۱۳۹۵ آبان ۱۴, جمعه

افتضاح احکام قضاییه، شکاف در دیوار سرکوب



لینک منبع :


تاریخ :4 نوامبر 

افتضاح احکام قضاییه، شکاف در دیوار سرکوب

دستگاه قضاییه رژیم در روزهای اخیر دو حکم مفتضح صادر کرد، یکی درباره سعید مرتضوی دادستان جنایتکار سابق تهران و یکی هم درباره مهاجمانی که سفارت عربستان در تهران را به آتش کشیدند.
اولی را به شلاق و متهمان پرونده دوم را تبرئه کرد و فقط یکی از آنها را به 6ماه حبس تعزیری محکوم نمود.

حالا سؤال این است که چه عاملی باعث شد که دستگاه قضایی رژیم چنین احکام مسخره و مفتضحی را صادر کند؟ چرا اصلاً وارد این وادی شد؟
و چرا ولی‌فقیه ارتجاع پیه رسوایی این احکام مسخره را به تن خودش مالید؟ این دیگر روشن است که پس از 4دهه که از عمر این نظام سراسر جنایت و فضیحت می‌گذرد، نمی‌توان کسی را که حداقلی آشنایی با این رژیم داشته باشد، پیدا کرد که کمترین انتظاری از این رژیم داشته باشد که حتی به جنایت یکی از ایادی خودش که جنایتش برملا شده، رسیدگی کرده و او را محکوم کند.
همه می‌دانند که به قول معروف چاقو دسته خودش را نمی‌برد. چون سعید مرتضوی نمونه جنایتکاران بالای رژیم است و چماقداران مهاجم به سفارت هم پیاده‌نظام جنایت در بدنه رژیم هستند و اگر رژیم اینها را محکوم کند، در واقع در دستگاه سرکوب شکاف ایجاد می‌شود.
بنابراین، بله سؤال این است که چرا اصلاً رژیم خودش را درگیر این مخمصه و فضاحت کرده؟ مگر جنایتهای سعید مرتضوی تازه افشا شده؟ مثلاً یکی از جنایتهای برملا شده او، تجاوز، شکنجه و قتل مستقیم خانم زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی کانادایی است و با این‌که سعید مرتضوی این جنایت را در سال 82 مرتکب شد و با این‌که دولت کانادا با تمام قوا پشت این قضیه بود و این موضوع یکی از محورهای محکومیتهای بین‌المللی رژیم طی چندین سال پیاپی بود، اما رژیم هرگز به محاکمه سعید مرتضوی، نزدیک هم نشد.
در ماجرای قتلهای کهریزک در سال88 هم، با این‌که این پرونده، شاکی خصوصی داشت و یکی از آنها از مقامهای رژیم هم بود، باز رژیم چند سال آن را مسکوت گذاشت. و الآن هم با این‌که خود سعید مرتضوی به دست داشتن در قتل اعتراف کرده و به‌اصطلاح عذرخواهی کرده بود، باز رژیم او را از این جنایت تبرئه کرد. کمااین‌که در پرونده دزدیهای هزار میلیاردی در مقام ریاست سازمان تأمین اجتماعی هم، تبرئه شد و قضاییه رژیم تنها او را به جرم اهمال در انجام وظیفه به دو فقره شلاق که جمعاً 135ضربه شلاق که البته قابل خرید هم هست، محکوم کرد. به‌طوری که صدای وکیل مدافع شاکیان هم در آمد که حداقل او را به برگرداندن اصل مال غارت شده محکوم می‌کردید!
در مورد مهاجمان به سفارت و کنسولگری عربستان هم، تا به‌حال چندین ماجرا مشابه همین، در رژیم صورت گرفته که آخرین آن حمله به سفارت انگلستان در آذر سال 90، یعنی 5سال پیش بود که رژیم هیچ اقدام قضایی در این رابطه نکرد.
حالا در برابر این سؤال که چرا رژیم وارد این مقوله شده است؟ جواب را بایستی در تنگنای رژیم و در موقعیتی که در حال حاضر و در مرحلة پسا برجام در آن گرفتار شده جستجو کرد، رژیم از یک طرف به‌شدت به چنین ژستهای به‌اصطلاح قانونی و حقوق‌بشری نیاز دارد و از طرف دیگر نمی‌تواند کمترین خدشه‌یی به نیروی سرکوب و جنایت خودش، نه در بالا و نه در بدنه را بپذیرد، محصول این بن‌بست و این تناقض همین احکام قضایی است که جز تمسخر و خشم مردم ایران و افکار عمومی جهان را برنمی‌انگیزد و طبعاً مردم این احکام را با احکام اعدام مقایسه می‌کنند. مقایسه با این‌که رژیم چطور گر و گر جوانهای این کشور را به بهانه جرایم و تخلفاتی بسا کوچکتر و کمتر از اینها، به‌خاطر حمل چند گرم مواد مخدر، به‌خاطر مسائل اخلاقی و امثالهم که خودش عامل و زمینه‌ساز آنهاست، اعدام می‌کند.
طبعاً حاصل این رویکرد، انباشته شدن بیش از پیش آتش خشم و نفرت مردم از این رژیم پلید است.