مجلس یازدهم و رویارویی قدرت بین روحانی و خامنهای
با نزدیک شدن روز بازگشایی مجلس یازدهم، تلاشهای فشردهای انجام شده که عمدتا بر سر انتخاب رئیس مجلس و ترکیب هیأت رئیسه بود. در این میان روحانی و دولتش نیز که حریف جدیدی در جلویشان قد علم کرده است و سوداهای نگران کنندهای برای او در سر دارند، امروز با ارسال پیامی گفت: «از هم اکنون دست دوستی به سوی مجلس دراز میکنیم». با توجه به خیزی که خامنهای برای تشکیل یک دولت حزباللهی و جوان برداشته است، روحانی و کابینه او بر لبه پرتگاهی قرار گرفتهاند که ممکن است به قعر دره سقوط کنند. از این روست که روحانی از ابتدا با دراز کردن دست دوستی و مودت، سعی دارد تا جایی که میتواند مانع این سقوط شود. اما رویارویی قدرت بین او و خامنهای بصورت بلقوه استارت خورده است.
نمایندگانی که تاکنون اسم آنها برای ریاست مجلس مطرح شده، محمدباقر قالیباف، مصطفی میرسلیم، علی نیکزاد، شمسالدین حسینی، و حمیدرضا حاجیبابایی هستند که نیکزاد و حسینی، بنفع حاجیبابایی کنار کشیدند. از نظر جهتگیریهای سیاسی، بین قالیباف و میرسلیم و حاجی بابایی تفاوتی نیست و هرکدام برکرسی ریاست مجلس بنشینند، مانند لاریجانی، «مطیع امر رهبری» خواهند بود و امیال او را پیش خواهند برد.
مجلس کنونی با ۲۷۶ عضو تشکیل خواهد شد که از هم اکنون، جناح اصولگرای مجلس با ۲۰۷نفر، فراکسیون «جبهه مردمی انقلاب اسلامی» را تدارک دیدهاند که با ائتلاف نیروهای مستقل، به ۲۴۰ الی ۲۵۰نفر بالغ خواهند شد. از آنجا که خامنهای با مهندسی انتخابات، همه کاندیداهای جناح اصلاحطلب را از دم تیغ گذرانده و از صحنه انتخابات حذف نموده است، مجلس یازدهم اساسا ابزار دست ولیفقیه است که با آن بتواند در حساسترین شرایطی که حکومتش قرار دارد، پروژه بقای خود را پیش ببرد.
البته تمامی کسانی که در این حاکمیت هستند و از آن تغذیه میکنند، هدف نهائیشان حفظ نظام است. اما اختلافنظر بر سر شیوه پیشبرد خط و رسیدن به این هدف، موضوع دعوای باندهای حاکم است. از نظر مردم نیز، هر دو باند در قیام دی۹۶ با شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» تعیین تکلیف شدهاند و مردم خواهان سرنگونی تام و تمام کلیت نظام آخوندی هستند. تنها کسی که این شعار را خوب شنید و تا عمق جانش آنرا فهم کرد، شخص خامنهای بود. به همین دلیل هم هست که خامنهای بیش از هرکس دیگر ، معنی قیام و شعله کشیدن دوباره خشم مردم را خوب میفهمد. به همین دلیل هم هست که او در انتخابات اخیر مجلس، شروع به بستن شکافهای موجود در حکومتش کرد تا بتواند با زلزلههای اجتماعی که در پیش دارد مقابله نماید.
در نظام آخوندی، اساسا قدرت مطلقه در دست ولیفقیه است و هر زمان که مقتضی بداند، با حکم حکومتی وارد صحنه شده و فراتر از قانون، به عنوان نماینده خدا بر روی زمین و نایب امام زمان، حکم داده و هر موضوعی را تعیین تکلیف نهایی میکند. دولت و مجلس و دستگاه بورکراتیک اداری، برای این نظام صرفا یک ویترین دیپلماتیک است تا بتواند در دنیای دیپلماسی کنونی، اموراتش را پیش ببرد.
همانطوریکه روحانی در دور ۴ساله اولش به فغان آمد و گفت دو دولت داریم؛ یکی دولت باتفنگ و یکی دولت بیتفنگ. در حقیقت به امری اشاره کرد که بطور واقعی در صحنه سیاست ایران عمل میکند. وقایع سرفصلی گذشته بخوبی نشان داده است که دولت اصلی و تصمیم گیرندگان اصلی در کشور، در بیت خامنهای حضور دارند و ساختمان پاستور و دولتی که در آن مستقر است، ویترین نمایشی بیش نیست.
تا زمانی که سیاست مماشات غرب با حکومت آخوندی برقرار بود، خامنهای با بازی بین جناحها و استفاده ابزاری از چنین ساختار دولتی، تلاش میکرد با اینهمانی کردن رژیمش با دولتهای متمدن دنیا، خود را یکرنگ و مجری دمکراسی بنمایاند. اکنون خامنهای در شرایط بسیار خطیری قرار دارد که هم در سطح بینالمللی و منطقهای و هم در سیاست داخلی، منزوی و غیر مشروع شده است. پس از شروع تحریمها، خامنهای سعی نموده که با سیاست صدور بحران و از این ستون به آن ستون، خود را به دور دوم ترامپ برساند. وی شیوع کرونا در کشور را هم فرصتی برای سرکوب مردم و قتلعام خاموش آنها قرار داده تا دیگر هوس قیامهایی مانند آبان۹۸ به سر آنها نزند. یکسال آخر ریاست جمهوری ترامپ نیز به خامنهای فرصت نادری داده است تا در دست بستگی ترامپ برای شروع هر جنگی، بتواند پروژه اتمی خود را به نتیجه رسانده و زودتر خود را به بمباتمی مجهز نماید.
از این رو، خامنهای بدرستی تشخیص داده است که با جماعتی مانند اصلاحطلبان، نمیتواند سیاست انقباض کامل را به پیش ببرد. به همین دلایل بود که در دیدار با دانشجویان در روز۲۸ اردیبهشت۹۹، برگ نهایی خود را بیرون آورد و گفت که تنها راه خروج از این مشکلات، یک دولت جوان حزباللهی با الگوی قاسم سلیمانی است. این حرف خامنهای چنان بر روحانی گران آمد که بلافاصله در روز بعد به صحنه آمد و گفت: «من معتقدم که برای آینده کشور، باید به دنبال حزب باشیم و اگر بخواهیم نظام پایدار بماند و تقویت شود، باید دو سه حزب اصلی در کشور ایجاد شود تا به تناوب کشور را اداره کنند». پر واضح است که رفتن در چنین مسیری، برای خامنهای یک شوخی بیش نیست. او خودش بهتر میداند که در ۳۰سال گذشته چه فرصتهایی برای اینکارها داشته که نه به آن اعتقاد داشته و نه نظامش بر گردش چنین رفتارهایی استوار گشته است. به همین دلیل، مجلس یازدهم، صحنه بروز رویاروی قدرت بین روحانی و خامنهای خواهد بود ومهمترین پروژهای مجلس جدید در دست خواهد داشت، تعیین تکلیف روحانی و دولت اوست.
#پیش بسوی قیام سراسری #ما بر اندازیم# کانونهای شورشی #Iran
#سال_سرنگونی #ایران #کروناویروس #قیام_تا_پیروزی #coronavirus
#شورش زندانیان #تيك_تاك_سرنگوني #COVID2019 # اتحادوهمبستگی
# مرگ_بر_دیکتاتور #مجاهدین_خلق ایران #IranRegimeChange
ما را در توئیتر با حساب توئیتری 7 @Bahar iran دنبال کنید