۱۴۰۳ آذر ۲۰, سه‌شنبه

طارق الحمید : درسهایی که باید از سوریه بیاموزیم

 

                                   طارق الحمید : درسهایی  که باید از سوریه بیاموزیم 

مدت‌هاست که می‌نویسم، سوریه‌ای که می‌شناختیم به پایان رسیده است. اکنون، با توجه به واقعیت‌های میدانی، درباره نشانه‌های فروپاشی و مهم‌تر از آن، درس‌های این فروپاشی در منطقه صحبت می‌کنیم. این درس‌ها برای ساختن سوریه‌ای بهتر، سوریه‌ای مبتنی بر شهروندی و ثبات، بسیار مهم هستند و بی‌تردید، تنها افراد بی‌خرد از این تجربه‌ها درس نمی‌گیرند. اولین درس این است که هرکس برود، دیگر باز نمی‌گردد؛ نمونه بارز آن سومالی است و نمونه‌های مشابه بسیاری وجود دارد.

درس دوم این است که در منطقه ما، هر حکومتی که سقوط می‌کند، به دلیل بی‌ثباتی، اشتباهات، یا خیالات واهی گروهی از افراد، جای خود را به حکومتی می‌دهد که افراط‌گراتر از حکومت پیشین است. این را می‌توان در نمونه‌های ایران، عراق و لیبی مشاهده کرد.

از زمانی که آنچه به اشتباه بهار عربی نامیده شد آغاز گردید، انقلاب واقعی آن، انقلاب سوریه بود. همه می‌دانند که مصر شبیه به تونس، لیبی یا یمن نیست؛ زیرا هر کشور بافت اجتماعی، خطرات و زمینه‌های سیاسی متفاوتی دارد.

مصر، مثلاً، به دلیل وجود یک نهاد نظامی قوی، توانست از فروپاشی جلوگیری کند. این نهاد نظامی، ستون فقرات مصر بود و زمانی که اخوان‌المسلمین قدرت را در دست گرفتند و تلاش کردند تصمیمات رئیس‌جمهوری اخوانی را به شکل قانون اساسی دائمی تثبیت کنند، مردم به نهاد نظامی پناه بردند و آن را به عنوان نجات‌بخش دیدند.

این تجربه در لیبی و یمن تکرار نشد و حتی اگر در تونس هم تا حدودی محقق شد، شرایط آن با دیگر کشورها متفاوت بود. اما در سوریه چنین چیزی رخ نداد. سوریه مانند عراق نبود که ارتش آن پس از اشغال آمریکا منحل شود؛ بلکه، فروپاشی سوریه ناشی از درگیری مسلحانه‌ای طولانی‌مدت بود.

من از واژه «مسلح» استفاده می‌کنم نه به این دلیل که گویی یک کودتا بوده، بلکه به این دلیل که این فروپاشی محصول سال‌ها درگیری مسلحانه از سال ۲۰۱۱ به این سو است؛ درگیری‌ای که در آن، نظام سوریه برای مقابله با مطالبات اجتماعی مردم، از نیروهای خارجی کمک گرفت. همه چیز از زمانی آغاز شد که کودکانی روی دیوار نوشتند: «نوبت تو رسیده، دکتر». این بحران به سادگی قابل حل بود، اما رژیم اسد به تکبر و لجاجت روی آورد.

فروپاشی رژیم اسد نتیجه نادیده گرفتن ملت و شهروندان و نقش‌آفرینی در توطئه‌های منطقه‌ای بود. من به یاد ندارم هیچ حکومتی مانند رژیم اسد تا این حد اشتباهات استراتژیک مرتکب شده باشد، با این حال همچنان فرصت‌هایی برای اصلاح امور در اختیارش قرار گرفت. اما این داستانی است که باید در زمان خود نوشته شود.

مهم‌ترین درس فروپاشی در منطقه ما این است که آینده همیشه بهتر نیست. راه اصلاح و بازسازی طولانی و دشوار است و دوستان واقعی در این مسیر بسیار اندک هستند. در عرصه سیاست جهانی، هر کشوری تنها به دنبال منافع خود است.

در این میان، ما با بازیگران مهمی مواجه هستیم:

- ایران، که پروژه تاریخی خود را از دست داده است.

- شبه‌نظامیان، که خطوط تدارکاتی خود را از دست داده‌اند.

- اسرائیل، که نمی‌توان در این منطقه به آن اطمینان کرد.

- روسیه، که در پی منافع استراتژیک در مدیترانه است.

در چنین شرایطی، مهم‌ترین سرمایه سوری‌ها، خود سوری‌ها هستند. سوری‌ها اکنون فاقد نهادهای دولتی هستند و تنها نهاد باقی‌مانده، ذهن‌های تحصیل‌کرده، آگاه و فرهیخته سوریه است؛ ذهن‌هایی که آرزوی ساختن یک کشور برای همه دارند؛ کشوری که همه گروه‌ها، از جمله اقلیت‌ها، در آن جای داشته باشند.

چنین کشوری، کشوری است که هر عاقلی، هر طرفدار ثبات و هر حامی شهروندی به دنبال آن است؛ کشوری که بر اساس توسعه و فناوری ساخته شود، نه ایدئولوژی‌های فرقه‌ای.

اگر سوری‌ها به این مسیر قدم بگذارند، خواهند دید که جایگاهشان در منطقه بسیار بالاتر از گذشته خواهد بود؛ زیرا سوریه می‌تواند پل ارتباطی بین خلیج و شام(لبنان، فلسطین، اردن) و حتی ترکیه باشد و از آن‌جا به اروپا نیز متصل شود.

در این مسیر، آن‌ها شریکان واقعی در خلیج خواهند داشت، به ویژه سعودی که بدون شک شریک اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کلیدی آن‌ها خواهد بود. بنابراین، مهم‌ترین درس فروپاشی این است که از مهم‌ترین نهاد باقی‌مانده سوریه، یعنی «عقل و اندیشه سوری‌ها» محافظت شود.


🌴براندازیم  #تيك_تاك_سرنگوني    #قیام_تنها_جوابه  

🍏# مجاهدین_خلق ایران #ایران  #  کانونهای شورشی

🌳# MaryamRajavi  # IranRegimeChange   

🌻 پیوند این بلاک  با  توئیتر BaharIran@ 7