۱۳۹۶ خرداد ۱۹, جمعه

19 خرداد با گرامیداشت مصدق کبیر - سالروز شرکت د ردادگاه لاهه برای اعاده حقوق ملت ایران در برابر استعمار



19 خرداد با گرامیداشت مصدق کبیر - سالروز شرکت د ردادگاه لاهه برای اعاده حقوق ملت ایران در برابر استعمار 

۱۹خرداد۱۳۳۱-۹ژوئن۱۹۵۲


به‌مناسبت ۱۹خرداد، سالروز شرکت دکتر محمد مصدق در دادگاه لاهه، برای اعاده حقوق ملت ایران در مقابل استعمار،
مرور کوتاهی داریم بر سرفصلهای مختلف از ۱۳۲۲ تا پیروزی دکتر مصدق در دادگاه لاهه
دکتر مصدق که در خرداد ۱۳۰۲ به‌عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شده ‌بود، در آبان ۱۳۰۴در نطقی سلطنت رضاخان را ارتجاع و استبداد صرف خواند و از آن پس تا سقوط دیکتاتوری رضاخان در شهریور۱۳۲۰ همواره در زندان و تبعید گذشته بود. تا این‌که در اسفندماه ۱۳۲۲ بنا‌ به ‌اصرار مردم به ‌تهران آمد و نماینده اول مردم تهران شد. اولین اقدام، مقابله با سید ضیاء، مهره دست‌نشانده انگلیس بود که می‌خواستند او را به‌عنوان یک عنصر ملی مجدداً وارد صحنه کنند. ولی مجلس چهاردهم که اکثریت نمایندگان ‌‌آن ‌را‌ بله‌قربان‌گویان دوره رضاشاه تشکیل می‌دادند، سید ضیاء را به ‌نمایندگی پذیرفت. سید ضیاء از اقدامهای میلسپو، که ریاست کل دارایی ایران را بعهده داشت، حمایت می‌کرد و تهدید می‌کرد که در صورت استعفای میلسپو کمک غرب بابت قانون وام و اجاره به ‌ایران قطع خواهد شد.
اخراج میلسپو
از فروردین سال ۱۳۲۳ دکتر مصدق نماینده اول تهران که در مجلس ششم از اغراض سیاسی اولین مأموریت میلسپو به ‌ایران پرده برداشته بود، طی نطقی الغاء اختیارات میلسپو را خواستار شد و صریحاً اعلام داشت که ایرانی خانه خود را خودش باید اداره کند. سرانجام در اثر کوششهای مصدق و یارانش مجلس در دیماه ۱۳۲۳ اختیارات میلسپو را لغو کرد و میلسپو و دستیارانش درحالی‌که اقتصاد کشور ما ورشکسته‌تر شده ‌بود، کشور را ترک کردند.
مذاکره مخفیانه ساعد با استعمار در مورد نفت
یکی از اهداف غرب سهیم شدن در نفت ایران بود. دولت وقت نیز که نخست‌وزیر آن ساعد نام داشت، بدون اطلاع مجلس، مذاکراتی با شرکتهای انگلیسی و غربی برای اعطای امتیاز جدید نفت به ‌آنها، انجام داده بود. در شهریور ۱۳۲۳ دولت شوروی نیزهیأتی برای مذاکره راجع به‌ نفت به ‌ایران فرستاد. در این میان حزب توده به ‌پشتیبانی از پیشنهاد شوروی درجلوی مجلس چهاردهم تظاهراتی برپا کرد و فراکسیون حزب توده در مجلس نیز از این پیشنهاد حمایت کرد.
طرح مصدق در مورد نفت ایران
وقتی پیشنهادات شوروی و غرب و انگلیس برای گرفتن امتیاز نفت مطرح بود، دکتر مصدق در آذرماه ۱۳۲، طرحی به ‌مجلس برد و استخراج معادن نفت را مستقیما توسط دولت ایران ضروری و لازم شمرد‌. مصدق هم‌چنین پیشنهاد کرد که با دولت شوروی وارد مذاکره شده و ایران نفت خود را سلف‌فروشی کند. یعنی با سرمایه‌یی که آن دولت در اختیار ما می‌گذارد، نفت را استخراج کرده و برای مدتی نفت را به ‌دولت شوروی بفروشیم و برای اداره تأسیسات نفتی، مختصصین اداری را از هموطنان خود ومتخصصین فنی را از کارشناسان بین‌المللی استخدام کنیم.
پایان جنگ دوم جهانی
روز هشتم ماه مه (۱۷اردیبهشت سال ۱۳۲۴)، جنگ جهانی دوم به ‌پایان رسید، ملتهای استعمارزده هم که تاکنون زیر یوغ همین کشورهای پیروز قرار داشتند، دیگر حاضر به ‌قبول استعمار نبودند. فاشیزم هم که نمایندگانش هیتلر و موسولینی بودند، شکست‌ خورده بود. از این رو مردم ستم‌کشیده مستعمرات، همان سلاحهایی را که درطول جنگ علیه فاشیزم به‌کاربرده بودند، به‌سوی اربابان سابق خود برگرداندند. مردم کشور ما نیز می‌خواستند به ‌آزادی واقعی دست یابند. ولی دولت حاکم هنوز دولتی بود که انگلیسیها بر سر کار آورده بودند.
شروع مبارزات مصدق برای ملی کردن نفت
رژیم شاه طی سال ۱۳۲۶ اقدامها و توطئه‌هایی برای ممنوعیت احزاب و افزایش اختناق ودیکتاتوری انجام داد.
در همین سال دولت، مذاکراتی را با شرکت نفت ایران و انگلیس برای تمدید امتیاز نفت جنوب شروع کرد‌. انتشار این خبر موجی از اعتراض را در مطبوعات و مجلس به‌وجود آورد. رژیم با انواع تقلبات انتخاباتی، مانع از رفتن دکتر مصدق به ‌مجلس شده بود. لذا دکتر مصدق از خارج مجلس به ‌مبارزه آزادیخواهانه و استقلال‌طلبانه خود و هدایت جنبش ضداستماری مردم ایران ادامه می‌داد. در مورد مذاکرات دولت با انگلیس در مورد نفت، یکی از نمایندگان مجلس به‌نام حسین مکی از دکتر مصدق کسب نظر کرد و نظر او را در جلسه مجلس خواند که در آن دکتر مصدق نمایندگان را به ‌مخالفت با قرارداد جدید‌ و دادن رأی مخالف به ‌دولت فراخوانده بود.
به این ترتیب در اوایل بهمن‌ماه طرح الغاء امتیازنامه نفت جنوب در مجلس شورای ملی تنظیم و به ‌امضای ده نفر از نمایندگان رسید.
درچنین شرایطی که مجلس شورای ملی تحت فشار افکار عمومی و آزادیخواهانی به‌ویژه دکتر محمد مصدق، به ‌سوی لغو قرارداد استعماری نفت جنوب می‌رفت، نقشه سوءقصد به ‌محمدرضا پهلوی با توافق سفارت انگلستان در تهران روز ۱۵بهمن ۱۳۲۷به اجرا درآمد. شاه از این ماجرا جان سالم به‌در برد و ضارب به‌طرز مشکوکی بلافاصله به‌قتل رسید. رژیم شاه همان روز در تهران حکومت نظامی اعلام کرد، اجتماعات را ممنوع و تمام روزنامه‌های مخالف را توقیف نمود و به ‌دستگیری نویسندگان جراید آزادیخواه و مخالف دولت پرداخت.
یک روز بعد دکتر اقبال، وزیر بهداری، در مجلس حاضر شد و تصمیم دولت مبنی بر انحلال حزب توده را اعلام نمود.
دولت ساعد درسایه چنین شرایطی، از مجلسیان مرعوب شده رأی اعتماد گرفت. لایحه محدودکردن مطبوعات و مجازات جرایم مطبوعاتی نیز در مجلس به ‌تصویب رسید. درهمان روزها نیز هیأت نمایندگی شرکت نفت انگلیس و ایران به‌ریاست گس وارد تهران شد و در اوضاعی که افکار عمومی کمتر متوجه مذاکرات نفت بود، با خاطری آسوده مذاکره با نمایندگان ایران را آغاز کرد.
اعطای اختیار انحلال مجلسین به‌شاه
شاه نیز با استفاده از این ماجرا به ‌بزرگترین آرزوی خود که تغییر قانون اساسی و سلب استقلال مجلس شورای ملی، با اعطای اختیار انحلال مجلس به ‌شاه بود، رسید.
قرارداد گس گلشاییان
درهمان روزها هیأت نمایندگی شرکت نفت انگلیس و ایران به‌ریاست گس وارد تهران شد و در فضای اختناقی که ایجاد شده بود، مذاکره با نمایندگان دولت ایران را آغاز کرد تا قرارداد استعماری نفت جنوب را تمدید کند. نتیجه مذاکرات، قرارداد ننگین موسوم به‌ گس گلشاییان (وزیر د‌ارایی و قت) بود‌. اما با مخالفتهایی که صورت گرفت، این قانون در مجلس به‌تصویب نرسید و دوره مجلس پانزدهم به‌پایان رسید. در انتخابات دوره شانزدهم مجلس پشتیبانی مردم ازمصدق منجر به ‌بطلان انتخابات قلابی تهران شد و در انتخابات مجدد دکتر مصدق بار دیگر به‌عنوان نماینده اول تهران به ‌مجلس راه یافت‌. اکنون دیگر معلوم بود که با وجود دکتر مصدق و اقلیت متشکلی از نمایندگان، قرارداد الحاقی گس گلشاییان به‌تصویب نمی‌رسد. از این‌رو رژیم شاه، با اشاره اربابان خود، سپهبد رزم‌آرا را به ‌نخست‌وزیری گماشت تا با اقدامهای مصدق مخالفت کند.
ملی شدن صنعت نفت
دکتر مصدق با ورود به‌ مجلس شانزدهم، ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور و احقاق حقوق ملت ایران را هدف اصلی مبارزه ضداستعماری خود قرار داد. ‌او که ریاست کمیسیون نفت در مجلس را نیز داشت، در آذرماه ۱۳۲۹ پس از یک رشته مبارزات روشنگرانه و بحثهای مفصل در مجلس، پیشنهاد ملی‌شدن صنعت نفت در سراسر کشور را به‌ کمیسیون نفت ارائه کرد. در همین دوران یاران و همراهان مصدق با تشکیل جبهه ملی به ‌حمایت از اهداف آزادیخواهانه و استقلال‌طلبانه مصدق می‌پرداختند.
پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت
این پیشنهاد تحت فشارهای ارتجاعی و استعماری مورد قبول کمیسیون نفت واقع نشد‌. مردم در سراسر کشور به‌ حمایت از مصدق و طرح ملی‌شدن نفت پرداختند و با شور و هیجان پی‌درپی دست به ‌برپایی تظاهرات گسترده و عمومی ‌زدند. سپهبد رزم‌آرا که در پست نخست‌وزیری وظیفه مزدوری خود یعنی دفاع از شرکت نفت انگلیس را به‌طرز بسیار رسوایی انجام می‌داد، روزنامه‌های ملی را توقیف کرد و یار و یاور صدیق دکتر مصدق، یعنی دکتر فاطمی را به‌همراه چند تن از روزنامه‌نگاران به ‌زندان انداخت.
رزم‌آرا هم‌چنین محرمانه با شرکت استعماری نفت وارد مذاکره شده بود تا پیشنهاد دیگری برای تامین منافع استعمار تهیه کند.
ملی شدن نفت
مصدق نیز با هوشیاری تمام، شور و استقبال مردم را به ‌سیل خروشانی بدل ساخت و بلافاصله اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور را به ‌تصویب کمیسیون نفت رساند و ماده واحده‌یی را به‌ مجلس برد که بر اساس آن مجلس شورای ملی تصمیم کمیسیون مخصوص نفت را تأیید می‌کند. مجلس شورای ملی در ۲۴اسفندماه به‌اتفاق آرا این ماده را تصویب کرد و مجلس سنا نیز که تحت فشار مصدق و جنبش عظیم مردمی و ترور شدن رزم‌آرا چاره‌یی جز عقب‌نشینی و تسلیم شدن به‌ خواست ملت ایران نداشت، عین ماده مجلس را در تاریخ ۲اسفند ۱۳۲۹تصویب کرد.
به این ترتیب جنبش ملی‌کردن صنعت نفت در سراسر کشور که جنبشی بود اصیل و ملی، به ‌رهبری مصدق کبیر با وجود مجلس و دولتی که اکثریت ‌‌آن ‌را‌ یاران و مزدوران انگلستان تشکیل می‌دادند، نه فقط توانست قرارداد الحاقی ‌گس گلشاییان را رد کند، بلکه به ‌گذراندن قانون ملی‌کردن صنعت نفت در سراسرکشور نیز توفیق یافت‌. تصویب این قانون پیروزی بزرگی برای ملت ایران بود و موج عظیمی از مسرت و خوشحالی و غرور ملی را در میان مردم ایران برانگیخت.
نخست وزیری مصدق
روز هفتم اردیبهشت، مجلس شورای ملی به ‌نخست‌وزیری مصدق اظهارتمایل کرد. ابرازتمایل نمایندگان مترقی مجلس نسبت به ‌نخست‌وزیری مصدق طبیعی بود‌. اما هدف مرتجعین و دست‌نشاندگان در مجلس از موافقت با نخست‌وزیری مصدق این بود که گمان می‌کردند مصدق برای آن‌که توسط شاه و عوامل استعمار محدود نشود، ای نمقام را قبول نخواهد کرد. بنابراین آنها می‌توانند با رد پیشنهاد نخست‌وزیر یه‌توسط خود مصدق، او را از تاثیر بیندازند. در صورت پذیرش نخست‌وزیری توسط مصدق نیز، آنها مطمئن بودند که با کارشکنیهای خود می‌توانند او را وادار به استعفا کنند و آن‌وقت مصدق از نمایندگی مجلس نیز محروم می‌شد.
اما مصدق با هوشیاری تمام پیشنهاد نخست‌وزیری را با قید دو شرط پذیرفت: اول این‌که قانون خلع‌ید ازشرکت نفت ایران و انگلیس به ‌تصویب مجلس برسد. دوم این‌که قانونی در مجلس تصویب شود که اگر مصدق از نخست‌وزیری برکنار شد، از نمایندگی مجلس محروم نشود. به این ترتیب مرتجعین و عوامل استعمار که درابتدا با نخست‌وزیری او موافقت کرده بودند، مات شدند و مصدق توانست قانون خلع‌ید از شرکت نفت انگلیس در ایران را در مجلس به ‌تصویب برساند و با دردست داشتن آن قانون، به‌عنوان نخست‌وزیر ایران اهداف ملی خود در مورد صنعت نفت را عملی کند و سرمایه مردم ایران را که سالها بر اثر خیانت رضا شاه و محمدرضا شاه و عوامل استعمار در ایران، به ‌تاراج می‌رفت، به ‌مردم ایران برگرداند.
اخراج کارکنان و کارشناسان نفتی انگلیس از ایران
در شهریورماه ۱۳۳۰ دولت انگلیس برای اعمال فشار اقتصادی به ‌ایران از تبدیل ذخایر ارزی ایران دربانکهای لندن جلوگیری کرد و صادرات کالاهای اساسی موردنیاز ایران را ممنوع ساخت. هم‌چنین شرکت استعماری نفت ایران و انگلیس نیز طی اخطاری که درمطبوعات جهان انعکاس یافت، تهدید کرد که خریداران نفت ایران در دادگاه مورد تعقیب قرار خواهند گرفت. همزمان عوامل استعمار نیز در مجلس به ‌انتقاد و جنجال علیه دکتر مصدق و سیاستش پرداخته و خواهان برکناری او شدند. اما دکتر مصدق قاطعانه در برابر همه این تهدیدها و توطئه‌ها ایستاد و در پاسخ توطئه‌های دولت انگلیس روز ۲مهر ۱۳۳۰ دستور اخراج باقیمانده کارکنان و کارشناسان نفتی انگلیس از ایران را صادر کرد. بدین ترتیب با قطع آخرین پیوندهای استعماری ازنفت، برای اولین بار مردم ایران خود مالک ثروت ملی خویش شدند و خود اداره صنعت نفت خود را برعهده گرفتند.
شكایت انگلیس به شورای امنیت
در پی این اقدام مصدق، دولت انگلیس به ‌شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد و مدعی شد که اقدامهای دکتر مصدق صلح جهانی! را به‌خطر انداخته است! شورای امنیت نیز از دولت ایران خواست که نماینده خود را به ‌شورای امنیت بفرستد. دکتر مصدق در پانزدهم مهر ۱۳۳۰ در رأس هیأتی به ‌نیویورک عزیمت کرد و طی نطقی از حقوقملت ایران در برابر استعمار دفاع کرد. بر اثر روشنگریهای دکتر مصدق، این شورا اعلام داشت که موضوع شکایت انگلستان تا اظهارنظر دادگاه لاهه درخصوص صلاحیت خود در امر رسیدگی به ‌اختلاف ایران و انگلیس مسکوت خواهد ماند. این پیروزی بزرگی برای مصدق و شکستی برای انگلستان بود.
دفاع مصدق در دیوان لاهه
دولت انگلیس هم‌چنان حلقه محاصره اقتصادی را علیه ایران تنگ‌تر ساخته با توقیف کشتی‌های نفتی کشورهایی که از ایران نفت خریده بودند، از فروش نفت ایران جلوگیری ‌کرد. انگلیس هم‌چنین برای دومین بار شکایت‌نامه‌‌یی علیه ملی‌شدن نفت ایران تسلیم دادگاه لاهه کرد. این‌بار نیز مصدق به‌منظور اثبات عدم صلاحیت دیوان لاهه، شخصا درجلسات آن شرکت کرد و با ایراد نطق مهمی باعث شد که شکایت انگلیس باردیگر بی‌نتیجه بماند و پیروزی بزرگ دیگری در جهت تثبیت بین‌المللی ملی‌شدن نفت ایران نصیب جنبش ضداستعماری مردم ایران به ‌رهبری مصدق شود.