کرونا، تیک تاک بمب اجتماعی
«بمب اجتماعی»!
این تعبیری است که آن را نه اپوزیسیون، بلکه یک رسانهٔ سانسور زده و رسمی حاکمیت در مورد وضعیت فعلی ایران استفاده کرده است.
«بمب اجتماعی»، استعارهای از وضعیت انفجاری جامعه ایران است؛ همان ترمی که مقاومت ایران در تحلیل شرایط اجتماعی ـ سیاسی میهنمان آن را به کار برده است و میبرد. وضعیت انفجاری، یا شرایط مساعد عینی برای انقلاب، وضعیتی است که در آن هر آن امکان دارد آتش شورشهای بزرگ اجتماعی شعلهور شود و راه به یک قیام سراسری ببرد. قیامهایی مانند دی۸۸، دی۹۶و آبان ۹۸فورانهایی از این آتشفشان عظیم بودند.
فاجعهٔ بزرگ انسانی در داخل ایران
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت (۲۵فروردین ۹۹) در مطلبی با عنوان «دولت سرگردان بین نان و جان» از وقوع یک «فاجعهٔ بزرگ انسانی»! در داخل ایران خبر میدهد که به سایر کشورهای خاورمیانه، آسیا و اروپا و سراسر جهان تسری پیدا خواهد کرد:
«۳۲میلیون نفر از جمعیت ۸۵میلیون نفری ایران حاشیهنشین هستند و بر اساس پژوهشهای اجتماعی، اکنون جمعیت حاشیهنشین تهران حدود ۱۱میلیون نفر برآورد میشود. جمعیت حاشیهنشین کشور از اقشار فرودست هستند و اکنون درآمد این جمعیت زیر خط فقر مطلق قرار گرفته است.از طرفی، ابر بحران کرونا در جهان سر باز کرده و سراسر دنیا را فراگرفته است. اما ابر بحران کرونا با توجه به وضعیت سیاسی و اقتصادی امروز ایران و ذکر این نکته که طبقات فرودست در کشور با فقر شدید روبهرو هستند خبر از وقوع یک فاجعه بزرگ انسانی در داخل ایران میدهد و وضع بهگونهیی رقم خواهد خورد که حتی این فاجعه انسانی در ایران به سایر کشورهای منطقه خاورمیانه و آسیا و اروپا و سپس به سراسر جهان تسری پیدا خواهد کرد.»
۶۰میلیون ایرانی و دغدغهٔ زنده ماندن بین جان و نان
نویسندهٔ این مقاله میخواهد بگوید که شالودهٔ لرزان حاکمیت روی یک بمب اجتماعی قرار گرفته است. این بمب همان جمعیت ۳۲میلیون نفری حاشیهنشینان هستند؛ حاشیهنشینانی که با دسترنج روزانهٔ خود و تقلای فراوان نان بخور و نمیری برای کودکانشان بهدست میآورند. آنها «نیروی کار ایران، حاشیهنشینان، بیکاران، دستفروشان، زنان سرپرست خانوار و دیگر اقشار آسیبپذیر جامعه» هستند که پیش از کرونا برای تأمین نان شب خود مشکل داشتند. همانها بودند که در قیام آبان ۹۸زمین را در زیر پای دیکتاتوری آخوندی به لرزه درآوردند. حال باز همانها هستند که علاوه بر بحران اقتصادی، با کرونا نیز مواجه شده و چیزی برای از دست دادن ندارند. آنها اینک در بین فکهای هردم فشارآورندهٔ گیرهٔ «نان» و «جان»، «تنها دغدغه زنده ماندن از طریق کسب نان و معیشت دارند.».
اگر پرانتز را باز کنیم، کرونا بخش عظیمی از دیگر اقشار کمدرآمد و آسیبپذیر را به این مجموعهٔ ۳۲میلیون نفری حاشیهنشینان خواهد افزود. بنا به اعتراف این رسانهٔ حکومتی، اکنون این جمعیت با احتساب آنچه گفتیم تعدادشان به ۶۰میلیون بالغ میشود؛ یعنی اکثریت مردم ایران.
اقشار آسیبپذیر، طعمهٔ آسان برای کرونا
«اکثریت مردمی که این روزها در مترو و اتوبوس و خیابانها آن هم در سایه وعدههای شیک و تخیلی مدیریت شهری و بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی تردد میکنند در زمرهٔ اقشار آسیبپذیر جامعه هستند که در بین آنها مهاجران و حاشیهنشینان و کارگران فصلی و روزمزد غالب هستند. در شرایط ابر بحران کرونا که حتی چشمانداز روشن اقتصادی برای کشور وجود ندارد و دولت در بین اتخاذ تصمیم در خصوص تعطیلی یا عدم تعطیلی کشور سردرگم است و به جهت کسری شدید بودجه ظاهراً از پرداخت هزینههای زندگی اقشار آسیبپذیر جامعه ناتوان است، اضطراب و نگرانی و نداشتن امید به آینده، جمعیت کشور را فراگرفته است. این جمعیت با احتساب اقشار آسیبپذیر و اقشار متوسط بیش از ۶۰میلیون نفر است.» (همان منبع)
اینان همان مردمی هستند که حسن روحانی، آنها را به امان خدا در آروارههای گشادهٔ هیولای کرونا رها کرده است. کرونا با فراغ بال اکنون در فضای آلودهٔ متروها، در صفهای انتظار برای اتوبوس، در پیادهروهای شلوغ بر ایشان کمین کرده است و آنان از روی ناچاری تن و جان به کرونا میسپارند تا پاسخگوی لقمهای نان برای کودکان گرسنهٔ خویش باشند. آنها کسانی هستند که خود و کودکانشان بهعلت «مشکلات تغذیهای» و «ضعف سیستم ایمنی بدن» آسانترین طعمه برای کرونا هستند.
سؤال بیپاسخ
نویسندهٔ مقاله در ادامه مینویسد: «آیا دولتی که امروز از بین پارادوکس «نان و جان»، «نان» را انتخاب کرده است، واقف به تبعات این اقدام و تصمیم خود است؟ آیا مجموعهٔ نظام میداند که در صورت تداوم سیاستهای فعلی آمار مبتلایان در کشور به رقم غیرقابل باوری خواهد رسید که حتی کل دنیا را هم تحت تاثیر بیماری قرار خواهد داد؟ آیا بهتر نیست مجموعهٔ نظام جمهوری اسلامی ایران برای مردمی که ریال به ریال آنها بهعنوان مالیات کسر میشد مایحتاج روزانه فراهم کند و کشور را مانند کشورهای دیگر دنیا تعطیل کامل کند تا از این ابر بحران فراگیر کاسته شود؟
آنچه مسلم است، تا امروز از تعداد بیماران در کشور کم نشده است و وقت آن است که دولت تمام ارگانهای رسمی و غیررسمی کشور را تعطیل کند و هزینه تمام مایحتاج و امور مردم در دوران محدودیت و قرنطینه را تقبل کند، حتی اگر به قیمت فروپاشی اقتصاد کشور تمام شود.»
این همان سؤال بیپاسخ است. بهتر است بگوییم خامنهای و روحانی به آن پاسخ دادهاند. حذف قرنطینهٔ نیمبند و انداختن مردم با کتهای بسته در کام کرونا، پاسخ آنها به مردم ایران است. آنها تصمیم گرفتهاند برای حفظ نظام جهل و جنون جان دست کم ۶۰میلیون ایرانی را به دم برق کرونا بدهند. لازمهٔ تقبل «هزینهٔ تمام مایحتاج و امور مردم در دوران محدودیت و قرنطینه» ولو به «قیمت فروپاشی اقتصاد کشور» از این نظام برنمیآید. اگر برآمدنی بود، خامنهای، با تاراج ۲۰۰میلیارد دلار از اموال ملت ایران خامنهای نمیشد و خامنهای نمیماند. رهبری مقاومت، مسعود رجوی در پیام شمارهٔ ۲۲ خود به درستی گفت:
«خامنهای باید ۱۰۰میلیارد دلار سرمایه و داراییهای «ستاد اجرایی فرمان خمینی» ملعون و ثروت عظیم انباشته در تعاونیهای سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و بنیاد مستضعفان و پولهایی را که در عراق و سوریه و یمن و غزه و لبنان هزینه میکند به بهداشت و درمان مردم ایران اختصاص دهد.»
رژیم با همین سرمایه و پول میتواند از طریق بهداشت جهانی و صلیبسرخ بینالمللی بدون هیچ محدودیتی برای مقابله با کرونا دارو و تجهیزات پزشکی تهیه کند و در اختیار بیمارستانها و مردم قرار بدهد.
بودجه اتمی و موشکی رژیم و سرمایهها و امکانات هلالاحمر که برای صدور ارتجاع و تروریسم مراکز متعددی در خاورمیانه و آفریقا دایر کرده است، باید صرف درمان مبتلایان کرونا و بیماران محروم شود.»
بمب اجتماعی میتواند هر لحظه منفجر شود
آری، خامنهای هرگز اینکار را نخواهد کرد؛ زیرا در اینصورت پذیرفته است که خود را با دستان خود سرنگون و خلعید نماید. این حکومت دشمن مردم ایران است. مردم نیز این حکومت را دشمن خود میدانند و به چشم اشغالگر به آن نگاه میکنند. این همان «نگاه امنیتی»! بخوانید [سرکوبگرانه و مشکوک تلقی کردن] حکومت نسبت به مردم است که در این رسانهٔ وابسته به نظام نیز به آن اشاره شده است:
«حتی در شرایطی که هیچ نگاه واقعبینانه و راهبردی به موضوع کرونا و اقشار آسیبپذیر وجود ندارد، دولت جمهوری اسلامی ایران کرونا را تبدیل به معضلی امنیتی کرده است. با وجود چنین نگاه امنیتی به جامعه و بیماری کرونا، جامعه متشتت، فقدان نظام تولیدی، وجود انبوه مشاغل خرد و خدماتی، تراکم فقرا و مهاجران و حاشیهنشینان در سطح کشور بسان یک بمب اجتماعی است که میتواند هر لحظه منفجر و منجر به ناآرامی اجتماعی شود.» (همان منبع)
خامنهای میداند که بمب اجتماعی در لحظهٔ موعود عمل خواهد کرد. به همین خاطر مانند گذشته و بسا بیشتر از آن، هم و غم خود را صرف سرکوب، دمیدن در کورهٔ اتمی، ساخت موشک و تجهیزات نظامی و نیز حفظ نیروهای سرکوبگر خود میکند. او بر آن است تا با انداختن کرونا به جان مردم بیپناه، آن را به عامل بقای خود و ضدسرنگونی تبدیل نماید اما مردم ایران و پیشتازانش برآنند تا کرونا را به جان خود او بیندازند و بزرگترین شورش تاریخ ایران را برای جارو کردن او و رژیمش از ایران رقم بزنند؛ و چنین خواهند کرد.
صدای تیکتاک بمب اجتماعی، اکنون رساتر از هر گاه به گوش میرسد.
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# کانونهای شورشی در شهرهای ایران # #Iran
#سال_سرنگونی #ایران #کروناویروس #قیام_تا_پیروزی #coronavirus
اعتصاب واعتراض #شورش #زندانیان ، تظاهرات# سرنگونی #COVID2019 # اتحادوهمبستگی - مرگ_بر_دیکتاتور #مجاهدین_خلق ایران #IranRegimeChange
مطالب ما را در توئیتر دنبال کنید @Bahar iran