حامد اسماعیلیون : ما گرفتار جهنمیترین حکومت تاریخیم، اما زنده میمانیم تا دادخواهی را ببینیم
نامه مهم وافشاگرانه وتکاندهنده حامد اسماعیلیون همسر پریسا اقبالیان
از جانباختگان هواپیمای اوکراینی که با شلیک موشکهای سپاه پاسداران کشته شد، خطاب
به سوران برادر برهان منصورنیا از کشتهشدگان قیام آبان 98
سوران عزیزم!
برادرم!
من و پریسا روزها و شبهای آبانماه برای برهان، برادرت، برای پویا[پویا بختیاری] و برای دیگران گریستیم.
سوران عزیزم!
برادرم!
من و پریسا روزها و شبهای آبانماه برای برهان، برادرت، برای پویا[پویا بختیاری] و برای دیگران گریستیم.
ما خط به خط دردنامهی برادران و پدران و
مادران عزادار را خواندیم و گریستیم. سوران عزیزم إ ما برای عباس پسرخالهی بیست و
یک سالهام که در دههی شصت اعدام شد گریستیم،برای محمود شوهرعمهام که قربانی
بمباران شد برای اسماعیل و عزیز پسرعموهای پدرم که در جنگ مفقودالاثر شدند، برای
ندا آقاسلطان، برای تیر ۷۸،
برای جعفر پوینده، برای فروهرها، برای محمد مختاری، برای صانع ژاله، برای دیماه ۹۶، ما تمام این روزها و شبها خواندیم و
گریستیم.
سوران عزیزم! برایت نوشتم برهان برادر من
بود،مردی که عاشق زندگی بود،مثل پریسای من، مثل ریرای من.
سوران عزیزم! ما عزادارانِ چهل و یک سالهایم.ما
گرفتار جهنمیترین حکومت تاریخیم.
اما زنده میمانیم تا دادخواهی را ببینیم تا عدالت را ببینیم.
میبوسمت برادر نادیده!
اما زنده میمانیم تا دادخواهی را ببینیم تا عدالت را ببینیم.
میبوسمت برادر نادیده!
شجاعت سیاسی مسعود رجوی در
روکردن دست اصلاحطلبان قلابی وقتی دنیا مقهور آنها بود. افتخار داشتن رهبری مثل
رجوی. این روزها اصلاح طلبان مدتهاست مرده اند. اما آن روزها را یادم هست. دنیا
پشت سرآ خوندی شیادبود . فقط مسعود رجوی بود که گفت افعی هرگزکبوترنمی زاید.
پشنهادمینکم بخوانید
پس از اینکه محمد خاتمی رئیس جمهور آخوندها
شد اصلاحطلبان قلابی در تبلیغات دروغین خود برای فریب دنیا بحث اصلاحات و گفتگوی
تمدنها را پیش کشیدند. جهان سرمایهداری تشنه به پولهای ایران مقهور اصلاحطلبان
قلابی جمهوری اسلامی شد. اما مسعود رجوی با شجاعتی بیمانند دست آنها را رو کرد.
در شهریور 1377در مصاحبههایی که تحت عنوان
«کدام فضای باز سیاسی؟» منتشر شد.
درباره آرمان و اسلوب خاتمی، حرف ما این بود:
«به هر شکلی هم که آخوند خاتمی را بزک کنند، فایده ندارد. از نظر او ”سرمایههای ارزنده کشور“ دژخیمان وزارت اطلاعات و ”خدمتگزار مردم“ لاجوردی است.
درباره آرمان و اسلوب خاتمی، حرف ما این بود:
«به هر شکلی هم که آخوند خاتمی را بزک کنند، فایده ندارد. از نظر او ”سرمایههای ارزنده کشور“ دژخیمان وزارت اطلاعات و ”خدمتگزار مردم“ لاجوردی است.
اس و اساس و ”محور و مدار نظام“ مطلوبش هم
ولیفقیه و نیروی آرمانی ”او هم سپاه پاسداران است!“ کمااینکه گفت: ”سپاه باید باشد و هست، با همه وجود بهسپاه
عزیزمان [یعنی به جنگ و جنایت] افتخار میکنیم، سپاه نیروی آرمانی انقلاب ما و
بدون تردید آرمانیترین نیروی مسلح عالم است“. درباره رهبر معظمش هم گفت: ”امروز
دولت ما، سپاه ما، نیروهای مسلح ما همگی با محوریت رهبری معظم انقلاب در کنارهم
هستند“.
در واقع کسانی که این را بزک میکنند، از
یکمشت ولگرد سیاسی در راه دور و در دیار فرنگ که بگذریم، کسانی هستند که منافع
مشخص مادی دارند. این یک بحث روشنفکرنمایانه در کافهها نیست، قیمت را مردم ایران
با گوشت و پوستشان، با جانشان، با مالشان، با عرض و نوامیسشان باید بپردازند.
این شخص هنوز لازم ندیده حتی یک کلمه به
مردم توضیح بدهد که در این رژیم چندنفر را اعدام کردهاند، چند زندانی سیاسی
داشتهاند؟ چه تعداد را شکنجه کردهاند؟ تعداد دقیق قتلعامشدگان چندنفر بوده
است؟گورهای جمعی کجاست؟ مجموعه چپاولها و دزدیها از اموال
ملت در این رژیم چقدر بوده است؟
این بحثها یک بحثهای نظری نیست. برای مردم ایران بهمعنای طولانی کردن عمر همین رژیم است. بهمعنی ادامه فقر، بدبختی، فحشا، خودسوزی، خودکشی و جرم و جنایت است. یک مشت آخوند جانی و شیاد در منتهای رذیلت یکمرتبه چرخشمداری پیشه کردهاند، بدون آنکه ملت ایران را شایان آن بدانند که یککلام توضیح بدهند که از کی قانون و جامعه مدنی را کشف کردند! و از کی بهوجود ”دولت و ملت برادر و مسلمان عراق“ پی بردند. بهناگهان سرتیپـ پاسدارها و شکنجهگران وزارت اطلاعات و کمیته و نیروی انتظامی، روزنامهنویس و اهل کار فرهنگی شدند. و چون با سرکوب نتوانستند ملت ایران و مقاومتش را از پای دربیاورند، حالا میخواهند با فریب و نیرنگ مقابله کنند».
خاتمی،
ولایتفقیه را با شرک آشکار ”اراده برتر منتسب به وحی“ میخواند و بهطرز مضحکی
رژیم را ”دموکراسی وحیانی“ توصیف میکرد. دست آخر هم بدون هیچ رودربایستی «هر گونه
سخنی از تغییر قانون اساسی» رژیم ولایتفقیه را «خیانت به ملت ایران» اعلام کرد و
همه را به ایستادگی در برابر «کسانی که به شورش» و «نفی و براندازی میخوانند»، دعوت
کرد (آذر 1379)این بحثها یک بحثهای نظری نیست. برای مردم ایران بهمعنای طولانی کردن عمر همین رژیم است. بهمعنی ادامه فقر، بدبختی، فحشا، خودسوزی، خودکشی و جرم و جنایت است. یک مشت آخوند جانی و شیاد در منتهای رذیلت یکمرتبه چرخشمداری پیشه کردهاند، بدون آنکه ملت ایران را شایان آن بدانند که یککلام توضیح بدهند که از کی قانون و جامعه مدنی را کشف کردند! و از کی بهوجود ”دولت و ملت برادر و مسلمان عراق“ پی بردند. بهناگهان سرتیپـ پاسدارها و شکنجهگران وزارت اطلاعات و کمیته و نیروی انتظامی، روزنامهنویس و اهل کار فرهنگی شدند. و چون با سرکوب نتوانستند ملت ایران و مقاومتش را از پای دربیاورند، حالا میخواهند با فریب و نیرنگ مقابله کنند».
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# کانونهای شورشی در شهرهای ایران #
اعتصاب واعتراض و تظاهرات# سرنگونی رژیم # اتحادوهمبستگی
مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange
مطالب ما را در توئیتر @Bahar iran دنبال کنید