نزاع بر سر «آتش به اختیارباندها برای چیست ؟ ترس قیام یا فروپاشی !!!
قواعد بازی
دعوای باندهای جنایتکار رژیم برای آتش به اختیار برای چیست ؟ آیا هرکدام بار حفظ قدرت اینکار را میکنند یا حمامی مردم ومدافع قانون هستند ؟!!!خامنه ای در ۱۷ خرداد، چند ساعت بعد از «ریختن خون بی گناهان» در تهران توسط داعش، فرمان «آتش به اختیار» صادر کرد. او در جمع دانشجویان! گفت: «گاهی دستگاههای مرکزی فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی میشوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفهی خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیمگیری و اقدام کنند.»
خامنه ای در نزاع بین جناح های حکومت، برگ جدید خود را به زمین میکوبد، تا اعلام کند، برای حفظ قدرت خود، حاضر است تا قواعد بازی درون نظام را نیز برهم زند. مخاطب اصلی خامنه ای در این میان روحانی و شرکای او هستند.
خامنه ای بعد از شکست در بیرون آوردن رئیسی از صندوق انتخابات! اکنون نیازمند بازسازی روحیه نیروهایش است؛ نیروهایی که روحیه خود را از دست داده اند و خامنه ای میخواهد تا با برداشتن موانع قانونی! از سر راهشان، دست خود را برای مانورهای بعدی باز بگذارد. خامنه ای از الگوی خمینی بهره میبرد که در برابر مبارزه سیاسی در برابرش در فاصله سال های ۵۷ تا ۶۰، «امت همیشه در صحنه» را با تئوری «حفظ نظام از اوجب واجبات است»، وارد کرد تا با چاقو، قمه و در صورت لزوم با شلیک، سایرین را از صحنه حذف کنند.
دعوای باندهای جنایتکار رژیم برای آتش به اختیار برای چیست ؟ آیا هرکدام بار حفظ قدرت اینکار را میکنند یا حمامی مردم ومدافع قانون هستند ؟!!!خامنه ای در ۱۷ خرداد، چند ساعت بعد از «ریختن خون بی گناهان» در تهران توسط داعش، فرمان «آتش به اختیار» صادر کرد. او در جمع دانشجویان! گفت: «گاهی دستگاههای مرکزی فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی میشوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفهی خود، به صورت آتش به اختیار، تصمیمگیری و اقدام کنند.»
خامنه ای در نزاع بین جناح های حکومت، برگ جدید خود را به زمین میکوبد، تا اعلام کند، برای حفظ قدرت خود، حاضر است تا قواعد بازی درون نظام را نیز برهم زند. مخاطب اصلی خامنه ای در این میان روحانی و شرکای او هستند.
خامنه ای بعد از شکست در بیرون آوردن رئیسی از صندوق انتخابات! اکنون نیازمند بازسازی روحیه نیروهایش است؛ نیروهایی که روحیه خود را از دست داده اند و خامنه ای میخواهد تا با برداشتن موانع قانونی! از سر راهشان، دست خود را برای مانورهای بعدی باز بگذارد. خامنه ای از الگوی خمینی بهره میبرد که در برابر مبارزه سیاسی در برابرش در فاصله سال های ۵۷ تا ۶۰، «امت همیشه در صحنه» را با تئوری «حفظ نظام از اوجب واجبات است»، وارد کرد تا با چاقو، قمه و در صورت لزوم با شلیک، سایرین را از صحنه حذف کنند.
اعلام جنگ
سخنگویان جناح خامنه ای در جهت تبیین و جا انداختن آنچیزی که «رهبر معظم»! فرمودند، تریبون ها را تصاحب میکنند تا مطئن شوند همگان اعلام جنگ خامنه ای را شنیده اند.
ابراهیم رئیسی که بعد از شکست از جناح مقابل دوباره به «تولیت آستان قدس» بازگشته است، در سخنرانی خود میگوید: « «آتش به اختیار»ی که رهبر معظم انقلاب فرمودند، ترجمان امر به معروف و نهی از منکر است.» [مهر ۲۶ خرداد] از منظر رئیسی، معنی این فرمان، فعال شدن نیروهای نظام برای محقق کردن معروف! در جامعه است. مشابه کاری که کمیته ها در زمان خمینی، و لباس شخصی ها در زمان خامنه ای انجام داده و میدهند. اینبار اما خامنه ای میخواهد بسیج جدیدی در میان نیروهایش شکل دهد؛ انسجامی! که بعد از شکست اخیر او در انتخابات! ریاست جمهوری اش ضرورت مییابد.
اصطلاح نظامی
«حجت الاسلام امیر رشتبری»، «در خطبه های نماز جمعه خلخال» گفت: هدف اصلی فرمان رهبر معظم انقلاب در بکارگیری اصطلاح نظامی آتش به اختیار ورود صاحبنظران، اندیشمندان، علما، نخبگان و دلسوزان نظام اسلامی به مسائلی است که مسوولان مستقیم آن مسائل در انجام وظیفه خود کوتاهی و یا قصور کرده باشند.» [ایرنا ۲۶ خرداد ۹۶]
جوانان ولایی
علم الهدی که در بسیاری موارد نقش سخنگوی غیررسمی خامنه ای را در کنار احمد خاتمی ایفا میکند، فرمان آتش به اختیار را تنها شامل «جوانان ولایی» میداند؛ «مقام معظم رهبری نسبت به جوانان ولایی آن قدر اطمینان دارند که میفرمایند شما بدون الهام از قرارگاه فرماندهی آتش به اختیار میتوانید عمل کنید زیرا هم دشمن را میشناسید و هم میتوانید دشمن براندازی داشته باشید.»
علم الهدی برای آنکه هیچ ابهامی بر سر این فرمان باقی نماند به توضیح آن میپردازد و میگوید: «رزمنده افسر جنگ نرم آتش به اختیار است زیرا به همه چیزش اطمینان است. آتش به اختیار یعنی منتظر کسی و جایی نباشید. این آتش به اختیار تعیین تکلیف برای تمام دستگاههای مسئول اعم از اجرایی و قضایی است.» [خبرآنلاین ۲۶ خرداد ۹۶]
دو طرفه
در جناح روحانی که خود را مخاطب اصلی آتش به اختیار میبیند، بلندگوها شروع به تفسیر و تحلیل هایی میکنند تا آسیب فرمان «آتش به اختیار» بر جناح خود را به حداقل برسانند تا نظام از این مرحله نزاع درونی عبور کند و حکم روحانی توسط خامنه ای تنفیذ شود.
علی مطهری اعلام کرد که «آتش به اختیار دوطرفه است» یعنی اگر نیروهای خامنه ای از این فرمان استفاده کنند، بدنه روحانی نیز میتواند همین فرمان را به کار گیرد؛ «فکر میکنم مقصود مقام رهبری از تعبیر «آتش به اختیار» این است که اگر مسئولان به وظایف خود عمل نکردند، دانشجویان و سایر اقشار موظفاند که خود اقدام کنند؛ این امر شامل همه حوزهها میشود، اعم از فرهنگی، سیاسی و اقتصادی.» «مثلا اگر در دانشگاهی مسئله نظارت بر پوشش اسلامی نادیده گرفته و منجر به ولنگاری شد، دانشجویان موظفاند خود وارد عمل شوند. یا اگر آزادی بیان مخدوش شد و به منتقدان حکومت اجازه اظهارنظر داده نشد. در اینجا دانشجویان و سایر اقشار مردم آتش به اختیار هستند چون مسئولان به وظیفه خود عمل نکردهاند.»
مطهری برای اینکه منظورش را به طور صریح به جناح مقابل رسانده باشد، تصریح میکند که «مخاطب این دستور در دانشگاهها، هم بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی دانشگاهیان هستند که صرفا از نظام دفاع میکنند و هم انجمنهای اسلامی که انتقادهایی به نظام دارند. در واقع دو طرف آتش به اختیارند.»
هشدار
«حجتالاسلام رسول منتجبنیا، قائممقام حزب اعتماد ملی» در سطح دیگری با فرمان «آتش به اختیار» خامنه ای برخورد میکند. منتجب نیا از خامنه ای میخواهد که قواعد بازی را به هم نزد؛ منتجب نیا میداند که ممکن است صحنه هایی مثل اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ توسط «دانشجویان خط امام»، دوباره ایجاد شود و سپس خامنه ای آنرا تایید کند، همانطور که خمینی در آن صحنه، پشت سر دانشجویان! «آتش به اختیار» ش قرار گرفت، با این تفاوت که اینبار مراکزی که در کنترل جناح روحانی است، ممکن است هدف قرار گیرد.
منتجب نیا یادآوری میکند که «رهبری همیشه بر قانونمندی و قانونمداری تأکید میکنند». منتجب نیا سپس به جناح مقابل هشدار میدهد که این روش میتواند سلیقه ها را بر سازوکار نظام مسلط کند و رشته کار از دست هر دو طرف در برود؛ منتجب نیا میگوید اگر قانون مداری! خامنه ای را کنار بگذاریم و بـ«خواهیم به این جمله بهصورت مجزا استناد کنیم، به معنای این است که همه قوانین را کنار بگذاریم؛ یعنی دستورات و قوانین قانون اساسی، سند چشمانداز، برنامه پنجساله، برنامه سالانه، بخشنامه و مصوبات، همه نادیده گرفته شود و اگر کسی احساس کرد که در جایی کاری لازم است، خودش آن کار را انجام دهد. یعنی تمام قوانین و مقررات جای خودشان را به سلایق شخصی افراد بسپارند و این کشور همه قانون و مقررات را از دست بدهد و سلیقه افراد جایگزین قوانین باشد.»
هرج و مرج
منتجب نیا به جناح مقابل میگوید: «این برداشت بهمعنای هرجومرج است. اگر قرار بود این کار را انجام دهند، قانون اساسی نمینوشتند و در ٣٨ سال اینهمه قوانین و مقررات تصویب نمیکردند؛ بنابراین این جمله نمیتواند این تفسیر را داشته باشد که بهمعنای قانونشکنی و نادیدهگرفتن قوانین باشد.»
منتجب نیا احتمال میدهد این استدلال ها در خامنه ای اثر کند زیرا خامنه ای به هیچ عنوان نمیخواهد که کار به نزاع خیابانی گسترده بکشد، زیرا در چنین شرایطی شروع کننده، لزوما همان پایان دهنده نیست.
اعلام موضع
منتجب نیا که وضعیت آشفته خامنه ای را در تعادل درونی نظام میداند او را به چالش میکشد و میگوید: «رهبری اولی هستند بیان کنند چرا برای مسائل فرهنگی تعبیر نظامی شده و مقصود از این تعبیر چیست تا وسیله سوءاستفاده برخی افراد بدخواه و قانونشکن قرار نگیرد.»
تاکنون خامنه ای جناح مقابل را به توبه یا اعلام موضع در موضوعات گوناگون فرا میخواند اما در تعادل شکننده فعلی، منتجب نیا که از افراد درجه دو جناح روحانی است به خود جرات میدهد تا خامنه ای را به اعلام موضع فرا بخواند؛ آیا این نشانه اقتدار خامنه ای در درون نظام است؟!
عنصر اجتماعی
فرمان «آتش به اختیار» خامنه ای به مانند سایر فرمان ها، یا رهنمودهایی که او میدهد به جای آنکه خط کار نظام را مشخص کند، دستمایه تفاسیر و نزاع های ادامه دار بین جناح های حکومت میشود. خامنه ای عمود خیمه نظام است؛ عمودی که اکنون نقش رهبری کننده نظام را از دست داده است و عملا به راس یکی از جناح ها تبدیل شده است. شاید خامنه ای فکر میکرد که با مرگ یا حذف هاشمی رفسنجانی میتواند هژمونی خود را بلامنازع اعمال کند اما از آنجایی که کشمکش درون نظام از افراد شروع نشده است، هیچ نزاعی هم با حذف یک فرد به تعیین تکلیف نمیرسد. نظام مقدس! در چنبره تعارض های اقتصادی و سیاسی در درون خود، گره خورده است؛ دو راه در برابر ولایت فقیه قرار دارد؛ یا جام های زهر بعدی را سربکشد، و برجام اتمی را به برجام های تسلیحاتی، تروریستی و حقوق بشر بالغ کند، یا در برابر فشارها بایستد، در هر دو صورت، راه برای عنصر اجتماعی هموار خواهد شد، و صحنه هایی بسا بزرگتر از ۸۸ برای خامنه ای و روحانی تکرار خواهد شد.
هرج و مرج
منتجب نیا به جناح مقابل میگوید: «این برداشت بهمعنای هرجومرج است. اگر قرار بود این کار را انجام دهند، قانون اساسی نمینوشتند و در ٣٨ سال اینهمه قوانین و مقررات تصویب نمیکردند؛ بنابراین این جمله نمیتواند این تفسیر را داشته باشد که بهمعنای قانونشکنی و نادیدهگرفتن قوانین باشد.»
منتجب نیا احتمال میدهد این استدلال ها در خامنه ای اثر کند زیرا خامنه ای به هیچ عنوان نمیخواهد که کار به نزاع خیابانی گسترده بکشد، زیرا در چنین شرایطی شروع کننده، لزوما همان پایان دهنده نیست.
اعلام موضع
منتجب نیا که وضعیت آشفته خامنه ای را در تعادل درونی نظام میداند او را به چالش میکشد و میگوید: «رهبری اولی هستند بیان کنند چرا برای مسائل فرهنگی تعبیر نظامی شده و مقصود از این تعبیر چیست تا وسیله سوءاستفاده برخی افراد بدخواه و قانونشکن قرار نگیرد.»
تاکنون خامنه ای جناح مقابل را به توبه یا اعلام موضع در موضوعات گوناگون فرا میخواند اما در تعادل شکننده فعلی، منتجب نیا که از افراد درجه دو جناح روحانی است به خود جرات میدهد تا خامنه ای را به اعلام موضع فرا بخواند؛ آیا این نشانه اقتدار خامنه ای در درون نظام است؟!
عنصر اجتماعی
فرمان «آتش به اختیار» خامنه ای به مانند سایر فرمان ها، یا رهنمودهایی که او میدهد به جای آنکه خط کار نظام را مشخص کند، دستمایه تفاسیر و نزاع های ادامه دار بین جناح های حکومت میشود. خامنه ای عمود خیمه نظام است؛ عمودی که اکنون نقش رهبری کننده نظام را از دست داده است و عملا به راس یکی از جناح ها تبدیل شده است. شاید خامنه ای فکر میکرد که با مرگ یا حذف هاشمی رفسنجانی میتواند هژمونی خود را بلامنازع اعمال کند اما از آنجایی که کشمکش درون نظام از افراد شروع نشده است، هیچ نزاعی هم با حذف یک فرد به تعیین تکلیف نمیرسد. نظام مقدس! در چنبره تعارض های اقتصادی و سیاسی در درون خود، گره خورده است؛ دو راه در برابر ولایت فقیه قرار دارد؛ یا جام های زهر بعدی را سربکشد، و برجام اتمی را به برجام های تسلیحاتی، تروریستی و حقوق بشر بالغ کند، یا در برابر فشارها بایستد، در هر دو صورت، راه برای عنصر اجتماعی هموار خواهد شد، و صحنه هایی بسا بزرگتر از ۸۸ برای خامنه ای و روحانی تکرار خواهد شد.