۱۳۹۹ فروردین ۲۵, دوشنبه

ماجراهای بند ۳ تیپ ۵ زندان تهران بزرگ« فشافویه » به زبان سهیل عربی




ماجراهای بند ۳ تیپ ۵ زندان تهران بزرگ« فشافویه » به زبان سهیل عربی

زندانی سیاسی سهیل عربی، وبلاگ نویس و فعال فضای مجازی روز دوشنبه ۲۵ فروردین ماه ۹۹، یازدهمین روز اعتصاب غذای خود را در زندان تهران بزرگ پشت سر می‌گذارد.
این زندانی سیاسی از روز ۱۵ فروردین ماه ۹۹ پس از یک دوره کوتاه توقف، مجددا اعلام اعتصاب غذا کرد. او علت اعتصاب غذای مجدد خود را نقض حقوق خود، ظلم مضاعف و بدعهدی مسئولان اعلام کرده و نوشته بود:
«من مرتکب جرمی نشدم، وظیفه خبرنگار بیان واقعیت و انعکاس مشکلات مردم، بالاخص دردمندان جامعه است و من فقط انجام وظیفه کردم و صدای ستم دیدگان بودم، به بی عدالتی اعتراض کردم.»
وی در نهمین روز اعتصاب غذای خود پیامی فرستاده است.
متن کامل پیام به شرح زیر می‌باشد:
روز نهم
موضوع: تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان بر اساس نوع جرم
جرم: فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق اطلاع رسانی، روشنگری از طریق آگاهی رسانی به وسیله دوربین و قلم، و با هدف مبارزه با ظلم، فساد، ستم، تبعیض، بیدادگری، نقض حقوق بشر، آزادی بیان، آزادی داشتن یا نداشتن مذهب، مبارزه با تفتیش عقاید، جهل، واپسگرایی و جزم اندیشی
وضعیت: مجرم امنیتی بسیار خطرناک سهیل عربی، که حقایق را فهمید و تلاش کرد به دیگران نیز بفهماند و همواره بازتاب دهنده واقعیت‌ها بود، لذا از نظر مسئولین او فضول‌ترین و سمج‌ترین خبرنگار جهان است و محصولات فکری او همواره خوراک خبری رسانه‌هایی است که مسئولین آنرا معاند و بیگانه می‌خوانند، این روزها در بند ۳ تیپ ۵ تهران بزرگ محبوس شده است. جایی که بر اساس طرح طبقه بندی زندانیان به مجرمان مالی اختصاص یافته شده است.
البته حتی از نظر مددکار و رئیس تیپ نگهداری این فعال سیاسی که بازجوی قرارگاه ثارالله او را مجرم امنیتی خطرناک می‌داند، با توجه به نوع اتهام، بر خلاف آیین نامه سازمان اقدامات تامینی و تربیتی (زندانها) می‌باشد.
اما گویی اختیار یک بازجو حتی از رهبر این حکومت نیز بیشتر است و می‌تواند اقدامات فراقانونی انجام دهد.
روز گذشته سیدعلی خامنه‌ای در گفتگوی زنده خود با مردم اعلام کرد که بی‌عدالتی، شکاف، تضاد و اختلاف طبقاتی، فساد و نابرابری جهان را آلوده کرده است.
سهیل عربی دوست دارد از او بپرسد که پس چرا این همه ظلم و فساد، تبعیض و نابرابری و بی‌عدالتی که در کشور تحت حاکمیت او و در نزدیکی‌اش رخ می‌دهد، واکنشی در خور نشان نداده است؟ آنها را نمی‌داند یا نمی‌خواهد بداند ؟ آیا می‌خواهد این شکاف و تضاد طبقاتی از بین رود؟
آیا می‌داند و می‌خواهد با ظلم و فساد و بی‌عدالتی مبارزه کند؟ یا بالعکس خود عامل اصلی این بی‌عدالتی و بحران‌هاست.
من فرض را بر این می‌گذارم که نمی‌داند. به این دلیل که تمام تمرکز او بر روی اثبات تئوری غرب وحشی و دشمن بوده است.
بنابراین فقط در مورد تبعیض و بی‌عدالتی، شکاف، تضاد و اختلاف طبقاتی در همین بند که اکنون در آن محبوس هستم می‌نویسم.
اینجا بند ۳ تیپ ۵ است که جز من تمام افراد محبوس در آن به دلیل ارتکاب جرایم مادی مالی محکوم به تحمل حبس شدند. بندی است که نسبت به بند های اطراف ما از امکانات بیشتر و بهتری بهره‌مند است و تمامی امکانات توسط تعدادی از زندانیان بسیار ثروتمند که به دلیل اختلاس در زندان هستند تهیه شده که البته اکثر آنها از عوامل حکومت بودند.
بسیاری از این امکانات را برای راحتی و خود و برای امتیاز گرفتن از مسئولان زندان خریداری کردند. برای مثال یکی از زندانیان ثروتمند چند روز پیش از آغاز ماه رجب بیش از ۶۰۰ میلیون تومان بابت خرید قرآن، نهج‌البلاغه و دیگر کتب مذهبی، خرید منبر، فرش و تقویم تابلویی دیجیتالی برای حسینیه کرد.
این شخص هر هفته بیش از ۲ میلیون برای خرید خوراک، آب معدنی، میوه و مزد خدمتکارانش در بند هزینه می‌کند. در حالی که در همین بند افرادی هستند که به دلیل ناتوانی از پرداخت ۶ میلیون، ۱۰ میلیون، ۱۵ میلیون و مبالغ بسیار کمتر از این در زندان هستند و همین نشان دهنده شکاف و اختلاف طبقاتی میان شهروندان این جامعه است. اینکه یک زندانی همبندی دیگرش را در ازای پرداخت چند بسته سیگار که کمتر از ۵۰ هزار تومان در هفته برای او هزینه‌ دارد، به خدمت می‌گیرد، هم مصداق نابرابری و بی‌عدالتی است و هم ما را به یاد دوران ارباب رعیتی و فئودالیسم می‌اندازد.
بسیاری از محکومان مالی به دلیل اوضاع بحرانی اقتصادی کشور در کسب و کار خود شکست خوردند و قصد ارتکاب جرم را نداشتند. مثل زندانیان سیاسی که فقط می‌خواستند مملکت خود را درست کنند و نمی‌خواستند مجرم باشند.
لذا نگهداری آنها در زندان علاوه بر اینکه به خود آنها و خانواده ایشان آسیب می‌رساند، بلکه آسیب‌های جبران‌ناپذیری به تمام اجتماع می‌رساند. در حالی که با ایجاد محدودیتهایی مثل ممنوع کردن خروج آنها از شهر می‌توان به این هم نوعان ما فرصت داد که کار کنند و بدهی خود را بازگردانند.
بدیهی است که زندان به جز آسیب رساندن خاصیتی ندارد. مخصوصاً برای افرادی که بزهکار نیستند و کاسب، تاجر یا منتقد بودند. مخصوصا در این زندان که در آن روزنامه و کتاب داشتن برای زندانیان رویاست. اما انواع و اقسام مواد مخدر در آن به وفور یافت می‌شود.
همچنین به دلیل شیوع ویروس کرونا و اجبار زندانیان به زندگی فشرده و نزدیک به هم جان ما بیشتر در خطر است. یک روز تحمل حبس در این زندان برابر با یک سال تحمل حبس در زندان اوین یا گوهردشت است. اینجا هرگز به مرکز بازپروری نمی‌ماند و بیشتر به شکنجه‌گاه می‌ماند.
و اما ظلم آنقدر فراوان است که باید دهها کتاب درباره آن نوشت. اما فقط یکی از این ظلم‌ها، ظلم به زندانیان سیاسی است که از حقوق خود مثل تفکیک و طبقه بندی محل نگهداری محروم بودند و محل نگهداری آنها نامناسب است. از مرخصی، ملاقات با خانواده و مهمتر از همه از قضاوت و محاکمه عادلانه محرومند.
با وجود اینکه بارها گفته شده هیچکس نباید به جرم انتقاد و اعتقاد متفاوت مجازات شود، صدها نویسنده، عکاس، روزنامه نگار، دگراندیش، معلم، دانشجو و نواندیش به اتهام‌های ناروایی مثل فعالیت تبلیغی یا اجتماع و تبانی علیه نظام در زندانهای مختلف ایران محبوسند.
امیدوارم که صدای ما شنیده شود و مجبور نشویم برای خواسته‌های قانونی خود جان به لب شویم.

پیش بسوی قیام   سراسری ، ما بر اندازیم#  کانونهای شورشی در شهرهای ایران # #Iran
#سال_سرنگونی #ایران #کروناویروس  #قیام_تا_پیروزی #coronavirus
اعتصاب واعتراض #شورش #زندانیان ، تظاهرات#  سرنگونی #COVID2019  #  اتحادوهمبستگی  - مرگ_بر_دیکتاتور   #مجاهدین_خلق ایران   #IranRegimeChange
مطالب ما را در   توئیتر دنبال کنید @Bahar iran