انقلاب عراق -روزهای حساس ومهم و سرنوشتساز برای انقلاب عراق
روزهای اخیر انقلاب عراق وارد مراحل حساس خود شد ونقاطی کلیدی وکیفی وپرطلاطمی را پشت سر گذاشت با گذشت چهارماه از شروع انقلاب عراق، تحرکاتی در صحنه سیاسی عراق درحال بوقوع پیوستن است که بدرستی میتوان گفت؛ انقلاب عراق در حال عبور از روزهای سرنوشت سازی است. سرنوشتی که به یمن پایداری قهرمانانه جوانان و مردم عراق، بیشک عبور از یک حکومت وابسته و دستنشانده توسط رژیم آخوندی است و آینده سیاسی عراق را رقم خواهد زد.انقلاب اکتبر عراق، ابتدا بر علیه مشکلات اقتصادی و بیکاری جرقه خورد، اما درهمان روزهای اولیه، سمت و سوی مخالفت بر علیه دخالتهای رژیم آخوندی در کشور عراق را گرفت. فریادهای «ایران بُره بُره- بغداد طبقی حره» از اصلیترین شعارهای آنان شد که در طول ۴ماه گذشته هم ادامه داشته است.
در نگاهی عمیقتر به تحولات سیاسی عراق، بروشنی میتوان دید که بعد از اشغال عراق توسط آمریکا، و بدنبال خروج نیروهای آمریکایی از عراق، این کشور در توافقی نانوشته، در سینی طلایی از طرف آمریکا تقدیم آخوندها گردید.
آمریکا در سال۱۳۸۲ حکومت صدامحسین را برانداخت. در فاصله سالهای۸۲ تا۸۷ هرچند که دولت انتقالی پلبرمر و بدنبال آن، دولت ائتلافی موقت، حاکم بر عراق بودند، اما از همان ماههای اولیه بعد از سقوط صدام، حکومت آخوندی با استفاده از مزدورانی که از بین اسرای عراقی پرورش داده و نیرویی بنام سپاهبدر را تشکیل داده بود، وارد عراق شد و دخالت مستقیم خود در عراق را شروع کرد.
هرچند در فضای ضدآمریکایی سالهای اولیه پس از سقوط صدام، هنوز چهره رژیم آخوندی و دخالتهای آن بر حاکمیت عراق، بخوبی برای مردم روشن نشده بود، و برای ۵سال، استانهای مرکزی و جنوبی عراق، صحنه فجیعترین جنایات، تحت جنگ بین شیعه و سنی گردید که هنوز هم زخمهای پدید آمده از آن، بعد از یکدهه، التیام نیافته است. اما بعد از سال۸۷ که مهره شناخته شده رژیم، نوری مالکی حاکم گشت و وزرایش نیز اکثرا به صلاحدید تهران و از مزدوران آخوندها انتخاب گشت، مردم عراق کمکم متوجه شدند که اشغالگر اصلی کشورشان نه آمریکا که حکومت آخوندی است.
در طی ۱۰سال گذشته، همه ترفندها و توطئههای رژیم آخوندی برای مردم عراق افشا شده و بخوبی دریافتهاند که علت تشکیل نیروهای نیابتی در عراق، توسط رژیم آخوندها، نه برای کمک به مردم عراق که صرفا برای صدور بحران تشکیل شدهاند. و بقول ولیفقیه، جریاناتی چون حشدالشعبی، صائرون، کتائب و غیره، عمق استراتژیک رژیم محسوب میشوند. نیروهایی که چنگالهای اختاپوس آخوندی میباشند و سر آن اختاپوس در تهران است.
به همین دلیل است که انقلاب اکتبر، در همان روزهای اولیه بلافاصله، مسیر اصلی حرکت خود را پیدا نمود،که صفبندی علیه دخالتهای رژیم آخوندی است. برای درک صحیح از مسائل جاری عراق، باید گفت که در عراق فعلی دو جریان در مقابل هم صف کشیدهاند: یکی مردم عراق با همه طیفها و تنوع فرهنگی آنها، و دیگری رژیم اشغالگر آخوندی با همه مزدوران و شاخکهای نظامی و اطلاعاتی آن.
پیچیدگی صحنه سیاسی عراق، بدلیل وجود طرفهای مختلف با منافع گوناگون است. آمریکا منافع مشخص سیاسی و اقتصادی دارد که به هیچ وجه نمیتواند از آنها کوتاه بیاید. دولتهای عرب منطقه نیز، برای حفظ تعادل خود، در صورتبندی حاکمیت عراق منافعی دارند که به از بین رفتن تعادل زمان صدام حسین برمیگردد. دیگر قطبهای رشد یافته در دودهه گذشته، مانند روسیه و اروپا و چین نیز، در عراق فعلی منافعی را میجویند که در روند حوادث فعلی عراق تاثیرات خود را دارند. اما مهمترین نیرویی که در عراق منفعت حیاتی دارد، رژیم آخوندیست که با از دست دادن پایگاههایش در عراق، حاکمیت خود را در معرض سقوط جدی میبیند.
مردم عراق در طی خیزش انقلابی ۴ماهه خود، از طریق پایتخت کوچک انقلابشان( میدان تحریر) و کمیته برگزاری تظاهرات، روشن نمودهاند که خواسته اصلی آنها، برکناری تمامیت این حکومت و تغییر قانون اساسی طائفی آن و تصحیح قانون انتخابات است. مردم تا کنون هم علیرغم همه شهدا و زندانیانی که در این مسیر دادهاند ذرهای از خواست خود کوتاه نیامده و با هوشیاری نگذاشتهاند که دستهای فتنهگر داخلی، صفوف آنها را تجزیه کرده و یا به مسیرهای انحرافی مانند ضدیت با آمریکا بکشاند.
در طی این مسیر خونین و پر رنجی که مردم عراق طی کردهاند، توانستهاند گامهای کیفی به پیش گذاشته و از نقطه عطفهای مهمی نیز عبور کنند. استعفای عادل عبدالمهدی نخست وزیر، دستآورد مهمی برای انقلاب عراق بود که نشان داد حوادث دیگر به گذشته برنمیگردد. نامه کنارهگیری برهم صالح به پارلمان نیز گویای این بود که خواسته مردم حق است و باید که دولتمردان فعلی به آن گردن نهند.
بعد از حملات مردم به کنسولگری و دفاتر رژیم در شهرهای مختلف، پایگاههای مزدوران آخوندی، مانند حشدالشعبی و کتائب هم مورد حمله و هجوم مردم قرار گرفت و نشانداده شد که نوک تیز حملات و صفبندی انقلاب به کدام سو است. سپس نوبت نیروی میانه بازی چون مقتداصدر فرا رسید که در طی ۴ماه گذشته، با بندبازی بین تهران و بغداد، و همراه نشاندادن خود با انقلابیون میدان تحریر، در صفوف انقلاب نفوذ کرده بود که آنرا منحرف نماید.
هلاکت قاسم سلیمانی جدیترین ضربه به استراتژی رژیم، و یک پیروزی مهم برای مردم عراق بود. زیرا که سر تمام نیروهای مزدور و وابسته رژیم، از بین برده شد. بدنبال هلاکت قاسم سلیمانی، مقتدا صدر در صفحه سیاسی عراق نقش پررنگتری پیدا کرد و با فراخوانی که هفته پیش برای تظاهراتی ضد آمریکایی داد، نشان داد که راهش از راه مردم عراق جداست و او نیز مهرهای در دستان ولیفقیه است که قصدش انحراف انقلاب است و بشدت از طرف مردم ترد شد.
روزشنبه ۱۲بهمن۹۸ برهم صالح، بطور رسمی به محمد توفیق علاوی حکم حکومتی داد که به عنوان نخست وزیر دولت خود را تشکیل دهد. محمد توفیق دوهفته پیش نیز از طرف احزاب حاکم برای این سمت معرفی شده بود، اما بلافاصله از طرف مردم رد شده بود. به همین دلیل، سرنوشت او در هالهای از ابهام قرار دارد. زیرا با بند و بستهای پشت پرده احزاب و خطدهی رژیم تهران، قصد دارند که مانند لبنان، که حسان دیاب را علیرغم مخالف مردم به حکومت رساندند، وی را بصورت تحمیلی هم که شده بعنوان نخست وزیر بخورد مردم بدهند. به همین دلیل است که گفته میشود انقلاب عراق در روزهای سرنوشت سازی قرار دارد. اما حضور پرشور میلیونی مردم در همه استانها، نشان میدهد که رشد آگاهی در صفوف انقلاب، به درجهای رسیده است که میتوانند از این روزهای سرنوشت ساز نیز پیروزمندانه عبور نمایند.
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# کانونهای شورشی در شهرهای ایران # اعتصاب واعتراض و تظاهرات# سرنگونی رژیم # اتحادوهمبستگی
مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange
مطالب ما را در توئیتر @Bahar iran دنبال کنید