تغییر دوران و افزایش شقه و شکاف در رأس رژیم
این روزها وحشت از تغییر دوران سراسر رژیم را فراگرفته است. این وحشت با جنگ باندی هم ترکیب شده و هر باند خطرات و فشارهای جدی ناشی از تغییر دوران را به رخ باند رقیب میکشد و خط مورد نظر خودش را بهعنوان راه نجات نظام مورد تأکید قرار میدهد. در این میان آخوند روحانی تلاش میکند روی ضعف و وحشت خامنهای که با تغییر دوران شدت قابل توجهی پیدا کرده، سوار شود و او را به خوردن هرچه سریعتر زهرهای بعدی فرا بخواند و پای خودش را در جنگ انتخابات محکم کند.
مضمون اصلی حرف آخوند روحانی و باندش هم همان است که آخوند روحانی در روز هفتم اسفند گفت: «تو این شرایط حساس جهانی، تو این شرایط حساس منطقهیی، شرایط ما یک شرایط عادی تو منطقه نیست. تو جهان ما یک شرایط عادی نداریم. شرایط ما ویژه است باید بیشتر حواسمان جمع باشد.» بعد هم به باند خامنهای گوشزد کرده که عربدهکشی و مشت گره کردن مسألهیی از رژیم حل نمیکند. استفاده از فرمول برجام و ادامه زهرخوران منطقهیی و داخلی راهحلی است که باند روحانی ارائه میدهند. فی المثل روزنامه حکومتی ابتکار روز هشتم اسفند با یادآوری «شرایط فعلی منطقه که آرایش سیاسی در حال تغییر است» بر ادامه مسیر زهرخوران تأکید کرده و میگوید «مخالفان برجام مسؤلانه عمل نمیکنند». همین روزنامه در مطلب دیگری هشدار داده است که هدف «تحرکات اخیر که با پشتیبانی مستقیم واشینگتن انجام میشود، ایجاد اجماع علیه نفوذ ایران در منطقه است».
جای این سؤال است که اگر وحشت از شرایط کنونی و افزایش پرشتاب فشارها در هر دو باند مشترک و واقعی است، پس باید از جنگ باندی کاسته شود و این فشارها آنها را به هم نزدیک کند. اما این واقعیت در مورد حکومتی صادق است که بر اساس مناسبات حزبی روی کارآمده باشد، نه نظام آخوندی که از باندها و دار و دستههای مختلف تشکیل شده است. قانون حاکم بر رژیم ولایتفقیه، قانون باندهای مافیایی است. در چنین مواردی فشار خارجی عکس عمل میکند و شکافهای درونی را تشدید میکند. به همین دلیل خرابی اوضاع رژیم در درون آن تبدیل به سوخت جنگ انتخابات میشود. زیرا هیچ باندی حاضر نیست، از منافع خود بگذرد و راه حفظ نظام را در دستگاه خودش میبیند و به آن اصرار دارد. مثلاً در باند روحانی مدام روی عقلانیت و استفاده از عقل و یا تعامل با جهان تأکید میکنند. اما در مقابل حرف باند خامنهای انقباض است. روزنامه حکومتی جوان، وابسته به سپاه پاسداران در روز هفتم اسفند 95 در مقابل راهحل روحانی ضمن اذعان به بحرانهای داخلی، منطقهیی و خارجی رژیم نوشت: «اگر اعتدال رمز انفعال، ناکارآمدی و زمینگیری دولت در داخل، غرب و منطقه شده است، لاجرم دال مرکزی گفتمان رقیب « انقلابیگری» خواهد بود»، و به این ترتیب تشدید تخاصمات از رأس تا هرم نظام را در آستانه انتخابات به نمایش گذاشت.
بدون شک این تخاصمات چشماندازی جز تشدید و شقه بیشتر در رژیم ندارد. کما اینکه آثارش از همین الآن در اظهارات مقامات و مهرههای هر دو باند و در رسانههایشان مشهود است، سوز و گدازهای جهانگیری معاون روحانی، روزنامههای روز هشتم اسفند را پرکرده که «عدهیی نمیگذارند حتی معاونین رئیسجمهور و وزرایش سخنرانی کنند». از طرف دیگر یک روزنامه باند خامنهای به اسم وطن امروز در حالی که عملکرد دولت روحانی را با عبارت «سکون مدیریتی عجیب و غریب» توصیف کرده پاسخ به بحرانهای داخلی و خارجی و منطقهیی رژیم را کنار زدن روحانی دانسته و از جمله نوشته است: «به نظر میرسد برای شکست توطئه خارجی نیازمند پایان دادن به بحران بیحمیتی در حل و فصل مشکلات مردم و تصمیمی جدی در عرصه سیاست داخلی هستیم». آخرین نمونه هم اظهارات روز هشتم اسفند روحانی بود که دوباره به صحنه آمد و رو در روی سیاستهای داخلی و خارجی خامنهای و باندش گفت: » وقتی آن دولت بود میگفتند، انتقاد نکنید تضعیف میشود؛ الآن میگویند چکار دارید آن دولت که رفته. برخی فکر میکنند هر چه دروازه کشور قفلهایش بیشتر باشد امنیت و سلامت آن بیشتر میشود که درست نیست».
این که خامنهای در این تشدید تخاصمات دست به حذف روحانی خواهد زد یا نه، موضوعی است که تعادل قوای داخلی و بینالمللی رژیم در شب انتخابات آن را مشخص خواهد کرد. تا آنجا که به تمایل خامنهای و مصلحت باندش برمی گردد، انقباض و یکدست شدن را ترجیح میدهد، اما وضعیت انفجاری جامعه و ترس از تکرار قیامی سهمگینتر از قیام 88 که در هشدارهای هر دو باند تکرار میشود، به اضافه چنبره بحرانهای ناشی از تغییر دوران تعیین کنندهتر از تمایلات باند خامنهای خواهند بود، چرا که میداند مقاومتی سازمانیافته، آماده سمت دادن تحولات به سوی سرنگونی تام و تمام رژیم است
.
.