۱۳۹۵ آذر ۷, یکشنبه

افلاس و درماندگی رژیم آخوندی






لینک :



غلامعلی قائمی نیا : افلاس و درماندگی رژیم آخوندی

خمینی ضدبشر در سخنرانی خود در ۴تیر ۱۳۵۹ به‌صراحت مشخص کرده بود که دشمن رژیم آخوندی نه امریکا و نه شوروی بلکه در همین تهران است که اشاره مستقیمی به مجاهدین بود. از آن زمان تاکنون رژیم آخوندی که در بقای مجاهدین، فنای خود را می‌بیند بیشتر از هر موضوع دیگری به این مرز محکم چسبیده است آن چنانکه در تاریخ ۲۶/۷/۹۵ که چاپ عکسی از رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت در نشریه فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف صورت گرفت، ولوله‌ای در داخل رژیم ایجاد کرد تا جائی‌که نمایندگان مجلس رژیم تا درخواست برکناری وزیر علوم آخوند روحانی هم پیش رفتند. منصور کبگانیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی رژیم دراین‌باره به خبرگزاری سپاه پاسداران ۱۶مهر گفت: «شورای عالی انقلاب فرهنگی مرزهای مشخصی دارد و این مرز را محکم نگه می‌دارد»
البته ترس و وحشت رژیم از مجاهدین و مقاومت ایران ریشه در واقعیتی بیرون از تمایلات آن دارد به همین خاطر است که آن را برایش به یک هماورد حقیقی تبدیل کرده است که در هنگام بروز بحران‌های بزرگ داخلی و بیرونی‌اش تلاش می‌کند تعادل خود را با توطئه‌چینی علیه آن حفظ کند. نمونه‌های آن بسیار زیاد هستند مثلاً از قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ گرفته تا درماندگی‌اش در قیام ۸۸ که تلاش کرد با کشتار مجاهدین در ۶ و ۷ مرداد ۸۸ تعادل به‌هم‌خورده خود را به دست آورد و…
اکنون و بعد از پیروزی بسیار بزرگ مجاهدین در انتقال سالم و امن در هیئت یک تشکیلات منسجم و قدرتمند از عراق به آلبانی، رژیم آخوندی بازهم احساس عقب‌ماندگی پیداکرده است و ضربه‌ای جانانه خورده که تعادل درونی آن را به هم خواهد ریخت و بحران‌هایی را در داخل و بیرونش فعال خواهد کرد، روند شتاب یابنده اعتراضات اجتماعی و نیز جنگ گرگ‌ها در داخل رژیم و انزوای بین‌المللی و منطقه‌ای اخیر رژیم، ناشی از همین حقیقت شکستش در سرکوب اصلی‌ترین جنبش مقاومت سازمان‌یافته مقابلش است.
شیطان‌سازی‌ها و قتل و کشتارها و بمباران‌ها علیه مجاهدین همه و همه چنین مختصاتی از آن را نشان می‌دهند پیامدهای چنین شکست‌های بزرگی برای رژیم آن‌چنان سنگین است که او را به‌ عکس‌العمل‌های واقعاً مضحک مفلسانه و درماندگی در مقابل مجاهدین وا‌می‌دارد و متوسل به‌دروغ و دغل و شانتاژ از طریق اهرمی شکست‌خورده مثل خانواده مزدور می‌گردد درحالی‌که حالا بعد از گذشت ۷سال از سیرک مزدوران در اطراف اشرف و جنایاتی که در حق خانواده‌های حقیقی مجاهدین انجام داده است دیگر هیچ‌کس گول چنین دجالیتی را نمی‌خورد اخیراً عفو بین‌الملل نوشته بود: «… او (مریم اکبری) اوایل صبح ۳۱دسامبر ۲۰۰۹ دستگیر گردیده و برای ۵ماه خانواده‌اش از سرنوشت و محل او بی‌خبر بودند. در ماه می ۲۰۱۰ او در مقابل دادگاه انقلاب تهران حاضر شد و به خاطر چندین اتهام ازجمله، ”محاربه” به خاطر عضویت در گروه ممنوعه اپوزسیون که به سازمان مجاهدین خلق ایران شناخته می‌شود، به ۱۵سال زندان محکوم شد. پروسه قضایی که طی شد بشدت ناعادلانه بود و حکم بر اساس تنها یک فاکت که او تماس‌های تلفنی با نزدیکانش که عضو سازمان مجاهدین خلق ایران و یک‌بار دیدار آن‌ها در نزدیک کمپ اشرف سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق صادر شد. …»
همین امروز علی معزی پدر دو مجاهد اشرفی به دلیل اینکه دو فرزندش در اشرف بوده‌اند در زندان بسر می‌برد و صالح کهندل هم به دلیل اینکه بستگانش مجاهد هستند در زندان است.
حسن صادقی را صرفاً به دلیل اینکه خانواده‌اش هوادار مجاهدین است به زندان انداخته و حتی مانع دیدار فرزندانش با او در زندان شده‌اند و نمونه‌های فراوان دیگر
 بنابراین موضوع اصلی، درماندگی یک رژیم رو به اضمحلال، در برابر مقاومت سرافرازی است که از هفتاد خوان توطئه و قتل و کشتار و شیطان سازی با فدای بیکران و تقدیم بهترین فرزندان خود با سرافرازی عبور کرده و پرشتاب به سمت سرنگونی این رژیم قرون‌وسطایی به‌پیش می‌تازد. به رژیم آخوندی می‌گویم باید پاسخگوی جنایات خود در برابر جنبش دادخواهی ملت ایران که اکنون سرافراز و پرقدرت به‌پیش می‌تازد باشد.

با تحولات پرشتاب پیش رو درصحنه جهانی بعد از پیروزی بزرگ مجاهدین، بی‌تردید روز سرنگونی رژیم جنایتکار آخوندی به‌وسیله ارتش قیام در داخل کشور بسیار نزدیک است. وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون

غلامعلی قائمی نیا