی برای مشارکت در بازی انتخاباتی است. همچنین هدف دیگر مواضع سپاه و قوه قضائیه تحت امر خامنهای نشانه رفتن خط و خطوط دولت آخوند روحانی مبنی بر زدن رابطه با «شیطان بزرگ» و بدست آوردن سرمایه گذاری خارجی تا قبل از موعد نمایش انتخابات در اردیبهشت سال آینده می باشد.
زیرا باند ولیفقیه در تحلیل های خود اکنون به این نقطه رسیده است که درصورت پیروزی باند رفسنجانی در سیاست های یاد شده و برای نمونه بازکردن منافذ تنفس مالی و اقتصادی در باتلاق دوران پسا برجام، میتواند این امر به برهم زدن تعادل قوا میان این دو باند منجر گشته و بدن سان نمایش انتخابات را تحت تاثیر قراردهد.
در این رابطه باید اشاره کرد که ورود سرمایه خارجی و رسیدن به هرگونه توافق اصولی با ارگان هایی همچون گروه مالی ویژه ضد پولشویی که اخیرا پیش نویس قرارداد آن را با دولت «تدبیر و امید» به امضاء رسانده است، به معنای قطع دستان سپاه از منابع اقتصادی و مالی و منزوی کردن این ارگان خون ریز و تروریستی و بازوان آن در سطح منطقه و جهان خواهد بود. حال با این نمونه بهخوبی میتوان به دیگرابعاد پروژه «برهم زدن تعادل داخلی از طریق اهرم خارجی» از سوی رفسنجانی – روحانی نیز پی برد.
اکنون وضعیت بهقدری در درون باند خامنهای بحرانی است که شخص مقام معظم در سخنانی با اشاره به سیاست خزنده باند مقابل میگوید: «در طول سالهای گذشته گاهی اوقات سخنانی از جانب برخی مسئولان مطرحشده مبنی بر اینکه رفع تهدید نظامی و جنگ به دلیل فلان اقدام بوده است، درحالیکه این سخنان صحیح نیست... برخی اظهارنظرهای اخیر مبنی بر اینکه علت پیشرفت برخی کشورها، جمعآوری سازمانهای نظامی آنها بوده صحیح نیست. باور این سخنان از کسانی که به آنها نسبت دادهشده، بسیار سخت است، اما اگر چنین سخنانی واقعاً بیانشده باشد، حرف غلطی است». (همان منبع بالا)
واقعیت در پشت این جملات آنکه، خامنهای بهخوبی دریافته است، تنها با امضاء خشکوخالی «تسلیمنامه اتمی وین» دیگر چرخهای بهشدت زنگزده گاری نظام وی به حرکت در نخواهند آمد؛ زیرا اولاً نه اعتمادی از سوی جامعه بینالمللی در کار هست و ثانیاً در یک مثال ساده، جامعه جهانی به دلیل مجموعه مشکلات عدیدهای که اکنون بر سر میز قرارگرفته، نمیتواند بهموازات دادن امتیازات سیاسی، اقتصادی و مالی، هرروز شاهد عربدهکشیها، موشکپرانیها و یا نفوذ و گسترش بنیادگرایی و تروریسم هار ولیفقیه به کشورهای مسلمان و دیگر کشورهای منطقه باشد.
بر این منطق و در نبود هرگونه اعتماد به دیکتاتوری ولیفقیه، رژیم آخوندی باید بهسوی نوشیدن جامهای زهر بعدی درزمینهٔ هایی مانند منطقهای و دست کشیدن از تروریسم و حمایت از جریانات تروریستی در سوریه، لبنان، عراق، یمن رفته و یا «بی دنده و ترمز» بهسوی امضاء و نهایی کردن قراردادهای سنگینی مانند «ضد پولشویی» و یا همان «تحریمهای خودی» برود.
امری که به نظر بسیاری از کارشناسان مسائل رژیم، به معنای «طناب دار» برای کلیت رژیم و بهویژه سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس خواهد بود.
در این رابطه فواد ایزدی از مهرههای خامنهای، بهصراحت میگوید: «خطر این هست که طرف مقابل میخواهد ما را دار بزنه، این طناب رو هم ما خودمان بهدستش بدهیم، این خطر که این کار رو ما نباید بکنیم هیچ آدم هوشمندی، هیچ کشور هوشمندی این کار رو نمیکنه...یک مشکلی داریم طرف مقابل شرط ما رو قبول نمیکنه، یعنی او باید ما رو از لیست سیاه ببره به لیست خاکستری، آن میگه شما قانون تون رو که عوض نکردید، این بحث تروریسم هم که همخوانی ندارید، … خوب ما برای چی وارد این بازیها بشیم زمانیکه میدانیم خروجی این بازی به نفع ما نیستش». (سایت همبستگی ملی 30 شهریور 1395)
بههرحال از دادههای حکومتی و بهویژه به صحنه آمدنهای اخیر هارترین جناح ولیفقیه طی روزهای گذشته میتوان این نتیجه منطقی را گرفته که خامنهای زهر خورده در تلاش برای احیای مواضع ازدستداده خود تا پیش از برگزاری نمایش انتخابات است. وی بهخوبی میداند که فرصت زیادی برای نظام باقی نمانده است و بر این منطق بهمانند تمامی دیکتاتوریها در آخرین لحظات روزهای حیات، تخممرغهایش را در سبد استمرار و تشدید سرکوب مردم در داخل، قدرتنماییهای کاذب و هرچه بیشتر یکدست کردن حکومت میگذارد.
در این رابطه پاسدار محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه ضمن تهدید باند رفسنجانی – روحانی بی محابا گفت: «سپاه برای انجام رسالت خود بر حفظ ظرفیتهای انقلاب اسلامی و گسترش سطح قدرت در جهان اسلام. تمرکز دارد و اطمینان داشته باشید ریشهها و سرشاخههای شجره خبیثهای که بخواهد سیاستهای آمریکا را در کشور نفوذ دهد، قطع خواهد شد» (سایت خامنهای 28 شهریور 1395)
در یک نمونه دیگر باید به سخنان اخیر آخوند لاریجانی سردژخیم قضائیه بیت ولایت خط و نشان کشیدن های وی برای حذف باند مقابل اشاره کرد. وی در این زمینه ضمن هشدار میگوید: «ما در این کشور کسانی را داریم که علناً حکومت دینی را نفی میکنند اما در انتخابات نیز ثبت نام میکنند اینها قانون اساسی را قبول ندارند زیرا در قانون اساسی بر اصول توحید، عدل و امامت تأکید شده است. شورای نگهبان باید خیلی حواسش جمع باشد که اصول قانون اساسی پیاده شود تا عدهیی برای رسیدن به قدرت به ملت دروغ نگویند». (خبرگزاری سپاه پاسداران، فارس 27 شهریور 1395)
ترجمان این جملات که به یقین در هماهنگی کامل با خامنهای صورت گرفته است، همان زدن ترمز به ورود باند رفسنجانی – روحانی برای مشارکت در بازی انتخاباتی است. همچنین هدف دیگر مواضع سپاه و قوه قضائیه تحت امر خامنهای نشانه رفتن خط و خطوط دولت آخوند روحانی مبنی بر زدن رابطه با «شیطان بزرگ» و بدست آوردن سرمایه گذاری خارجی تا قبل از موعد نمایش انتخابات در اردیبهشت سال آینده می باشد.
زیرا باند ولیفقیه در تحلیل های خود اکنون به این نقطه رسیده است که درصورت پیروزی باند رفسنجانی در سیاست های یاد شده و برای نمونه بازکردن منافذ تنفس مالی و اقتصادی در باتلاق دوران پسا برجام، میتواند این امر به برهم زدن تعادل قوا میان این دو باند منجر گشته و بدن سان نمایش انتخابات را تحت تاثیر قراردهد.
در این رابطه باید اشاره کرد که ورود سرمایه خارجی و رسیدن به هرگونه توافق اصولی با ارگان هایی همچون گروه مالی ویژه ضد پولشویی که اخیرا پیش نویس قرارداد آن را با دولت «تدبیر و امید» به امضاء رسانده است، به معنای قطع دستان سپاه از منابع اقتصادی و مالی و منزوی کردن این ارگان خون ریز و تروریستی و بازوان آن در سطح منطقه و جهان خواهد بود. حال با این نمونه بهخوبی میتوان به دیگرابعاد پروژه «برهم زدن تعادل داخلی از طریق اهرم خارجی» از سوی رفسنجانی – روحانی نیز پی برد.
اکنون وضعیت بهقدری در درون باند خامنهای بحرانی است که شخص مقام معظم در سخنانی با اشاره به سیاست خزنده باند مقابل میگوید: «در طول سالهای گذشته گاهی اوقات سخنانی از جانب برخی مسئولان مطرحشده مبنی بر اینکه رفع تهدید نظامی و جنگ به دلیل فلان اقدام بوده است، درحالیکه این سخنان صحیح نیست... برخی اظهارنظرهای اخیر مبنی بر اینکه علت پیشرفت برخی کشورها، جمعآوری سازمانهای نظامی آنها بوده صحیح نیست. باور این سخنان از کسانی که به آنها نسبت دادهشده، بسیار سخت است، اما اگر چنین سخنانی واقعاً بیانشده باشد، حرف غلطی است». (همان منبع بالا)
واقعیت در پشت این جملات آنکه، خامنهای بهخوبی دریافته است، تنها با امضاء خشکوخالی «تسلیمنامه اتمی وین» دیگر چرخهای بهشدت زنگزده گاری نظام وی به حرکت در نخواهند آمد؛ زیرا اولاً نه اعتمادی از سوی جامعه بینالمللی در کار هست و ثانیاً در یک مثال ساده، جامعه جهانی به دلیل مجموعه مشکلات عدیدهای که اکنون بر سر میز قرارگرفته، نمیتواند بهموازات دادن امتیازات سیاسی، اقتصادی و مالی، هرروز شاهد عربدهکشیها، موشکپرانیها و یا نفوذ و گسترش بنیادگرایی و تروریسم هار ولیفقیه به کشورهای مسلمان و دیگر کشورهای منطقه باشد.
بر این منطق و در نبود هرگونه اعتماد به دیکتاتوری ولیفقیه، رژیم آخوندی باید بهسوی نوشیدن جامهای زهر بعدی درزمینهٔ هایی مانند منطقهای و دست کشیدن از تروریسم و حمایت از جریانات تروریستی در سوریه، لبنان، عراق، یمن رفته و یا «بی دنده و ترمز» بهسوی امضاء و نهایی کردن قراردادهای سنگینی مانند «ضد پولشویی» و یا همان «تحریمهای خودی» برود.
امری که به نظر بسیاری از کارشناسان مسائل رژیم، به معنای «طناب دار» برای کلیت رژیم و بهویژه سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس خواهد بود.
در این رابطه فواد ایزدی از مهرههای خامنهای، بهصراحت میگوید: «خطر این هست که طرف مقابل میخواهد ما را دار بزنه، این طناب رو هم ما خودمان بهدستش بدهیم، این خطر که این کار رو ما نباید بکنیم هیچ آدم هوشمندی، هیچ کشور هوشمندی این کار رو نمیکنه...یک مشکلی داریم طرف مقابل شرط ما رو قبول نمیکنه، یعنی او باید ما رو از لیست سیاه ببره به لیست خاکستری، آن میگه شما قانون تون رو که عوض نکردید، این بحث تروریسم هم که همخوانی ندارید، … خوب ما برای چی وارد این بازیها بشیم زمانیکه میدانیم خروجی این بازی به نفع ما نیستش». (سایت همبستگی ملی 30 شهریور 1395)
بههرحال از دادههای حکومتی و بهویژه به صحنه آمدنهای اخیر هارترین جناح ولیفقیه طی روزهای گذشته میتوان این نتیجه منطقی را گرفته که خامنهای زهر خورده در تلاش برای احیای مواضع ازدستداده خود تا پیش از برگزاری نمایش انتخابات است. وی بهخوبی میداند که فرصت زیادی برای نظام باقی نمانده است و بر این منطق بهمانند تمامی دیکتاتوریها در آخرین لحظات روزهای حیات، تخممرغهایش را در سبد استمرار و تشدید سرکوب مردم در داخل، قدرتنماییهای کاذب و هرچه بیشتر یکدست کردن حکومت میگذارد.