چرا روحانی به قرنطینه پایان داد و فاجعه گسترش کرونا را نا دیده گرفت؟
در حالی که سخنگوی وزارت بهداشت نظام اعلام کرده است که هنوز وضعیت هیچ شهری در ایران سفید نیست اما در همین روز روحانی اعلام کرد که به زودی ادارات و بنگاههای اقتصادی باز خواهند شد. دلیل این امر چیست؟
از روز شنبه ۱۶ فروردین ۹۹، برخی ادارات در نظام ولایت فقیه فعالیت خود را شروع کردند. این اقدام در حالی که کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت روحانی اعلام کرده است: «هیچ استانی در وضعیت سفید کرونا نیست؛ نه حتی استان بلکه هیچ نقطهای از ایران در وضعیت سفید قرار ندارد.»
بازشدن ادارات از روز ۱۶ فروردین تحت لوای «فاصلهگذاری هوشمند» انجام شد. امری که اعتراضات را در باندهای درونی برانگیخت.
جهان صنعت در روز ۱۷فروردین نوشت: «دولت در یک بلاتکلیفی و سرگردانی مطلق گرفتار آمده است. میخواهد هم تعطیلی باشد که وضعیت را کنترل کند هم تعطیلی نباشد که تعهد و مسئولیتی در قبال خیل انبوهی از مردم که بیکار شدند نداشته باشد».
در واکنشی دیگر، روز ۱۵ فروردین وزیر بهداشت دولت روحانی در نامهای به روحانی، از تصمیم وزارت صنعت درباره ادامه فعالیت واحدهای تولیدی به شدت انتقاد کرد و نوشت که تصمیمات «آتش به اختیار» که برخی دستگاهها میگیرند، «دامن نظام سلامت، و متعاقب آن، اقتصاد کشور، را خواهد گرفت».
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی البرز نیز گفته است «اگر بخواهیم فعالیتهای اقتصادی را کامل آزاد کنیم در مدیریت کرونا با یک سناریوی فاجعهبار مواجه میشویم و یک میلیون ایرانی به خاطر کرونا میمیرند.»
دامنه این اعتراضات روحانی را مجبور کرد تا در روز یکشنبه ۱۷ فروردین به صحنه بیاید و سناریوی مورد نظر خود را تئوریزه کند مبنی بر اینکه «کسب و کارها در استانها از ۲۳ فروردین و در تهران از ۳۰ فروردین از سر گرفته میشود.»
اما چرا به رغم هشدار ارگانهای حکومتی که خود زیرمجموعه آنچه در نظام ولایت فقیه دولت خوانده میشود، روحانی مجبور شده است، خلاف این هشدارها عمل کرده و به قرنطینه عمومی پایان دهد؟
این مسئله از چند جنبه قابل بررسی است؛ اول اینکه در صورت ادامه قرنطینه، مانند هر کشوری دیگری دولت مسئولیت تامین مایحتاج عمومی شهروندان را دارد و باید بستههای معیشتی برای آنان اختصاص دهد علیالخصوص اقشاری که در معرض آسیب بیشتری قرار دارند و جزء دهکهای پایین جامعه محسوب میشوند.
با پایان قرنطینه، روحانی این بار را از روی دوش دولت خود و نظامش برمیدارد و بر دوش اقشار دهکهای پایین میاندازد. حال اینکه این امر با توجه به سفیدنبودن وضعیت شهرها چه فجایعی در پی خواهد داشت، ما را به جنبه دوم مسئله میرساند.
جنبه دوم مسئله تلاش مذبوحانه برای گرفتن ماهی «لغو تحریمها» از آب گلآلود تسری بیشتر کرونا خواهد بود، چیزی که نظام و روحانی تا بدینجا به رغم تمامی تلاش و تبلیغاتشان نتوانستند آن را به نتیجه برسانند.
جنبه سوم مسئله را در وضعیت آشفته اقتصادی نظام باید جستجو کرد. میشود سالها را یکی بعد از دیگری با عناوینی پرطمطراق اقتصادی مانند «رونق تولید» و «جهش تولید» نامید، مانند آنچه خامنهای انجام میدهد همچنین میتوان برای فریب رسانهای، اعداد بزرگ برای موفقیتهای اقتصادی و اعداد کوچک برای تورم و گرانی و بیکاری اعلام نمود، مانند آنچه روحانی انجام میدهد، اما وقتی به کف خیابان برمیگردیم، واقعیت چیز دیگری میگوید.
بر کسی پوشیده نیست که وضعیت اقتصادی نظام، به سرزمینی سوختهای میماند که در آن جز سیاهی، چیزی رویت نمیشود.
تحریمهای اقتصادی راه نفس حکومت آخوندی را بسته است. ماجراجوییهای هستهای، موشکی و مهمتر از همه منطقهای، نظام را در وضعیتی قرار داده است که اقتصادش، برخلاف آنچه سرانش میگویند، حرفی برای گفتن ندارد و به مانند محتضری میماند که نفسهای آخرش را نمیکشد و در انتظار موت است.
این وضعیت، خامنهای و به فرمان او روحانی را، مجبور ساخته است که چرخهای شکسته گاری وارفته اقتصاد نظام را، در همین سرزمین سوخته، به حرکت درآورند و به قرنطینه پایان دهند.
به تازگی محمد حسینی عضو مجلس نظام فاش کرده است «دولت برای شب عید پول کم داشت، ۱۸۰۰میلیارد تومان از محل صندوق توسعه ملی تأمین کرد.»
چه اگر قرنطینه ادامه یابد و هاژ و عجز نظام برای برآوردهکردن و تامین مایحتاج عمومی بیشتر خود را بروز خواهد داد. این بروز قطع یقین با سکوت اقشار گرسنه و ارتش گرسنگانی که پیش از شیوع کرونا، محصول سیاستهای نظام ولایت فقیه بوده است، همراه نخواهد بود.
پاسخ ارتش گرسنگان به نظام چیز دیگری خواهد بود به جز سکوت. ۵۰ نفر از کارشناسان اقتصادی نظام طی نامهای به روحانی پاسخ ارتش گرسنگان را، اینگونه تعبیر کردهاند «شکلگیری هستههای ناآرام و ناخشنود در حاشیه شهرها که نیمه دوم سال ۹۹ و سال ۱۴۰۰ را به دورهای پر بحران تبدیل خواهد کرد.»
مضاف بر اینکه شیوع دور جدید کرونا نیز شورش و ناآرامیهای بسیاری را از جمله در زندانها در پی خواهد داشت مانند آنچه در یکماهه اخیر شاهد آن بودیم.
جهان صنعت این ترس را اینگونه بیان کرده است «از آن طرف اخبار متواتری از شهرستانهای مختلف در زندانها به گوش میرسد که ناآرامیها زیاد است. این ناآرامیها اگر تبدیل به تضاد و شورش شود چه کسی میخواهد پاسخ دهد؟»
جهان صنعت ادامه میدهد «مضاف بر اینها اعتماد عمومی به شدت پایین است. خیلی از مردم با دیده شک به آمار فوتیها نگاه میکنند.»
آنچه از تمامی ظواهر امر، در این بین عیان میشود بین مردم ایران از یک سو و خامنهای و روحانی و نظامشان در سوی دیگر، جبهه جنگ گستردهای از پیش وجود داشت که اکنون بیکفایتی و یا بهتر است بگوییم جنایت نظام در موضوع مواجهه با کرونا، این جبهه را گستردهتر کرده است و نبرد بین دو سوی جبهه تشدید یافته است.
نظام میخواهد اوجب واجبات؛ «حفظ حکومت» به هر قیمت را ادامه دهد و مردم ایران، زبالهدان تاریخ را به عنوان جایگاه بعدی، برای خامنهای و نظامش در نظر گرفتهاند. این جنگ به پایان خود نزدیک و نزدیکتر میشود.
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# کانونهای شورشی در شهرهای ایران # #Iran
#سال_سرنگونی #ایران #کروناویروس #قیام_تا_پیروزی #coronavirus
اعتصاب واعتراض #شورش #زندانیان ، تظاهرات# سرنگونی #COVID2019 # اتحادوهمبستگی - مرگ_بر_دیکتاتور #مجاهدین_خلق ایران #IranRegimeChange
مطالب ما را در توئیتر دنبال کنید @Bahar iran